Bts
64 قصة
IM A BOTTOM||VKOOK بقلم kim_bunny2020
IM A BOTTOM||VKOOK
kim_bunny2020
  • مقروء 148,268
  • صوت 17,555
  • أجزاء 20
«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «همه فکر می‌کردند جونگکوک به دلیل داشتن سیکس پک و دیک بزرگ یک تاپه» و در آخر مشخص شد اون کسیه که به فاک میره ؛) VKOOK AU کاپل:ویکوک ژانر:تکست چت،اسمات،روزمره،هپی اند. 𝗧𝗢𝗣=𝗧𝗔𝗘𝗛𝗬𝗨𝗡𝗚 𝗕𝗢𝗧𝗧𝗢𝗠=𝗝𝗨𝗡𝗚𝗞𝗢𝗢𝗞
Eternal criminals💜 بقلم R_taevk
Eternal criminals💜
R_taevk
  • مقروء 20,100
  • صوت 2,742
  • أجزاء 27
وضعیت فیک:full فیک تمام شده Happy end ........ جانگ کوک :اگه بردم باید بزاری وارد گروهتون بشم. تهیونگ:برای وارد شدن به گروهمون یه شرط دارم؟ جانگ کوک :شرطت چیه؟ چی می خوای؟ تهیونگ :ماشین. ماشینت رو می خوام. +++++++++++++++++++++++++ تهیونگ که رئیس یه باند خلافکار میلیاردیه اخر هفته ها مسابقه رالی توی خیابونای سئول برگزار می کنند. شرط معامله هم ماشین های شرکت کننده ها بود. که اگه باختند باید ماشین هاشون رو دودستی تقدیم کنند، اما یه شب وسطه مسابقه پسری ناگهانی با موتورش وارد مسابقه می شه و.... - احتمالا تعجب کردین من تو خلاصه گفتم موتور، اما تو گفت و گوشون حرف ماشین وسط بود. خب اونو دیگه باید تو داستان بفهمید. 😎 **امیدوارم از این داستان خوشتون بیاد**
Black Rose🥀 بقلم Thek4Dib
Black Rose🥀
Thek4Dib
  • مقروء 5,953
  • صوت 1,182
  • أجزاء 35
~رز مشکلی🥀~ ~فیک بلند~ ~ویکوک، نامجین~ ~درام، رمنس، تخیلی~ ~روز‌های آپ: سه‌شنبه‌ها~ نفس نفس میزد. خون قرمز‌رنگش مثل لباسی زننده بدن زخمی و کبودش رو پوشانده بود. اما طرف دیگه‌ی اون در لعنت شده جونگ‌کوکی ایستاده بود که با هر نفس دردناک تهیونگ حس میکرد بغض توی گلوش داره بزرگ‌تر میشه :《خب، تصمیمت چیه؟ میمونی و عذابش میدی یا میری و میذاری با آرامش زنده بمونه؟》 چشماش رو بست و قطره‌های اشک روی گونه‌هاش رها شد. :《مگه انتخاب دیگه ای هم برام گذاشتین؟ شنیده بودم برای عاشقی کردن باید فداکار باشی اما این...نامردیه》 پوزخندی روی لب های مرد نشست :《باید قبل از اینکه قلب احمقتو به یه عنصر ممنوعه میباختی فکرشو میکردی. ناتوان‌تر از اونی که بتونی نجاتش بدی؛ یه عنصر آب بی‌عرضه.》 چقدر شنیدن حقیقت در اون لحظه دردناک بود. چقدر سرنوشت ناجوان‌مردانه بازی میکرد :《باشه من دلش رو میشکنم و ترکش میکنم. نه بخاطر شما عوضی‌ها. برای اینکه از جونم برام عزیز تره و نمیخوام موجوداتی مثل شما حتی بهش نگاه کنین.》 و این جمله پوزخند مرد تو پررنگ تر کرد.
𝐁𝐋𝐔𝐄𝐁𝐄𝐑𝐑𝐘  🅴🆈🅴🆂 بقلم bangtan7stay
𝐁𝐋𝐔𝐄𝐁𝐄𝐑𝐑𝐘 🅴🆈🅴🆂
bangtan7stay
  • مقروء 27,072
  • صوت 3,097
  • أجزاء 16
چی میشه اگه کیم تهیونگ بزرگ ترین فاکر مدرسه باشه و جونگ کوک با هزار زحمت و کار کردن بتونه پولی جور کنه تا به مدرسه ای که دوست داره بره ؟ و فاکر جذاب ما به خاطر بی دفاع بودن جفتش بخواد گردن کسایی که باعث شدن امگاش اینقدر اذیت بشه رو بکنه
𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 بقلم amir_vkook
𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 | 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤
amir_vkook
  • مقروء 155,360
  • صوت 20,509
  • أجزاء 34
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 « کیم تهیونگ فکر نمیکنی برای رئیس مافیا بودن زیادی مهربون و سافتی ؟ » _ اشتباه نکن ، این رفتار رو فقط با کوکی خودم دارم ‌ ‌_ حالا دیگه تو کاملا مال کیم تهیونگ شدی بیبی بوی purple you ✨🦋💜
Nepenthe | Vkook Namjin بقلم _SaeVa_
Nepenthe | Vkook Namjin
_SaeVa_
  • مقروء 785,975
  • صوت 103,949
  • أجزاء 52
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکوک) - نامجین - یونمین شروع : 1400.1.1 پایان : 1400.4.30 ✨Best rankings✨ #1 Vkook #1 BTS #1 Farsi #1 jungkook #2 فارسی #1 تهیونگ
game ! بقلم min_koala
game !
min_koala
  • مقروء 33,069
  • صوت 6,013
  • أجزاء 27
با ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من..... اسلحه رو سمت مرد گرفت و نیشخندی زد = سازنده ی این بازی ام ! ******************************** _ به نظرت آخر این ماجرا چی می شه ؟؟ جیمین تیر تفنگ رو عوض کرد و نگاهی به یونگی انداخت ×هر چی که من بخوام مین یونگی چون..... با گرفتن دست یونگی اون رو پشت خودش کشید و تفنگ رو سمت در گرفت ×تو این بازی ... با گذاشتن دستش روی ماشه نیشخندی زد و اون رو کشید × من همیشه برندم ! ******************************** % من نمی خواستم بازم کنی ! با نشستن روی پاهای نامجون دستش رو پشتش برد و زنجیرش رو باز کرد ÷ این بازی من کیم نامجون و من..... با باز کردن دست های نامجون نیشخندی زد و ازش فاصله گرفت ÷ هر جور دوست داشته باشم پیش می رم کاپل ها : یونمین ، کوکوی، نامجین ژانر : پلیسی ، جنایی و..... نویسنده : مین کولا پایان یافته
LOSER _vkook بقلم shayliiin
LOSER _vkook
shayliiin
  • مقروء 8,061
  • صوت 1,680
  • أجزاء 16
ویکوک اخم غلیظی کرد و فریاد کشید تهیونگ :من ،کیم تهیونگ، 8ساله که منتطرم توعه لعنتی یه گوشه چشمی بهم بکنی. کی نمیدونه که تو تنها نقطه ضعف منی کیییی؟ چشماش پر از غم شد تهیونگ :من همه چیز دارم اما وقتی تو رو نداشته باشم فقد یه بازنده ام یونمین جیمین : دوسال پیش رفتم تا تو کنار معشوقه ات و بچه ای که داشتید بمونی کاپل: ویکوک و یونمین
roommate بقلم mania013
roommate
mania013
  • مقروء 14,062
  • صوت 1,922
  • أجزاء 14
داستان از اونجایی شروع شد که مجبور شدیم واسه موندن تو اون دانشگاه کوفتی در به در دنبال ی خونه بگردیم میدونین چرا چون اون خوابگاه کوفتی تر ظرفیتش پر شده... هی واسه چی به چهار تا پسر مجرد خونه نمیدن؟؟؟ ی داستان با هشت تا نقش اصلی؟ شایدم بشه گفت عشق به توان هشت⚡ شخصیت ها:بلک پینک_ بی تی اس