IM A BOTTOM||VKOOK
«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «همه فکر میکردند جونگکوک به دلیل داشتن سیکس پک و دیک بزرگ یک تاپه» و در آخر مشخص شد اون کسیه که به فاک میره ؛) VKOOK AU کاپل:ویکوک ژانر:تکست چت،اسمات،روزمره،هپی اند. 𝗧𝗢𝗣=𝗧𝗔𝗘𝗛𝗬𝗨𝗡𝗚 𝗕𝗢𝗧𝗧𝗢𝗠=𝗝𝗨𝗡𝗚𝗞𝗢𝗢𝗞
«کامل شده» «فیکشن ترجمه ای» «همه فکر میکردند جونگکوک به دلیل داشتن سیکس پک و دیک بزرگ یک تاپه» و در آخر مشخص شد اون کسیه که به فاک میره ؛) VKOOK AU کاپل:ویکوک ژانر:تکست چت،اسمات،روزمره،هپی اند. 𝗧𝗢𝗣=𝗧𝗔𝗘𝗛𝗬𝗨𝗡𝗚 𝗕𝗢𝗧𝗧𝗢𝗠=𝗝𝗨𝗡𝗚𝗞𝗢𝗢𝗞
وقتی به وسط جنگل رسید، با صورتی بی حس ولی چشمهایی غمگین، روی زمین خاکی زانو زد و اهمیتی به کثیف شدن لباس های گرون قیمتش نداد. دست هاش رو به ارومی سمت گردنش برد و مار سفیدش رو که خودش رو محکم دور گردن تهیونگ حلقه کرده بود، گذاشت.با کمی نوازش، مار سفید رام شده رو توی دستش گرفت و روی زمین گذاشت. مار سفید که از دوری صاحبش...
وضعیت فیک:full فیک تمام شده Happy end ........ جانگ کوک :اگه بردم باید بزاری وارد گروهتون بشم. تهیونگ:برای وارد شدن به گروهمون یه شرط دارم؟ جانگ کوک :شرطت چیه؟ چی می خوای؟ تهیونگ :ماشین. ماشینت رو می خوام. +++++++++++++++++++++++++ تهیونگ که رئیس یه باند خلافکار میلیاردیه اخر هفته ها مسابقه رالی توی خیابونای سئول بر...
~رز مشکلی🥀~ ~فیک بلند~ ~ویکوک، نامجین~ ~درام، رمنس، تخیلی~ ~روزهای آپ: سهشنبهها~ نفس نفس میزد. خون قرمزرنگش مثل لباسی زننده بدن زخمی و کبودش رو پوشانده بود. اما طرف دیگهی اون در لعنت شده جونگکوکی ایستاده بود که با هر نفس دردناک تهیونگ حس میکرد بغض توی گلوش داره بزرگتر میشه :《خب، تصمیمت چیه؟ میمونی و عذابش میدی...
چی میشه اگه کیم تهیونگ بزرگ ترین فاکر مدرسه باشه و جونگ کوک با هزار زحمت و کار کردن بتونه پولی جور کنه تا به مدرسه ای که دوست داره بره ؟ و فاکر جذاب ما به خاطر بی دفاع بودن جفتش بخواد گردن کسایی که باعث شدن امگاش اینقدر اذیت بشه رو بکنه
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 « کیم تهیونگ فکر نمیکنی برای رئیس مافیا بودن زیادی مهربون و سافتی ؟ » _ اشتباه نکن ، این رفتار رو فقط با کوکی خودم دارم _ حالا دیگ...
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکو...
با ابروی بالا رفته به مرد که چاقو رو روی گلوی کوک گذاشته بود خیره شد و قهقه ای سر داد = پس تو فکر من تو دام تو گیر افتادم ؟؟ اشک فیک کنار چشمش رو پاک کرد و موهای بلندش رو بالا داد = کاملا اشتباه می کنی من تو این بازی نه برندم و نه بازنده ! بلکه من..... اسلحه رو سمت مرد گرفت و نیشخندی زد = سازنده ی این بازی ام ! **...
ویکوک اخم غلیظی کرد و فریاد کشید تهیونگ :من ،کیم تهیونگ، 8ساله که منتطرم توعه لعنتی یه گوشه چشمی بهم بکنی. کی نمیدونه که تو تنها نقطه ضعف منی کیییی؟ چشماش پر از غم شد تهیونگ :من همه چیز دارم اما وقتی تو رو نداشته باشم فقد یه بازنده ام یونمین جیمین : دوسال پیش رفتم تا تو کنار معشوقه ات و بچه ای که داشتید بمونی کاپل...
داستان از اونجایی شروع شد که مجبور شدیم واسه موندن تو اون دانشگاه کوفتی در به در دنبال ی خونه بگردیم میدونین چرا چون اون خوابگاه کوفتی تر ظرفیتش پر شده... هی واسه چی به چهار تا پسر مجرد خونه نمیدن؟؟؟ ی داستان با هشت تا نقش اصلی؟ شایدم بشه گفت عشق به توان هشت⚡ شخصیت ها:بلک پینک_ بی تی اس
لیسا یه دختر ۲۳ ساله اس که توی یه شرکت کار میکنه... کیم تهیونگ پسر خشن ولی مهربون که ناگهانی وارد زندگی لیسا میشه.. چند زندگی و چند عاشقانه... شخصیت ها:لیسا،تهیونگ،جنی،سوهو،جیسو،کای،هوسوک(جیهوپ) اخر این داستان به کجا ختم میشه؟ -1 #kpop وضعیت:به پایان رسیده
⌞𝐑𝐄𝐃 𝐔𝐍𝐈𝐂𝐎𝐑𝐍⌝ [اتمام یافته] گریمویزر! حتی اسمشم تنمو به لرزه در میاره... کی فکرشو میکرد که یه کتاب عیجب غریب بتونه تا این حد زندگیمو به گند بکشه و راز هایی برام روشن بشه که حتی روحمم ازش خبر نداشته! مدرسهی گاردین همه چیزش ترسناک بود ولی رازی که پشتش بود ترسناکتر. و من، کیم جنی به عنوان کسی که باید رازهارو ک...
[اتمام یافته] جنی دختری که به خاطر شرکت پدرش مجبور میشه با کیم تهیونگی که سه سال اخر مدرسه شو زهرمارش کرده بود ازدواج کنه تهیونگ که سالهاست عاشقه جنیه سعی میکنه دلشو بدست بیاره ولی زندگی اونطور که اونا میخوان پیش نمیره.... Couple:taennie Sub couple:liskook Genre:dram_ duress mach
📌نام فیک: I will find you 📌ژانر: پلیسی_عاشقانه 📌کاپل ها: Jenmin & Taerosé 📌خلاصه: جیمین و جنی همسایه و همکلاسی هستند و هر دو از نظر مالی در وضعیت بدی به سر میبرند اما دوستانی باوفا و مهربان برای یکدیگرند. همه چیز برای این دو دوست خوب پیش میرفت تا اینکه جیمین شاهد چیزی شد که نباید میشد... 📌نویسنده:Nil 📌وضعیت آپ...
منم انسان! تنها بازمانده آدم، یگانه یادگار خشم قابیل، سیمای خشک ابلیس، و آخرین رهرو خداوند، برای رسیدن به نهایتی که نه من و نه ما می شناسیمش. منم انسان! تنها یادگار ابلیس خداوند...
جنی دختری که روی خوشی از این دنیا ندیده و دنیا همیشه بهش سیلی زده و خندیده. جنی داشت نا امید میشد اما درست زمانی که میخواست از این دنیا خداحافظی کنه و به خواب عمیقی بره نور کم سوی امیدی رو میبینه که باعث میشه جرعه ی امیدش کم کم روشن میشه و جنی اینو میفهمه که این دنیا اونقدرا هم بد نیست. با دیدن پسر و آبی با اون لبخندا...
این داستان تقریبا کره یی است و در مورد چندین دانش آموز است که سختی ها مواجه میشوند ولی عزیز های دارن که همیشه کمک شان میکنند عاشق میشوند ولی گفته نمیتوانند باید بیبینیم این بچه ها چی میکنند
جنی دختریه که هیچعلاقه ای به ازدواج نداره اما ممکنه که یه سر اشپز معروف نظر جنی روتغییر بدع !؟ شیرین وروانی واز دست ندین💜 کاپل تهنی ( تهیونگ ❤ جنی) دختر پسری این وبتون با اعضای بی تی اس و بلاک پینک نوشته شده
جنی یک شاهدخت خانومِ لجباز و یک دنده ای است که تنها وارث قدرت کشور آیتوس، از طرف پدرش است. ولی این دختر لجباز و یک دنده که هیچی از شیوه کشور داری را نمی داند چطور می خواهد کشور را اداره کند.......... روزی شاهدخت در جشنی با تهیونگ وارث کشور سالامیس بر خورد می کند که وی شخصی بسیار سرد و خشک است ، آیا وی به شاهدخت جنی...
داستان درباره دختری به نام جنی که خبرنگار و باید با کیم تهیونگ بزرگ که مردی مرموز و سرد است مصاحبه کند.......بقیه اش و خودتون می خونین ژانر : اسمات ، عاشقانه
Painter Of The Night Season one • Vkook • جئون جونگکوک، پسری که از زمان تولدش استعداد بی نظیری توی کشیدن نقاشی های منحرفانه داشت. بخاطر همین با اسم مستعار چندین کتاب از نقاشی هاش منتشر کرده بود. کیم تهیونگ، نجیب زاده عوضی و منحرفیه که به شهوت بی نظیرش معروفه، مکان و زمان براش اهمیتی نداره و همیشه مشغول کثافط کاری هاش...
قدمهاشو سریعتر برداشت و با لحن محکمی گفت:"بهت دستور میدم همین الان بایست!" پسر متوقف شد اما برنگشت، فقط با حرص لبشو گاز گرفت. "جی... باید باهم حرف بزنیم." جواب داد:"نمیخوام ببینمت." "بهم یه فرصت بده." جونگکوک برگشت تا نفرتشو سرش فریاد بزنه که دستهایی دور بدنش حلقه شد و تو آغوش تهیونگ فرو رفت. سر خم کرد و پیشونیش...
༄𝕸𝖔𝖓𝖘𝖙𝖗𝖔 [COMPLETED] + یه آلفای بالغ، ترسیده و مغموم! با رائحه ی گرم! با انگشتای کشیدش صورت روشن پسر زیرش رو نوازش کرد و پوزخندی رو لبش نشوند، ادامه داد: +نترس! سیرابم از خونِ لذیذ یکی از هرزه های همینجا... که فردا صبح قراره عکس جنازش بره روی مجله ها. دستش رو با هر کلمه پایین و پایین تر میبرد و روی تن برهن...
ایا از تاریکی شب تمام میشود لیسا :بزار برم پسره:خفه شو لیسا :اگه نشم یه دفعه احساس کردم صورتم سوخت و بعد فهمیدم به صورتم سیلی زده میخواستم گریه کنم غرورم نمیزاشت لعنت بهت غرور ایا فک میکرد که اون پسر کیه موقعیت :در حال آپ موضوع:مدرسه ای عاشقانه و جنایی کاپل ها :رزمین لیزکوک تهنی جینسو زمان آپ :جمعه ها و چهارشن...
فیک ترجمه شده!(translated) جئون جانگکوک،پسر صاحب شرکت جئون،با پسر بد پولدار سابق مدرسه بنام کیم تهیونگ نامزد میشه!پسر صاحب شرکت کیم و شکننده ی قلب جانگکوک:) بالاخره نزدیک مبل که رسید،بغضش ترکید! اشکاش با نهایت سرعت روی صورتش میریختن. برای دومین بار تو اون شب! اون چطور میتونست انقد ساده و بدبخت باشه؟ باید میدونست اون...
کانل/دارچین(کامل شده) دارچین:درختی که از همه ی قسمت هاش بوی مطبوعی استشمام میشه و مثل چوب جادویی هرچیز رو لمس کنه، رائحش رو به اون میده. داستانی در دهه 50 میلادی، بین جغرافیا های مختلف و شخصیت های متفاوت تر. مرد تاجری که اعتیادش به تنباکوی لیکوای فرانسوی، با عطر دارچین آمیخته میشه، و پسر چشم آبی نابغه ... __________...
احتمال فوران کردن اکلیل و رنگین کمان🐰💋❤ سافت ویکوک🐰 صد در صد هپی اند🙈😍 کیوت ،اسمات،سافت،سوییت،آمپرگ،هیبرید 🐰🐰 🐰🦄🐰🦄 #bts =2⭐ #love=1⭐ #vkook=1⭐ #bunny=1⭐ #dram=1⭐ #korean=1⭐ #army=1⭐ #jin=1⭐ #bl=1⭐ #gay=1⭐ #bangtan=1⭐ #sweet=1⭐ #tae=2⭐ #فلاف=1⭐ #fantasy=1⭐ #yoonmin=3⭐ Yoongi=1⭐ Cute=1⭐
صورت جونگکوک رو بین دست های لرزونش گرفت. -بگو دوسم داری -دوست دارم - قول بده جونگکوک... بهم بگو تا تهش مال منی -تا تهش مال توام کیم تهیونگ. هیچکس و هیچ چیز نمیتونه بین مون جدایی بندازه. نفس داغ تهیونگ حواس جونگکوکو پرت میکرد. -حتی اگه یه پسر جوون و جذاب تر از من ببینی؟ -چرا نمیفهمی ددی؟ چشم های من جز تو کسیو نمیب...
جونگکوک پسری ۱۷ ساله ، داشت زندگیشو میکرد که با حقایقی رو به رو شد که به معنای واقعی دنیاش عوض شد یعنی چی مگه گرگینه ها و امگاورس داستان تخیلی نبود ؟ حالا به فرض مثال واقعی هم بود خودش توش چی بود؟ بیاید باهم شاهد درماهای جالب خانوادگیشون باشیم ژانر: ،امگاورس -هارد لایف- کاپل ها :ویکوک ....... *من نیاز به انتقادا...