Marnie836's Reading List
129 stories
Bride Of Shilla by 8Gemini8
8Gemini8
  • WpView
    Reads 76,841
  • WpVote
    Votes 12,228
  • WpPart
    Parts 30
~|کامل شده|~ 👑نام: عروس شیلا 👑کاپل: ویکوک 👑ژانر: تاریخی/ امپرگ/ فانتزی 👑قسمتی از داستان: -هیچ وقت فکر نمی کردم یه پسر لال رو اینطور بپرستم :) 🔱شروع: 2020/09/27 🔱بازنویسی: 2025/06/02 🔱اتمام: 2025/08/15
QUERENCIA || VK by BooraJk1
BooraJk1
  • WpView
    Reads 1,640
  • WpVote
    Votes 245
  • WpPart
    Parts 30
باغچه‌ای سرشار از رزهایی خشک‌شده؛ با مردی در تمنای دوباره نفس‌کشیدن عطر رز! _کرنسیا درواقع همون آغوش‌های منتظر و بی‌صاحب‌مونده، بودن. _آغوش کرنسیای تو هیچ‌وقت بی‌صاحب نمی‌مونه. قول میدم. _تو هیچ‌وقت سر قول‌هات نمی‌مونی. جئون جونگ‌کوک معصومی که برای بی‌رحم‌شدن شکنجه می‌شد، فکرش رو نمی‌کرد که تهیونگ، اون پسر سرخدمتکار عمارت که همیشه ناجی زخم‌هاش بود درست توی اوج درد، ترکش کنه! "راه نجات از جایی شروع می‌شه که باور می‌کنی ناجی مرده؛ اما باور من از مکان امنم، هنوز هم آغوش تو بود." و حالا بعد از پنج سال کیم تهیونگ با شروع قتل‌های زنجیره‌ای عجیبی، به‌عنوان کاراگاه به کره برمی‌گرده اما با یک جونگ‌کوک متفاوت مواجه می‌شه! جونگ‌کوکی که قلبش رو از سینه بیرون کشیده بود و دیگه علاقه‌ای به رنگ‌ها نداشت. _حتی می‌تونم قسم بخورم برات... _ادامه نده، بسه... _به چشم‌هات، به رنگ‌هات، به روح زخمیت قسم می‌خورم باید می‌رفتم تا نبینی خرد شدنمو، جونگ‌کوک. اما رازهای نهفته بین‌ پیچ‌وخم دیوار گذشته، فراتر از چیزی بود که تصور می‌شد. _اگه من ماه باشم، پس تو چی میشی؟ _تماشاچی تو! ┆Name: Querencia | کِـرِنسـیا ┆Couple: Vkook, Secret ┆Gener: Romance, Angst, Smut, Action, Criminal ┆Up: هر روز تا وقتی به پارت‌های آپ‌شده در تلگرام برسه
ÁSVALDUR | VKOOK 'Completed  by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 4,312
  • WpVote
    Votes 684
  • WpPart
    Parts 25
وضعیت؛ پایان یافته✓ _همین‌جا بمون، نزدیک به من، کنارِ من. می‌خوام به هرجایی‌که قدم برمی‌دارم عطرت رو حس کنم. _تا کجا می‌خواید ادامه‌اش بدید ولیعهد؟! نزدیک نگهداشتن دشمنتون رو... نگهداشتن من رو، تا کجا پیش می‌برید؟ _انقدر که حس کنم از رگ گردنم هم بهم نزدیک‌تری! ~☆ نمایندگانی به‌ آوازه‌ی "شاه" از سوی خدایان با پرندگان بزرگی به زمین آمدند و راه و رسم زندگی را به مردم آموختند... آن‌ها وارث اژدها بودند و قدرت در رگ‌هایشان می‌جوشید! «مهم نیست چند کالبد و چند زندگیِ جدید رو تجربه کنم. انتهای تمامی داستان‌های من، به زندگی و مرگ همراه با تو گره می‌خوره.» این افسانه، یک تاریخچه‌ی کوچک از مردمانی‌‌است که بر سر وارثانِ خون، دلدادگی‌های ممنوعه، نفرت و جنون جنگیدند. _چشمهات عجیبن سیَه‌مو. جمله‌ای کوتاه با قصه‌ای بلند. چشمانش را پیش کشید، سکوت کرد و به تماشا نشست. مردِ مشکین‌مو قائده را با پیش کشیدن چشم‌های آران، پیش برد: _و تو... چشم‌های یک اژدها رو داری آران. -ÁSVALDUR- ازوالدور Epic-Fantasy, Adventure, Romance, Action, Angst, Smut. Written by.Dmitri
Ninety-nine by Badgalshookoo
Badgalshookoo
  • WpView
    Reads 190,782
  • WpVote
    Votes 20,514
  • WpPart
    Parts 102
📣خلاصه: تهیونگ‌ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی‌ می‌شه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بین رفته بود! تهیونگ تا صبح امروز فکر می‌کرد دیگه هرگز قرار نیست اکسش رو ببینه؛ اما الان رو‌به‌روی اون پسر با موهای کوتاه مشکی و چشم‌های درشتش ایستاده بود و داشت به نیشخندی که روی صورتش بود، نگاه می‌کرد. جئون جونگ‌کوک هنوز هم مثل قبل بود و ذره‌ای تغییر نکرده بود، به‌جز اینکه این‌بار دستبندی به دست‌هاش زده بودن و پرونده‌ی اتهام به قتلش، زیرِ دستِ تهیونگ بود تا بعداز بررسی‌های لازم، به عنوان وکیلش ازش دفاع کنه! ⇶Update: روزهای فرد ⇶Genre: Criminal, Romance, Angst, Smut • Couple: KookV
𝗔𝗞𝗢𝗬𝗔 ᵛᵏ by vk_dusk
vk_dusk
  • WpView
    Reads 27,940
  • WpVote
    Votes 3,336
  • WpPart
    Parts 53
• خـلاصـه: او نیمه‌ی دوم من در جسمی دیگر بود و از روزی که برای اولین بار چشم‌هایش را دیدم، می‌دانستم او را «قلب خارج از جسم» صدا خواهم زد. البته، اولین باری که تنها من، خیال می‌کردم اولین است! • بـرشی از داسـتان: - دوستت دارم، جئون تهیونگ. - منم دوست دارم، قلبِ جئون تهیونگ. - عاشقمم هستی؟ - عاشقت هم هستم، برات هم می‌میرم. ▸ 𝐍𝐚𝐦𝐞: AKOYA ▸ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: VKook ▸ 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: Romanse, Drama, Angst, Smut ▸ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: @lSilvanal
𝐃𝐄𝐋𝐈𝐁𝐀𝐋 by Dr_Runin
Dr_Runin
  • WpView
    Reads 164,641
  • WpVote
    Votes 24,419
  • WpPart
    Parts 62
لب‌های خیس مرد بوسه‌ی آرومی روی گردنش نشوند و باعث شد تمامِ سیستم‌ عصبی بدنش مختل بشه. چنگی به دست‌های چفت شده دور کمرش زد و سعی کرد خودش رو آزاد کنه که با‌ صدای آلفا از حرکت ایستاد. _تقلا نکن جونور، تا وقتی من نخوام نمی‌تونی از دستم خلاص بشی. . . . خلاصه: آدمی را دلیبال صدا میزنند که نه توان تحمل دوریش را دارند و نه توان نزدیکی بیش از حد به او را. ستاره‌ی مشهور و به نام قرن بیست و یکم، کیم ساموئل، امگایی با چشمهای آبی و موهای طلایی رنگ، اونقدر زیبا و پرستیدنی بود که می‌تونست هر انسانی رو فارغ از جنسیت ثانویه مجذوب خودش کنه! اما ماجرا زمانی شروع به ترسناک شدن کرد، که توسط معشوقِ سابقش تهدید به مرگ شد. سزار، آلفایی زخم خورده که برای گرفتن انتقام خانواده‌اش برگشته، چی میشه اگر تهیونگ برای نجات شهرت و اعتبارش دست به دامن این مرد بشه؟! تقابل بازیگر مشهور هالیوود و مافیای شهر هیوستون، هیچ‌وقت قرار نبود آخر و عاقبت خوبی داشته باشه.
KAIZEN | VKOOK S.1 Completed by toskafic
toskafic
  • WpView
    Reads 24,122
  • WpVote
    Votes 3,344
  • WpPart
    Parts 28
وضعیت: فصل یک کامل شده✓ ☆'Summary: اکثر داستانها با پدید اومدن عشق، به پایان می‌رسن. پایان بعضی‌ها آرام و راضی‌کننده‌است و در بعضی یک پایان تلخ، می‌تونه تنها نقطه‌ی آخرِ یک سرگذشت باشه! خط اول داستانِ ما از یک پایان نشات گرفت. پایانی که آمیخته به یک زندگی مشترکِ بی‌روح بود و عشق سردرگم تر از همیشه، دنبال راهی برای نجات از چنگالِ مرگ می‌گشت؛ فرمانده جئون و رئیس کیم، دو مامورِ خبره از NIS که ده‌سال از زندگی مشترکشون می‌گذره و اتفاق تلخی باعث شده تا عشقِ بینشون کم‌کم به نفرت و لجبازی رنگ ببازه! «اون دست ها دیگه به من برنگشتن رئیس. تو اون روز باعث مرگ سه نفر شدی، تو! سه تا قلبو کشتی... من، کایزن و خودت که قلبِ من بودی.» 𓂃🥀៹✦ 'Couple: VKook, wlw [Lesbian] 'Genre: Political, Romance, Angst, Action, Smut 'Writer: Dmitri Ranking 1: 🏅Angst 🏅political 🏅Crime
In "Kim" Mansion ⏳️ by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 622,704
  • WpVote
    Votes 53,752
  • WpPart
    Parts 37
شما چقدر به پسرداییتون وابسته هستین ؟ اصلا چندبار در سال میبینینش ؟ خونه هاتون چقدر به هم نزدیکه ؟ جواب این سوال ها برای جونگکوک خیلی سادس ! اون دیووانه‌وار وابسته‌ی پسر داییشه ! کیم تهیونگی که باهاش تو یک خونه زندگی میکنه و از لحظه‌ای که چشم به این دنیا باز کرده اون رو دیده 👬🏻 ولی هر آدمی تو زندگیش اشتباهاتی داره ... گاهی آدم ها با پیش داوری ها و تصمیمات غلطشون فقط زندگی خودشون رو نه ، بلکه زندگی کسی که دوسش دارن رو هم زیر و رو میکنن همونطور که جونگکوک و تهیونگ با اشتباهشون زندگی همدیگه رو به هم ریختن ...🙃 □■□■□■□■□■□■□ +مامانی ؟ عزیزدل یَنی شی ؟ -عزیزدلو به کسی میگن که از ته قلب دوسش دارن ... یعنی برای قلبشون خیلی باارزش و مهمه +همه میتونن یه عزیزدل داشته باشن ؟ -آره عزیزم هرکسی میتونه برای خودش عزیزدل داشته باشه +تاتا تاتا ... تو عزیزدله منی ! +عزیزدله توام من باشم ؟ -تو همیشه‌ی همیشه عزیزدل منی □■□■□■□■□■□■□ Story Genre: Fluff,romance,smut❤️‍🔥 Couple: Vkook,Namjin,secret😏💏🏻 "Complete "🪷
𝑻𝒉𝒆 𝑾𝒆𝒂𝒑𝒐𝒏(𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌) by RAHILRad2
RAHILRad2
  • WpView
    Reads 1,462,410
  • WpVote
    Votes 66,130
  • WpPart
    Parts 56
_اسـلـحـه_ نویسنده: راحیل کاپل: ویکوک ژانر: جنایی، دارک، اکشن، انگست، ماجراجویی، اسمات، رمنس خلاصه: فرمانده تهیونگ، عاشق دل شکسته ای که برای گرفتن انتقام قتل دوست‌پسرش تراشه ای رو می سازه که عاقبت همه‌اشون رو نامعلوم میکنه و جئون‌ جونگ‌ کوکی که ادعا میکنه فقط یک کافه‌داره و دوست دبیرستان تهیونگه وارد زندگیش میشه اما آیا واقعا جونگ‌کوک همونیه که نشون میده یا چیزهای دیگه ای توی فکرش داره؟