Stray kids (⁠┛⁠ಸ⁠_⁠ಸ⁠)⁠┛⁠彡⁠┻⁠━⁠┻
138 cerita
Daddy [ChanLix-SKZ] oleh MelodyTY_
Daddy [ChanLix-SKZ]
MelodyTY_
  • Membaca 116,702
  • Suara 22,761
  • Bagian 69
ترجمه ای‌یو 'ددی' از Honeyminbin ✨؛ • با حضور هر هشت عضو استری‌کیدز ⁦⁦⁦ • ژانر : کمدی ، رومنس، +18 ⚠️ اگر از شوخی‌های کثیف، کرینجی، +۱۸ خوشتون نمیاد، به هیچ نخونید. - این ای‌یو شامل ۹۸ قسمت میشه.
❀ུ۪𝓢𝔀𝓪𝓹❀ུ۪ {Minchan & Hyunlix FF} [✓] oleh majesticllee
❀ུ۪𝓢𝔀𝓪𝓹❀ུ۪ {Minchan & Hyunlix FF} [✓]
majesticllee
  • Membaca 165,563
  • Suara 6,593
  • Bagian 29
Camp Royalty and Camp Music How can Music and Royalty be together? In which , Prince Hyunjin accidentally get on the wrong ship while Dancer Minho was called to get on the Royalty ship (It get weird every chapter) ❀ུ۪ Main Ship ❀ུ۪ - Minchan (Minho X Chan) - Hyunlix (Hyunjin X Felix) ❀ུ۪ Side Ship ❀ུ۪ - Changsung (Changbin X Jisung) - Seungin (Seungmin X Jeongin !!! WARNING !!! - I think y'all probably know what it is by now - My grammar - Contain BxB stay away if you're homophobic - Contain mpreg - this is just pure entertainment. It has nothing to do with the real idol - Come on man. This was inspired by Barbie Rock N' Royal :") Started→ 9/2/2021 End→ 21/5/2021
هفت گناه کبیره انجیل  oleh user20576447
هفت گناه کبیره انجیل
user20576447
  • Membaca 3,864
  • Suara 745
  • Bagian 53
ژانر : ماوراء طبیعه کامل شده کاپل : ایتیز (ووسان ، سونگجونگ ، یونگی ، جونگسانگ) استری کیدز (چانگجین ، چانلیکس ، مینسونگ ، سونگین ) تی اکس تی ( یونبین ، تهگیو ) پسر از جا بلند شد، هنوز نمیتونست موقعیت پیش اومده رو درک کنه :تو... تو... مرد جلو اومد و با لحنی پر از صلابت گفت :من لوسیفرم (شیطان) دهن پسر با تعجب باز شد که لوسیفر پوزخندی زد :مگه خودت تقاضای کمک نکردی. پسر سریع سر تکون داد :چرا من کمک میخوام، میخوام از همه ی اونایی که باعث شدن نتونم یه زندگی درست داشته باشم انتقام بگیرم. لوسیفر با چشمای براقش زل زد بهش :من این امکان رو بهت میدم اما تو هم باید قول بدی که هر کاری من ازت خواستم انجام میدی. پسر که انتقام چشماش رو کور کرده بود سریع قبول کرد :چطوری باید قول بدم. لوسیفر قدمی جلو گذاشت :ما با هم یه پیمان میبندیم. پسر بدون هیچ فکری سریع قبول کرد، قطره ای از خونش رو روی کاغذی که حتی نمیدونست جنسش از چیه ریخت و پیمان بین اونا بسته شد. لوسیفر مشتش رو جلوی پسر باز کرد :این هفت انگشتر برای توئه... اینا تو رو توی انتقامت یاری میکنن. از فردای اون روز مصیبت کل روستا رو پر کرد، اون پسر با اون 7 انگشتر دارای قدرت عجیبی شده بود، تموم اونایی که تحقیرش کرده بودن به روش دردناکی مرده بودن و بقیه ی مردم شده بودن برده های اون پسر.
𝘴𝘮𝘢𝘭𝘭 𝘱𝘢𝘳𝘵 𝘰𝘧 𝘮𝘪𝘯𝘥  oleh IamRegalo
𝘴𝘮𝘢𝘭𝘭 𝘱𝘢𝘳𝘵 𝘰𝘧 𝘮𝘪𝘯𝘥
IamRegalo
  • Membaca 1,326
  • Suara 158
  • Bagian 4
سناریوهایی که نوشتم :( 3>
I'm Just tired (Changjin) oleh chagi1385
I'm Just tired (Changjin)
chagi1385
  • Membaca 1,463
  • Suara 217
  • Bagian 4
(من فقط خسته ام) یه چند شاتی گوگولی(قراره به خاک برید با اشک) با کاپل چانگجین یکمم مینسونگ و چانلیکس قاطیش داره امیدوارم لذت ببرید😁
𝑶𝒏𝒆𝑺𝒉𝒐𝒕 ;): oleh Shuci18fer
𝑶𝒏𝒆𝑺𝒉𝒐𝒕 ;):
Shuci18fer
  • Membaca 4,951
  • Suara 412
  • Bagian 13
⁂ مکان کوچکی برای فرار از دریای سیاه افکارمون و غرق شدن در داستان خیالی دنیایی که وجود خارجی ندارد... #Shuci ^^
Scenarios oleh Sarapcy16
Scenarios
Sarapcy16
  • Membaca 385
  • Suara 41
  • Bagian 5
این بوک رو مخصوص سناریوهایی که مینویسم تهیه کردم برای کسانی که طرفدار این داستانک های دوست داشتنی هستند. خوشحالم میشم بعد از خوندنشون نظرتون رو داشته باشم. 💕 با ووت دادنتون ازم حمایت کنید. 💋💕
𝖴𝗀𝗁𝗍𝖾𝗇 oleh jona_l7
𝖴𝗀𝗁𝗍𝖾𝗇
jona_l7
  • Membaca 1,881
  • Suara 460
  • Bagian 9
- کامل شده - " تو یه سونامی بودی چانگبین..سونامی که تمامم رو غرق خودش کرد.اوایل انگارتو اشتباه بودی، فکر می‌کردم که هستی اما بعد فهمیدم حتی اگر اشتباه باشی، حاضرم هزاربار مرتکبت بشم. من با چشم بسته عطرت رو دنبال میکنم و درآخر دنیا بازهم به تو می‌رسم." -هیونجین به اون مرد مو نقره‌ای دل بست، غافل از اینکه‌خیلی وقت بود چشم‌های چانگبین درحال تعقیب ردی از ربان سفید موهاش بودن. • اوگتن •رمنس؛ درام و انگست •چانگجین
𝙨𝙩𝙧𝙖𝙮 𝙆𝙞𝙙𝙨' 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙞𝙚𝙨 oleh Hara97h
𝙨𝙩𝙧𝙖𝙮 𝙆𝙞𝙙𝙨' 𝙨𝙩𝙤𝙧𝙞𝙚𝙨
Hara97h
  • Membaca 24,712
  • Suara 1,841
  • Bagian 30
𓍯 SKZ oneshots ◌ ◌این بوک شامل وانشات، مولتی و سناریوهایی از گروه استری‌کیدزه 𓂃
Be with you oleh Melody7979
Be with you
Melody7979
  • Membaca 192
  • Suara 40
  • Bagian 1
Couple:BANG CHAN & YOU چان از نگاه خیره‌ی ا/ت حسابی دستپاچه شده بود،نزدیک بود دستش رو بسوزونه. دیدن آشپزی کردن چان برای ا/ت جالب و خنده‌دار بود،خیلی کم پیش میومد که چان رو مشغول آشپزی کردن ببینه. ژانر:وانشات،عاشقانه،دخترپسری ۱۴۰۲/۶/۴