باید بخونمشون!
5 stories
Kookv fucking sperm [ Completed ] by alpha_kookv_writer
alpha_kookv_writer
  • WpView
    Reads 547,843
  • WpVote
    Votes 58,415
  • WpPart
    Parts 24
اسپرم لعنتی🍸 کاپل ها:کوکوی، یونمین، نامجین ژانر:خون آشام خشن امپرگ اسمات _جونگ کوک با چشمانی که از خشم سرخ شده بود به مراسم ازدواج نگاه میکرد با خشم غرید:به چه جراتی با بچه من تو شکمش داره ازدواج میکنه وضعیت: پایان یافته
silverblood 🍷🤍🩸 خون نقره ای  by donyamsi
donyamsi
  • WpView
    Reads 36,447
  • WpVote
    Votes 6,524
  • WpPart
    Parts 32
+تو دینت چیه ؟ _من دین ندارم ! +پس کیو می‌پرستی ؟ _تورو ... ..... توی لعنتی ، با رفتنت روحمو ازم گرفتی ، قلبم رو ، احساساتم رو ، غرورم رو من بعد تو ذره ذره آب شدم و تو حتی نفهمیدی ! ... 🍷silverblood ، خون نقره ای 🍷 کاپل : چانبک ، هونهان ، ویکوک ، مارکسون ژانر : اکشن ، رومنس ، جنایی , ددی کینک ، خشن ، هپی اند .... بیون بکهیون پسر بیست ساله ای که بعد از مرگ پدرش تموم دارایی هاشو میفروشه و به ایتالیا می‌ره تا زندگی جدیدی رو شروع کنه اما چی میشه اگر سر راه یک کله گنده کره ای که رئیس بزرگ ترین باند قاچاق مواد مخدره قرار بگیره ؟ قصد این فیکشن گفتن جملاتیه که به روح شما آرامش بده :) .... +یول داشتم به این فکر میکردم که ترکیب دستامون چقدر قشنگه ، مثل ترکیب بارون و چمنزار مثل ترکیب نیلوفر و مرداب مثل ترکیب دریا و ساحل حتی قشنگتر از اینا _کوچولوی من ترکیب وجود من و تو آنقدر قشنگه که حتی خود خدا هم دیگه نمیتونه مثلش بسازه ...
💢I Married the Devil!💢 by johnny_wife
johnny_wife
  • WpView
    Reads 33,780
  • WpVote
    Votes 4,466
  • WpPart
    Parts 22
این اتفاق زمانی که ما هنوز خیلی جوان بودیم افتاد؛ تو سن 18 سالگی ازدواج کردیم. خانوادم کاملا مخالف این کار بودن و هیچوقت هم باهامون موافقت نکردن؛ اونها هیچوقت جکسون رو قبول نکردن، اگه بخوام صادق باشم همیشه میگفتن یه چیزی درباره اون درست نیست. مادرم انگار که ازش می‌ترسید، در واقع بشدت ازش وحشت داشت و پدرم به خاطر تمایل جنسیمون قبولمون نمیکرد، چون هر دو مرد بودیم ولی اون زمان من اونقدر تو عشق جک غرق بودم که اصلا به حرفهاشون اهمیتی نمیدادم ولی حالا می‌فهمیدم که باید به حرفشون گوش میدادم...!
𝗧𝗲𝘅𝘁𝗶𝗻𝗴 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄  by manilarise
manilarise
  • WpView
    Reads 190,495
  • WpVote
    Votes 22,906
  • WpPart
    Parts 17
تکستینگ | 𝖳𝖾𝗑𝗍𝗂𝗇𝗀 -کامل شــده- قسمتی از فیک ↶ Unknown تو لیاقت یه تنبیه و داری بیبی ؛) JSeagull آم...شماره اشتباه؟ جونگکوک یه پیام سکسی از طرف یه فرد ناشناس میگیره و از جواب دادن بهش پشیمون میشه! ژانر ↶ اسمات، چت‌استوری، عاشقانه کاپل ↶ «اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓ ×این فیکشن تا پارت یازده توسط نویسنده اصلیِ فیکشن نوشته شده ؛ از پارت ۱۱ به بعدِ داستان نوشته‌ی مترجمه.× 𝗦𝗲𝘅𝘁𝗶𝗻𝗴,𝘀𝗶𝗱𝗲𝘀𝗵𝗶𝗽𝘀,𝘀𝘄𝗲𝗮𝗿𝗶𝗻𝗴,𝗺𝗮𝘁𝘂𝗿𝗲 𝘁𝗵𝗲𝗺𝗲𝘀,𝗯𝗮𝗱 𝗵𝘂𝗿𝗺𝗼𝗿 𝗮𝗻𝗱 𝗸𝗶𝗻𝗸𝘀. 𝘴𝘵𝘰𝘳𝘺 𝘣𝘺; @𝘷𝘪𝘷𝘪𝘦𝘦𝘵𝘦𝘢 𝘛𝘳𝘢𝘯𝘴𝘭𝘢𝘵𝘦 𝘣𝘺; @𝘮𝘢𝘯𝘪𝘭𝘢𝘳𝘪𝘴𝘦
𝗟𝗼𝗻𝗴 𝗛𝗮𝗶𝗿𝗲𝗱 𝗕𝗼𝘆 | 𝖵𝗄𝗈𝗈𝗄  by manilarise
manilarise
  • WpView
    Reads 504,144
  • WpVote
    Votes 46,440
  • WpPart
    Parts 26
پسرِ مو بلند | 𝖫𝗈𝗇𝗀 𝖧𝖺𝗂𝗋𝖾𝖽 𝖡𝗈𝗒 -کامل شــده- همه چی از اونجایی شروع شد که دال، پسرِ ۵ ساله‌ی کیم تهیونگ، با دیدنِ موهای بلند و آبیِ پسری، اون رو "مامان" صدا زد و این بود اولین دیدارِ اون پسرِ مو بلند و تهیونگی که کلِ زندگیِ بعد از جداییش از همسرش رو با جق زدن میگذروند! ژانر ↶ عاشقانه، فلاف، کمدی، چت‌استوری، توییتر، ددی‌کینک، اسمات کاپل ↶ «اصلی - ویکوک» تهیونگ↑- جونگکوک↓ «فرعی - سُپ» قسمتی از فیک ↶ _از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین دریای موهات گیر کرد! _منم از وقتی دیدمت ، قلبم یه جایی بین شلوار و باکسرت گیر کرد! •روزِ آپ: یک‌شنبه ها•