I read
7 stories
افسر انتقالی by sorensoso
sorensoso
  • WpView
    Reads 503
  • WpVote
    Votes 53
  • WpPart
    Parts 1
خلاصه:شیائوجان افسر انتقالی ای که برای ماموریتی از کره به چین انتقال پیدا میکنه و اونجا با افسر وانگ آشنا میشه نهایت این آشنایی به کجا ختم میشه؟ هپی اند ییبو تاپ *وانشات*
Murder (yizhan) by termeh_jhn
termeh_jhn
  • WpView
    Reads 2,392
  • WpVote
    Votes 305
  • WpPart
    Parts 4
سری داستان های جنایی "قتل" فصل اول: الماس فصل دوم : شیمیدان دیوانه ‼️ توجه: دارای صحنه های فوق خشن و اسمات🚫 زوج:ییژان ژانر:روح-عاشقانه-اسمات-جنایی
ᴛʜᴇ ᴋɪss ᴏғ ʟɪғᴇ☕︎ by littleHosna
littleHosna
  • WpView
    Reads 175
  • WpVote
    Votes 44
  • WpPart
    Parts 1
در این زمانه اصلا عشق معنی داشت؟!... رادیو اکتیو ها و بمب باران ها و حتی آبی که در جیره داده می شد اجازه ی فکر کردن به چیزی جز بدبختی می داد؟! مرگ و بودن در بهشت آرزوی همه ی جهانیان شده است و آرزوی او هم بود ولی الان حتی بهشت را هم پس میزد! دوست دارد تشنگی و گشنگی بکشد ولی پیش مرد رو به رویش بماند! . . . -..و من بهت بوسه ی مرگ دادم! -نه...با بوسه ی سمی تو دوباره متولد شدم پس بوسه ی زندگیه! -بوسه ی زندگی؟! -هوم...مثل یک سم که به جای کشتن وادارت میکند زندگی کنی!🥀 ***** کاپل: ییجان روانشناختی💖 انگست💖 رومنس ~لذت ببرییددد😄❤~
The Brightest Star in the Sky by everybody_shanghua
everybody_shanghua
  • WpView
    Reads 584
  • WpVote
    Votes 78
  • WpPart
    Parts 2
Psychology/Angst 𝘊𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥
نقطه ضعف by marjantajsalar
marjantajsalar
  • WpView
    Reads 10,545
  • WpVote
    Votes 2,550
  • WpPart
    Parts 22
وانگ ییبو قاتل خیلی معروف و ناشناسی که در ازای پول تا به حال خیلی هارو کشته بدون اینکه حتی براش مهم باشه قربانی هاش کی بودن ماموریت جدیدش هم دقیقا مثل بقیه بود اما.... امان از اون لبخند ییبو تاپ
𝐿𝑜𝑣𝑒 𝐼𝑛 𝑇ℎ𝑒 𝐵𝑎𝑟...❤︎ by ll_yizhan_ll
ll_yizhan_ll
  • WpView
    Reads 382
  • WpVote
    Votes 73
  • WpPart
    Parts 1
وانشاتی کوتاه از داستانی عاشقانه در یک بار 💫💥🍭 جان تاپ✨
I'll wait for you (one Shot)  by zahrasuju
zahrasuju
  • WpView
    Reads 1,365
  • WpVote
    Votes 250
  • WpPart
    Parts 1
با تمسخر گفت: فکر می کنی من با آدم بدبختی مثل تو قرار میذارم؟ تو حتی پول نداری من رو ببری بار محبوبم... اوه یادم رفته بود تو توی اون بار یه پیشخدمت ساده ای اینا حرفایی بود که شیائو ژان از لی ونهان شنید. اینکه فقط یک دانشجوی ساده بود و عاشق یکی از پسرهای ثروتمندی که همیشه می اومد محل کارش شده بود. لی ونهان از اینکه اون می تونست بهترین دوست پسر دنیا باشه خبر نداشت و ژان باید اینو نشونش می داد. بخاطر همین تصمیم گرفت از طریق وانگ ییبو شانسش رو امتحان کنه. بهترین دوست ونهان. چه اتفاقی می افته اگه ییبو پیشنهاد قرار گذاشتن با ژان رو قبول کنه؟ آیا ییبو قربانی میشه؟ آیا می تونه ژان رو عاشق خودش کنه؟ یا شاید ژان زودتر از اینکه ییبو عاشقش بشه بتونه ونهان رو به دست بیاره؟