𝑻𝑿𝑻
47 stories
Bloody Love by Kianar200
Kianar200
  • WpView
    Reads 8,854
  • WpVote
    Votes 1,247
  • WpPart
    Parts 16
‍ - چرا اینجاست؟ + بعد از اینکه کشتمش نتونستم انتخاب کنم کدوم عضو بدنشو نگه دارم. زیادی زیبا بود. مجبور شدم کل بدنش رو نگه دارم. بعد به جای خالی کنار تابوت اشاره کرد: + اینجا هم میتونه جای خوبی باشه. برای تو! 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑷𝒆𝒓𝒍𝒂 𝑽𝒊𝒐𝒍𝒂 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑪𝒓𝒊𝒎𝒊𝒏𝒂𝒍, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝒀𝒆𝒐𝒏𝒃𝒊𝒏 جایی که یونجون قاتل سریالی‌ایه که یه کلکسیون از اعضای بدن تو خونه‌ش داره، ولی چی میشه اگه یه روز نتونه یکی از قربانی هاشو بکشه؟
"upside down👥️" by lonely6104
lonely6104
  • WpView
    Reads 13,744
  • WpVote
    Votes 1,721
  • WpPart
    Parts 24
"upside down" Writer:"Lony" Couple:"Soojun" Genre:"Romance"Smut"Dram"Angest" "از با من دوست میشی تا من یه نفرو دوبار نمیکنم🖤"
Yeonbin Oneshots♡ by Kianar200
Kianar200
  • WpView
    Reads 2,776
  • WpVote
    Votes 198
  • WpPart
    Parts 10
وانشات ها و سناریو های کوچیک و بزرگی که هراز گاهی می‌نویسمشون✨️
دوران سرکشی  by user20576447
user20576447
  • WpView
    Reads 8,469
  • WpVote
    Votes 1,064
  • WpPart
    Parts 40
کاپل : یونبین ، بومکای ، تهیون ژانر : امگاورس کامل شده سوبین به اطراف نگاه کن ، امگاها ترسیده با مردمک های لرزون به کسایی نگاه میکردن که مثل گرگ های گرسنه برای دریدن شون چشم دوخته بودن به اونا : زود باش امگا گرگت رو نشون بده . نیشخندی روی لب سوبین نشست : چرا باید این کار رو بکنم . ابروهای مرد بالا رفت : چون باید مشخص بشه که میتونی به آلفات خدمت کنی یا باید بفرستنت توی کلوپ برای خدمت به بقیه . خشم توی قلب سوبین شعله کشید : چرا این مراسم برای آلفاها انجام نمیشه ... چرا فکر میکنین فقط امگاها هستن که امکان داره گرگ وجودشون بیرون نزنه . همه ی نگاه ها به سمت سوبین بود هانی از خشم داشت منفجر میشد ، کم توی نگرانی بود که این امگا داشت اوضاع رو بدتر میکرد ، آقای کانگ پر صدا خندید : تو خیلی جسارت داری امگا ... اما باید بدونی هیچ آلفایی نیست که نقص داشته باشه ، آلفاها قدرتمندن و به راحتی میتونین گرگ شون رو نشون بدن . اینبار این سوبین بود که خندید ، خنده ای که مثل گلوله توی صورت تموم اون آلفاها کوبیده شد : اما من میشناسم آلفاهایی که گرگی ندارن . آقای کانگ عصبانی شد ، این امگا چطور جرات میکرد به نوع قدرتمند جامعه توهین کنه : گرگت رو نشون بده . دست پسر مشت شد : من چیزی برای نشون دادن ندارم . فک هانی منقبض شد که آقای کانگ رو به نگهبان
"yellow umbrella💛" by lonely6104
lonely6104
  • WpView
    Reads 1,822
  • WpVote
    Votes 371
  • WpPart
    Parts 6
"yellow umbrella" Writer:"Lony" Couple:"Soojun" "Mini Fic" -------------------------------- "پسر روستایی،پسر شهری"
Strawberry cupcakes by NoraRjLove
NoraRjLove
  • WpView
    Reads 4,861
  • WpVote
    Votes 755
  • WpPart
    Parts 21
+یا اصن تو چیو بیشتر از کاپ کیک توت فرنگی دوس داری؟! _تورو؟! بومگیو در صدم ثانیه سرخ شد و چنگالو سمت تهیون پرت کرد: با من لاس نزن عوضی بی توجه به صدای خنده ی تهیون سمت اشپزخونه رفت.. به اپن تکیه داد و با حرص گفت:مرتیکه کله پشمکی منو گیر اورده.. مشتشو به سینش زد و خطاب به قلب بی جنبش گفت: اروم باش دیگه توعمم _________________________________ دوتا دوست بچگی که قول دادن همیشه کنار هم باشن.. حالا بزرگ شدن..یکیشون یه بوکسور با موهای صورتی رنگ.. و یکیشون یه شیرینی پز با یه کافه دنج صورتی رنگ:) ♡teahgyu♡ ♡yeonbin♡
Our dream love by NoraRjLove
NoraRjLove
  • WpView
    Reads 1,973
  • WpVote
    Votes 261
  • WpPart
    Parts 6
«عشق رویایی ما» +نمیفهمم یونجون! _مسئله همینهه سو!! اینبار فریاد یونجون کل فضای خونرو پر کرد.. یونجون سرشو پایین گرفته بود..ولی ریز سریع اشکاش و هق هقاش کاملا گریشو لو میداد.. _مسئله همینه سو...تو هیچ وقت نمیفهمی... سرشو بالا اورد و سوبین با بهت به قیافه گریونش نگاه کرد.. _هیچ وقت..نمیفهمی چه جوری داری زندگیمو جهنم میکنی.. هقی زد: و هیچ وقت نمیفهمی با این حال تا اخرین لحظه زندگیم میخوام کنارت بمونم... ________________________ چوی سوبین و چوی یونجون وارس های شرکت jko و ysm دوساله برخلاف نظر خانوادشون ازدواج کردن...مشکل جاییه که سوبین کاملا به خانوادش متعهده و تلاش میکنه کاری کنه خانوادش بهش افتخار کنن و در عوض یونجون..درحالی که داره زیر فشار خانواده خودش و خانواده همسرش له میشه تلاش میکنه زندگیشو سامون بده.. ♡yeonbin♡ ♡taehgyu♡
bluepink | 𝖸𝖾𝗈𝗇𝖻𝗂𝗇 by Icext1dly
Icext1dly
  • WpView
    Reads 1,507
  • WpVote
    Votes 268
  • WpPart
    Parts 8
yeonbin, teagyu چی میشد اگه هرچیزی که تجربه کردیم و حس زندگی بهمون دست داده فقط یه خواب باشه؟ حتی عاشق شدن،ناراحتی ها و ترس هامون ممکنه همشون بهتر از واقعیت باشن یا بدتر؟؟ تاحالا دلت خواسته بود که تو خوابت واقعا زندگی میکردی!؟
One Night˖࣪۰ by itsbrain
itsbrain
  • WpView
    Reads 2,246
  • WpVote
    Votes 288
  • WpPart
    Parts 5
اشتباه یونجون دقیقا زمانی بود که فکر نمیکرد دیگه آدم رو به روش رو ببینه ؛چه برسه به اینکه آیندش با اون رقم بخوره.
Giant by TXTFicRegion
TXTFicRegion
  • WpView
    Reads 2,640
  • WpVote
    Votes 420
  • WpPart
    Parts 7
↱ 𝗡𝗮𝗺𝗲 : Giant ᝡ 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : Yeonbin ᝡ 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : Romance, Angst, Criminal, Omegavers, Smut ᝡ 𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Setayesh ᝡ Season 1 : Liar ╭┈┈⭒┈┈┈⭒┈┈┈⭒┈┈⭒ ╰⭒➛ 𝗦𝘂𝗺𝗺𝗮𝗿𝘆 : چوی یونجون، پلیس و آلفای نمونه‌ای که خیلی توی کارش موفقه. شخصیت فوق العاده‌اش باعث میشه همه عاشقش باشن، همه چیز خوبه تا وقتی که یه امگای جدید به تیمش اضافه میشه. امگایی به قد بلندی یک آلفا، امگایی با ظاهر یک آلفا. سوالی که پیش میاد اینه، این امگای عجیب و غریب چه ربطی به گذشته‌ی یونجون داره؟