pstokhdus1234's Reading List
8 stories
Amygdala  by itsme_victor
itsme_victor
  • WpView
    Reads 93,370
  • WpVote
    Votes 9,085
  • WpPart
    Parts 27
❗در حال ادیت❗ _نبینم بغضتو قلبِ هیونگ . با قلبی پر از درد لبخند زدم +چیزی نیست هیونگ ، از خوشحالیه ___________________________________________ عشق یک طرفه همیشه دردناکه ؛ ولی از اون دردناک تر دل باختن به کسیه که تورو برادر کوچکتر خودش میدونه ، اینکه مجبوری تظاهر کنی که تنها عشق برادرانه بینتون در جریانه ؛ اینکه مجبوری "هیونگ" صداش بزنی . و اینه داستان عشق من به پسر عموم ، تهیونگ . ___________________________________________ Main couple : Taekook | Vkook Secondary couple : yoonmin Genre : Romance , angst , action , smut Start : 2023 summer End : No one knows Author : Victor
S̷l̷o̷w̷ ̷d̷e̷a̷t̷h̷ ᵥₖₒₒₖ by Moonmjm
Moonmjm
  • WpView
    Reads 146,192
  • WpVote
    Votes 17,485
  • WpPart
    Parts 56
|مرگ تدریجی| کائنات دو تا رئیس مافیا رو کنار هم قرار میده که از قضا کیم تهیونگ آلفای خون خالص پک فکر میکنه که جئون جونگ کوک مسبب تمام بدبختی‌هاشه. طی یه درگیری جونگ کوک ضربه ای به سرش میخوره که باعث میشه حافظش رو از دست بده. جونگ کوک چیزی به یاد نمی‌آورد و حالا تمام گذشته براش اسراری بود که خانوادش اون رو مقصر اتفاقات گذشته میدونستن. اتفاقاتی که جونگ کوک هیچ تصوری ازشون نداشت... ••• دوازده شیطان مخفی پشت پرده... گذشته‌ای که دوباره تکرار شد اما این بار برعکس... اسراری که رفته رفته پرده برداری میشن... کی گرگ یوتا داره؟ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ داستان در کلیشه‌ای ترین شکل ممکن شروع میشه و در ادامه رمزآلودتر میشه و کم کم وجه دارک بودنش رو به شدت به نمایش میذاره، پس صبور باشید عزیزان:) خانوادهٔ هفت نفره‌ای که از هم پاشیده و تیکه‌های گذشته و آینده به هم پیوند خوردن. گذشته‌ای که پر از رمز و رازه و باید ببینیم جونگ کوک چطور قراره از این هزار تو، بیرون بیاد. کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: نامجین و "دو کاپل مخفی" ژانر: رمز آلود، انگست، رمنس، هاناهاکی، مافیا، امگاورس، جنایی 💎 #1 criminal 💎 #1 mystery 💎 #1 hanahaki 💎 #1 mafia 💎 #1 angst 💎 #1 yoongi 💎 #1 jhope 💎 #1 jin 💎 #1 kookie 💎 #1 namjoon 💎 #1 omegavers
MY ONLY ONE. AU  by parkdarksun
parkdarksun
  • WpView
    Reads 93,099
  • WpVote
    Votes 5,376
  • WpPart
    Parts 58
فوتو استوری "ما دوست بودیم دوستای صمیمی بعد من عاشقت شدم و تو هم اینو میخواستی!" فوتو استوری ترجمه شده! نمیدونم میشه بهش گفت وبتون یا نه ولی سبکش رو دوست دارم. داستان متمرکز روی تهکوکه. هنوز در حال اپه و نمیدونم قراره کاپل دیگه ای هم داشته باشه. و یه نکته وقتی رایتر اصلی آپ کنه، استارت ترجمه و ادیت رو میزنم و میزارم اینجا. و این یعنی نمیدونم پارت بعد دقیقن قراره چه موقع بیاد. امیدوارم دوسش داشته باشین. 🔸️#1 translated
i finally found peace! (Kookv) by fire_girly
fire_girly
  • WpView
    Reads 116,396
  • WpVote
    Votes 10,180
  • WpPart
    Parts 32
آقای جئون سعی داره پسرک مظلوم و رنج دیده ای رو که کم کم بهش دل می‌بست به زندگی برگردونه.‌.. مرهمی برای درداش بشه و اعتماد به نفس از دست رفتشو بهش برگردونه...آیا موفق میشه ؟ ⭐ - این امکان نداره...من مثل احمقا به نظر میرسم لطفا نگاه کردن به منو تموم کنین جانگکوک شی! م...من این ل..لباسو ن..نمی‌خوام... -می‌دونی چیه تهیونگ... من فکر میکنم وقتی درباره ی خودت اینجوری حرف میزنی مثل احمقا به نظر میرسی! 💔.❤️.💔❤️.💔.❤️.💔.❤️.💔.❤️.💔.💔.❤️💔.❤️. ژانر: رومنس، انگست ، اسمات کاپل : کوکوی
𝐁𝐥𝐮𝐞𝐌𝐚𝐫𝐠𝐚𝐫𝐢𝐭𝐚ᴷᴼᴼᴷⱽ ᴬᵁ by Annil_o
Annil_o
  • WpView
    Reads 376,633
  • WpVote
    Votes 30,364
  • WpPart
    Parts 27
جونـگ‌کوک، بوکسور معروفی که به بی‌رحمی و زورگویی مشهور شده بود، بازی بدی رو با پسرک مو آبی شروع کرد؛ به طوری که نمی‌دونست قراره هم‌خوابگی بعد از هر فایتش با اون پسر باکره و خجالتی‌ رو به اعتیادش به مارگـاریتا ترجیح بده. _ من تموم زندگیم رو درحال مسابقه دادن بودم و به هیچ‌کدومشون باخت ندادم؛ چون‌ تونستم و بلد نیستم باختن رو. میون همه‌ی این مسابقه‌ها، تو با بی‌انصافی کاری کردی که ببازم -چی رو؟ _ قلبم رو به لبخندت آسمون کوچولو 𝅏 𝗡𝗮𝗺𝗲: Bluemargarita 𝅏 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲:‌ Fluf, Smut, Romance, Sports 𝅏 𝗨𝗽: جمعه‌ها و دوشنبه‌ها 𝅏 𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: KOOKV فصل اول: پایان یافته. فصل دوم: پایان یافته. «فصل‌ها به هم مربوط نیستند و داستان‌های جدای از همدیگه رو دارن»
our little secret  (Kookv) by fire_girly
fire_girly
  • WpView
    Reads 110,439
  • WpVote
    Votes 11,667
  • WpPart
    Parts 28
استادش هر چند دقیقه یه بار با زبونش لبهاشو خیس میکرد... چقدر این عادتش برای تهیونگ شیرین و خواستنی بود..تهیونگ دوباره اون لبهای خوش حالتو صورتی رو روی لباش میخواست. با متوقف شدن ماشین تهیونگ فهمید که رویای شیرینش تموم شده و بازم باید به خونه‌ی کوچولوش برگرده. ولی نه! اون باید بهش میگفت...اون واقعا میخواستش... اون لحظه هیچی براش اهمیتی نداشت.... -استاد... -بله تهیونگ -م...میشه‌‌.. لطفاً...منو ببوسی؟ ژانر: اسمات ، رومنس ، ددی کینک کاپلها:کوکوی، کوکمین،یونمین
Proud boss (kookv) by foxsismm
foxsismm
  • WpView
    Reads 41,490
  • WpVote
    Votes 2,270
  • WpPart
    Parts 21
خلاصه داستان: رئیس بخش ۱۹ جئون جونگ کوک یه آدم مغرور که عملیات و نظم خیلی براش مهمه و کیم تهیونگ بهیار بخش۱۵که منتقل شده به بخش ۱۹ یه پسر خیلی شیطونه ک هیچوقت با قوانین کنار نمیاد ...توی همین بین این دوتا به پست هم بخورن یا کارشون به هم بیفته... وضعیت اپ : درحال پخش ژانر:ماجراجویی/معمایی/اسمات/جنگی
𝘈𝘤𝘵𝘰𝘳-! by ianstarboy7
ianstarboy7
  • WpView
    Reads 9,288
  • WpVote
    Votes 1,078
  • WpPart
    Parts 36
꒰ 𝑉𝑘𝑜𝑜𝑘 ꒱ _منو دوست نداشته باش!خب!؟نمیبینی چه گندی زدم تو زندگیت؟!تو زندگیمون!؟من جز لاشی بازی چیکار کردم برات که منگنه شدی به زندگی من وقتی حداکثر عمر یه آدم تو زندگی من سه ماهه!؟ هیچ آدمی نتونست تو زندگی من دووم بیاره تو چرا موندی؟ چرا هنوز میگی دوستت دارم؟! شونه هاش با خستگی پایین افتاد.نفس عمیق و پر بغضی کشید و سعی کرد لب بزنه،اما بغض لعنتی بهش اجازه صحبت نمیداد.چشم هاشو با درموندگی به مردش دوخت و با وجود توده ی توی گلوش پچ زد _چون دوستت دارم... سکوت کرد...با درموندگی به چشمای خیس و لرزون مقابلش زل زد و چشماش رو با عذاب بست. دستش و از دست های سردش بیرون کشید.به کناری هلش داد و به سرعت به سمت ماشینش رفت.نمیخواست این مکالمه ی لعنتی رو ادامه بده. اما لحظه ی آخر،مکث کرد.برگشت و نگاهی به صورت دلگیرش انداخت. پسرش،همسرش،دست هاشو با لرز و بی پناهی دور خودش حلقه کرده بود تا از سرما و تنهایی نلرزه. با بی قراری و بغض نگاهش میکرد. طاقت نیاورد....لعنتی.نمیتونست!مشتی به ماشینش کوبید.راه رفته رو برگشت. دو قدم باقی مونده رو سریع طی کرد.کمر باریکش رو به زندان بازوهاش دراورد و لحظه ی بعد،این پسر کوچیکتر بود که توی آغوشش حبس شده بود.اصلا فاک به همچی.