vkook1827's Reading List
78 stories
Stubborn Omega _ Vkook  by bts1399
bts1399
  • WpView
    Reads 942,706
  • WpVote
    Votes 108,625
  • WpPart
    Parts 121
جونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل اینکه الهی ماه تصمیم داشت به اون دو نفر یادآوری کنه که هنوز خودشون رو کامل نشناختن ! ( پارت های یک تا چهل مال پنج سال پیشه قضاوتم نکنید 😔😂 ) کاپل اصلی : ویکوک کاپل فرعی : نامجین ، یونمین ، هوسون
My Moon [VKOOK] by ZERONT
ZERONT
  • WpView
    Reads 164,076
  • WpVote
    Votes 24,944
  • WpPart
    Parts 13
[Complete] "چرا تاج من زرق و برقش بیشتره؟ مگه تو شاهزاده نیستی؟" "چون تو ماه منی، و ماه من از همه درخشان تره." ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ ๛ جئون جونگ‌کوک توی یک روز عادی درحالی که توی مزرعه به پدرش کمک میکرد توسط مامور های سلطنتی به کاخ برده شد برای این که اون جفت شاهزاده بود.
SOULMATE || TAEKOOK by kopqiwhuwiwih
kopqiwhuwiwih
  • WpView
    Reads 4,618
  • WpVote
    Votes 491
  • WpPart
    Parts 5
چی میشه باهام رابطه داشته باشی آخه؟؟ ______________________ Mini Fiction of Vkook🎐 Couple:╭Taekook🎯 Ganer:╭Mpreg, Smut, happy end,Roman, Angst,fluff🧸 Status: ╭Completed🧩 Update:╭Monday, Friday 🖋 [translation] تهیونگی که لرای بدست آوردن جفتش هرکاری میکنه اما بعد از 2 سال تلاش نمیتونه پیداش کنه چی میشه جفتش هم اتاقیش باشه باهم کنار میان؟ -میتونید وانشات درنظر بگیرید پارت ها نسبتا طولانی هستن #8 . Mpreg ✨️
Black Rose🥀 by Thek4Dib
Thek4Dib
  • WpView
    Reads 6,303
  • WpVote
    Votes 1,186
  • WpPart
    Parts 35
~رز مشکلی🥀~ ~فیک بلند~ ~ویکوک، نامجین~ ~درام، رمنس، تخیلی~ ~روز‌های آپ: سه‌شنبه‌ها~ نفس نفس میزد. خون قرمز‌رنگش مثل لباسی زننده بدن زخمی و کبودش رو پوشانده بود. اما طرف دیگه‌ی اون در لعنت شده جونگ‌کوکی ایستاده بود که با هر نفس دردناک تهیونگ حس میکرد بغض توی گلوش داره بزرگ‌تر میشه :《خب، تصمیمت چیه؟ میمونی و عذابش میدی یا میری و میذاری با آرامش زنده بمونه؟》 چشماش رو بست و قطره‌های اشک روی گونه‌هاش رها شد. :《مگه انتخاب دیگه ای هم برام گذاشتین؟ شنیده بودم برای عاشقی کردن باید فداکار باشی اما این...نامردیه》 پوزخندی روی لب های مرد نشست :《باید قبل از اینکه قلب احمقتو به یه عنصر ممنوعه میباختی فکرشو میکردی. ناتوان‌تر از اونی که بتونی نجاتش بدی؛ یه عنصر آب بی‌عرضه.》 چقدر شنیدن حقیقت در اون لحظه دردناک بود. چقدر سرنوشت ناجوان‌مردانه بازی میکرد :《باشه من دلش رو میشکنم و ترکش میکنم. نه بخاطر شما عوضی‌ها. برای اینکه از جونم برام عزیز تره و نمیخوام موجوداتی مثل شما حتی بهش نگاه کنین.》 و این جمله پوزخند مرد تو پررنگ تر کرد.
𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 by amir_vkook
amir_vkook
  • WpView
    Reads 172,599
  • WpVote
    Votes 21,511
  • WpPart
    Parts 34
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 « کیم تهیونگ فکر نمیکنی برای رئیس مافیا بودن زیادی مهربون و سافتی ؟ » _ اشتباه نکن ، این رفتار رو فقط با کوکی خودم دارم ‌ ‌_ حالا دیگه تو کاملا مال کیم تهیونگ شدی بیبی بوی purple you ✨🦋💜
Nepenthe | Vkook Namjin by _SaeVa_
_SaeVa_
  • WpView
    Reads 894,409
  • WpVote
    Votes 111,075
  • WpPart
    Parts 52
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکوک) - نامجین - یونمین شروع : 1400.1.1 پایان : 1400.4.30 ✨Best rankings✨ #1 Vkook #1 BTS #1 Farsi #1 jungkook #2 فارسی #1 تهیونگ
game ! by min_koala
min_koala
  • WpView
    Reads 34,669
  • WpVote
    Votes 6,123
  • WpPart
    Parts 27
با ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من..... اسلحه رو سمت مرد گرفت و نیشخندی زد = سازنده ی این بازی ام ! ******************************** _ به نظرت آخر این ماجرا چی می شه ؟؟ جیمین تیر تفنگ رو عوض کرد و نگاهی به یونگی انداخت ×هر چی که من بخوام مین یونگی چون..... با گرفتن دست یونگی اون رو پشت خودش کشید و تفنگ رو سمت در گرفت ×تو این بازی ... با گذاشتن دستش روی ماشه نیشخندی زد و اون رو کشید × من همیشه برندم ! ******************************** % من نمی خواستم بازم کنی ! با نشستن روی پاهای نامجون دستش رو پشتش برد و زنجیرش رو باز کرد ÷ این بازی من کیم نامجون و من..... با باز کردن دست های نامجون نیشخندی زد و ازش فاصله گرفت ÷ هر جور دوست داشته باشم پیش می رم کاپل ها : یونمین ، کوکوی، نامجین ژانر : پلیسی ، جنایی و..... نویسنده : مین کولا پایان یافته
LOSER _vkook by shayliiin
shayliiin
  • WpView
    Reads 8,271
  • WpVote
    Votes 1,681
  • WpPart
    Parts 16
ویکوک اخم غلیظی کرد و فریاد کشید تهیونگ :من ،کیم تهیونگ، 8ساله که منتطرم توعه لعنتی یه گوشه چشمی بهم بکنی. کی نمیدونه که تو تنها نقطه ضعف منی کیییی؟ چشماش پر از غم شد تهیونگ :من همه چیز دارم اما وقتی تو رو نداشته باشم فقد یه بازنده ام یونمین جیمین : دوسال پیش رفتم تا تو کنار معشوقه ات و بچه ای که داشتید بمونی کاپل: ویکوک و یونمین
roommate by mania013
mania013
  • WpView
    Reads 15,340
  • WpVote
    Votes 2,031
  • WpPart
    Parts 14
داستان از اونجایی شروع شد که مجبور شدیم واسه موندن تو اون دانشگاه کوفتی در به در دنبال ی خونه بگردیم میدونین چرا چون اون خوابگاه کوفتی تر ظرفیتش پر شده... هی واسه چی به چهار تا پسر مجرد خونه نمیدن؟؟؟ ی داستان با هشت تا نقش اصلی؟ شایدم بشه گفت عشق به توان هشت⚡ شخصیت ها:بلک پینک_ بی تی اس