FatiMoradi8's Reading List
36 stories
💜💫💮moge💮💫💜 by faezehrajaa
faezehrajaa
  • WpView
    Reads 81,921
  • WpVote
    Votes 16,981
  • WpPart
    Parts 56
+خواجه ایم،موگه ها کجای قصر رشد میکنند؟ _سرورم گیاهی به نام موگه در قصر رشد نمیکند +آه،فراموش کردم شما بهش میگید زنبق،زنبق دره ،توی دشت های زادگاهم بهار ها پر میشد از این گل. _سرورم ،متاسفم در قصر باغی از زنبق نداریم تنها یک شاخه وجود دارد اون هم به زودی پژمرده میشه ... . . . جیمین و جین تنها امگا های مرد کل کشور شیلا هستند،موجوداتی مقدس که کل شیلا آنها را ستایش میکنند اما با حمله ی قبیله ی جئون به این کشور تمام زندگی آنها زیر و رو میشود و جانگکوکی که نمیتواند از مخلوقی به زیبایی جیمین بگذرد گل موگه یا زنبق دره که با نام (گل برفی ) هم شناخته میشه . این گل عطر بسیار خوشی دارد . نماد این گل بشارت و خجالتی بودن است که به دلیل ویژگی ظاهری گل موگه انتخاب شده است . تو گل برفی من هستی ... 🥇jungkook 🥇Jimin Name:موگه Writer:fazy Genre :امگاورس ، تاریخی ، عاشقانه ، اسمات،امپرگ آپ:شنبه و چهارشنبه شروع فیک از تاریخ 1401/8/18
☆Lunacy "حماقت by Agatha__moon
Agatha__moon
  • WpView
    Reads 9,093
  • WpVote
    Votes 1,327
  • WpPart
    Parts 41
•حماقت •درام، امگاورس، رمانتیک، انگست •مینسونگ، هیونسونگ "داستان درباره هان جیسونگه. یه پسر امگای درجه‌پنج. زندگی اون بعد از شروع شدن رقابت انتخاب -مسابقه برای انتخاب کردن همسر شاهزاده مینهو- کاملا تغییر میکنه. " این فیک زیاد روی گرگینه‌ها و وجه امگاورسش مانور داده نشده:) ~~~ متوقف شده.
Prince's special flavor by mohimm
mohimm
  • WpView
    Reads 25,964
  • WpVote
    Votes 2,363
  • WpPart
    Parts 20
کاپل اصلی:مینسونگ کاپل فرعی:چانمین، هیونلیکس،یونبین،تهگیو ژانر: اسمات🔞،رمانتیک، کمدی خلاصه: قصه از اونجایی شروع میشه که شاهزاده شیطون و لجباز ما بخاطر بیماری که گیرش افتاده مجبور میشه باآشپز سلطنتی جذاب و باهوش به دور از تمام قوانین سلطنتی هم خونه بشه حالا کی میدونه که این همخونه شدن و لجبازی ها و قوانین جدید قراره به کجا ختم بشه؟ به بی مو شدن سرآشپز مینهو یا بی سر شدن شاهزاده جیسونگ؟ (_من گشنمه +میتونی خودت غذا درست کنی _ولی تو اشپزی +هان جیسونگ تو اینجا شاهزاده نیستی و من هم آشپزت نیستم، یادت نره قراره با قوانین من پیش بری)
BACK {Minsung} by stayeriw
stayeriw
  • WpView
    Reads 9,083
  • WpVote
    Votes 1,754
  • WpPart
    Parts 12
[TRANSLATION] ″اگه جرات کنی به کسی چیزی راجبش بگی می‌کشمت،فهمیدی؟″ جیسونگ به طور‌ اسرارآمیزی به گذشته سفر می‌کنه و با یه زندگی خیلی متفاوتی روبه رو میشه و در همین زمان با شاهزاده ای ملاقات می‌کنه که همه ازش می‌ترسند. متاسفانه،همین شاهزاده احساساتی راجب پسرک سنجاب نما پیدا می‌کنه... الهام گرفته شده از سریال معروف و محبوب عاشقان ماه 🌙آپ: نامنظم اما حتما تا آخر ترجمه خواهد شد ~ Author: Bloodypaperheart
Halcyon Days [MinSung] by blueskintobone
blueskintobone
  • WpView
    Reads 4,237
  • WpVote
    Votes 690
  • WpPart
    Parts 4
«پایان یافته» "ما در خاطرات تابستون گذشته گم شدیم، و بین ملحفه های تخت. آگوست مثل بطری شرابی که تا انتها سرکشیدی، به پایان رسیده و پاییز بارونی حالا بالای سر منه." شخصیت ها: هان جیسونگ و لی مینهو (استری کیدز) ژانر: رومنس، انگست Ranked ✨1✨ in Minsung
℘༒ℕ𝕚𝕘𝕙𝕥𝕞𝕒𝕣𝕖☠︎ by nastaran71
nastaran71
  • WpView
    Reads 4,644
  • WpVote
    Votes 593
  • WpPart
    Parts 13
✿։ຼ Couple : MinSung, HunLix, ChanBin Genre : Fantasy, Fiction, Vampire, Romance, Smut , Angst ___________________________ ☠︎قسمتی از فیک☠︎ ⁖℘ چشماش به قرمزی شراب نابی شده بودن و دندون های نیشش دقیقا روی شاهرگ جیسونگ بود. اون پسر ترسیده، چشماشو محکم بسته، دستاش عرق کرده و به نفس نفس افتاده بود. سینه اش به شدت بالا پایین می شد و منتظر یه اتفاق فوق دردناک بود. مینهو پوزخندی زد؛ چشم هاش رو بست، درست مثل جیسونگ به نفس نفس افتاده بود. استشمام بوی اون پسر براش درست مثل تزریق آرامبخش با دوز خیلی بالا بود. بوسه ی ریزی رو گردن پسر زیباش زد: میببنی، من میتونم خودم رو کنترل کنم سنجاب کوچولو! _____________________________ زمان آپ: سه شنبه ها√√ _____________________________ های لاوندرای لی لی 🥰🤍 امیدوارم که عالی باشین و خواستار حمایت از شما زیبا رویان هستم تا بتونم به کارم ادامه بدم 🥺❤ بوس به همتوننن 😘🤍
𝑴𝑶𝑳𝑻 by panikamm
panikamm
  • WpView
    Reads 42,661
  • WpVote
    Votes 7,458
  • WpPart
    Parts 89
"مولت" نویسنده: "پانیکا" ژانر: "جنایی، معمایی، اکشن، رومنس، انگست، اسمات" کاپل: "کوکمین، تهگی" ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• _نگران نباش، این مرد... سر چرخوند و خیره به تصویر جونگکوک که داشت اسلحه اش رو به جلیقه زیر کتش برمیگردوند و همزمان با یکی از افرادش صحبت میکرد، با لبخند شروری ادامه داد: _رام من خواهد شد. پسر بزرگتر با حالت کنایه واری چشم هاش رو چرخوند و دوباره دست هاش رو به سینه اش زد: _فقط یه احمق مثل تو می‌تونه دنبال رام کردن مردی مثل اون باشه! پسر کوچکتر ناخودآگاه خندید و بعد دوباره نگاهش رو به سمت اون کشید و با حالت تمسخر آمیزی تکرار کرد: _مردی مثل اون؟ منظورت چیه؟! پسر بزرگتر با نگرانی محو این پا و اون پا کرد: _اون کاپیتان تیم الفاست، یه هیولاست! اما تو...داری باهاش مثل یه عروسک بازی می‌کنی! _در اینصورت...هیولای واقعی من نیستم؟! پسر کوچکتر با لبخند شرورانه ای پرسید و باعث شد پسر بزرگتر پیشونیش رو با کلافگی ماساژ بده. این پسر حرف حساب حالیش نبود. ~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• وضعیت: درحال آپ
CowBoy | KookMin | AU by evena202
evena202
  • WpView
    Reads 40,114
  • WpVote
    Votes 4,518
  • WpPart
    Parts 36
كابوى جئون، مرد عياش و قماربازى كه يكشنبه‌ شب‌هاى آخر هر ماهش توى كازينو و روی تخت‌ گرمش سپرى می‌شد، این بار طعمه‌ی جدید و بازنده‌ی میز و تختش رو پیدا می‌کنه؛ غافل از اینکه سِلوا قراره نفسش رو، روی تنش بند بیاره! ᤴ 𝖭𝖺𝗆𝖾: #Cowboy - پنجـشنبـه‌هـا ᤴ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: KookMin ᤴ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Western, Smut, Romance ᤴ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: Sahel
ᴘᴀꜱꜱɪɴɢ ᴛɪᴍᴇ ꜱᴘᴇᴇᴅ《𝐕𝐌𝐊》 by jkjmv_minii
jkjmv_minii
  • WpView
    Reads 11,900
  • WpVote
    Votes 848
  • WpPart
    Parts 10
کاپل = ویمینکوک باید ترسید وقتی همه چیز سریع اتفاق میافته شاید به همون سرعت که به دست میاره از دست بدی ؛)
Mistake (Completed) by btslove_sk
btslove_sk
  • WpView
    Reads 17,697
  • WpVote
    Votes 2,505
  • WpPart
    Parts 10
برگشت و با دیدن آدمی که تو تاریکی بهش زل زده بود داد آرومی زد :وای هوپی تویی ؟دیوونه ترسیدم ... چشماش رو بست و نفس عمیق کشید که با شنیدن صدای خنده ناآشنایی شوکه چشماش رو باز کرد سریع برق رو روشن کرد تا چهرش رو ببینه که به جای جیهوپ با کوکی مواجه شد به میز آشپزخونه تکیه داده بود پیرهن مردونه ی گشادی تنش بود که چندتا دگمش رو بیشتر نبسته بود با تمسخر بهش خیره شده بود و می خندید دلش ریخت اونجا بودنش این وقت شب ترسناک بود آب دهنش رو قورت داد تو این پنج سال تو خواب کم رویای بودن با جونگ کوک رو ندیده بود ولی حالا تو واقعیت براش داشت مثل یک کابوس اتفاق می افتاد... 👈فن فیک کوتاه کامل شده 👈کاپلی 👈جیکوک