Other
3 stories
Goddess of the Moon by fighter1997
fighter1997
  • WpView
    Reads 61,016
  • WpVote
    Votes 9,657
  • WpPart
    Parts 65
(کامل شده) الهه ی ماه جونمیون کسیه که تمام عمرش رو تو تنهایی سپری کرده و به اجبار مجبور میشه زمانی که فقط 17 سالشه وارد قلمروی آتش بشه. و داستان زمانی شروع میشه که پسری از قبیله ی آب مجبور میشه برای خوشبختیش بجنگه.توی دنیایی که بیشترش رو پارک چانیول اداره میکنه و از قضا جنگ قدرت شدیدی هم بین اون و پدر جونمیون در جریانه! پشت چشمهای سرد چانیول رازی قدرتمند وجود داره آیا جونمیون میتونه به اون پی ببره و ازش به عنوان کلید خوشبختیش استفاده کنه؟ کاپل چانهو سوپرایز ژانر امگاورس اسمات عاشقانه ازدواج اجباری امپرگ
Three Veins | سه‌رگه by hanasati1485
hanasati1485
  • WpView
    Reads 22,486
  • WpVote
    Votes 3,891
  • WpPart
    Parts 33
بلند شد و عقب رفت، قرار نبود جواب مثبتی بگیره... _ بهم اجازه بده ثابت کنم پشیمونم... _ نمیتونی... نگاهشو به سوهو داد که بی رحمانه بهش زل زده بود، باید بیخیال می‌شد؟! محال بود... نفسی عمیقی‌ کشید و با اطمینان زمزمه کرد: _ میتونم... _ اگر حرفات تموم شد برو... ضربه های سوهو چه جسمی چه روحی درد داشت، درو باز کرد و بیرون رفت، قرار‌ نبود تسلیم شه... برمی‌گشت... دوباره برای از بین رفتن این نفرت تلاش می‌کرد. °●°●°●°●°●°●°●°●°●°●° در حالی که با جسم پر از خونش کف زمین سرد و تاریک افتاده بود، دست لرزونش رو بالا آورد و سمت پسرک دراز کرد: _ این ینی تونستم کاری کنم فراموش کنی؟ صدای تحلیل رفته‌اش چشماش رو خیس کرد: _ تونستی.... _ تونستیم دلتو بدست بیاریم؟ سرشو محکم بالا پایین کرد و دست خونی‌اش رو بین دستاش گرفت. _تونستید... 🌀فیک: سه‌رگه 🌀کاپل: چانهو، ‌کایهو، هونهو (فورسام) 🌀ژانر: خوناشام، جن، امگاورس، انگست، رمنس، فلاف، اسمات، امپرگ، فورسام 🌀تایم آپ: هفته‌ای یک پارت 🌀نویسنده: حناساطی 🌀وضعیت: در حال آپ 🌀هپی‌اند
[‌‌SAVIOR]🌾 by kimcottony
kimcottony
  • WpView
    Reads 6,589
  • WpVote
    Votes 1,599
  • WpPart
    Parts 11
نام فیک : ناجی/ Savior کاپل: چانهو/ لومین ژانر : رمنس/انگست نویسنده:☁️ kim.cotton ☁️ وضعیت : ‌کامل شده ‌^^✅💚 یه داستان ساده از یه دوستی و فداکاری، که به عشق ختم شد چانیول، پسری که بی هدف به دانشگاه میرفت فقط برای خلاص شدن از حرف والدینش... بعد از مدتی تنها هدف زندگیش، رفتن به دانشگاه برای ملاقات با پسری بود که اذیت و شوخی های سر کلاس با اون ، بشدت دلنشین بود و جونیمون پسری که نزدیک بود به قعر نابودی بره ولی با دست کمک چانیول، نجات پیدا کرد و فرصت گرم حس کردن قلبش رو بدست آورد توجه‼️ بازم مثل همیشه... درصورت عدم علاقه به کاپلهای فرعی و یا عدم شعور در ابراز نظر، سکوت پیشه فرمایید =]🤘🏻