نمیدانم؛ اطلاعی ندارم pt.2 🦆
25 stories
God is Dead? | Vkook Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 43,465
  • WpVote
    Votes 5,297
  • WpPart
    Parts 6
_ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقدر که روح شیطانی ای داشت، برای تهیونگ هنوز نقطه ضعف بود: _ پس هرزگی هات و ادامه دادی. با قدم های بلند و آروم به سمت در رفت و با صدای لطیف و ملیح همیشگیش گفت: _ خب نه راستش، با آدمای زیادی حال کردم، ولی زیر کسی نبودم، درواقع بهم ثابت شد که فقط حاضرم زیر تو باشم. جلوی در ایستاد، به سمتش برگشت و با نگاهی پر از شهوت چشمهاش رو سرتاپای تهیونگ چرخوند: _ اون بدن...الان باید خیلی هات تر شده باشه، من هنوز طعمت و فراموش نکردم... پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook writen by Sylvie🌱 genre :Dram, Smut, Musical, Fluff
𝟷𝟶𝟶 ᵞᴱᴬᴿᶳ by VIIRTTU
VIIRTTU
  • WpView
    Reads 4,845
  • WpVote
    Votes 885
  • WpPart
    Parts 7
[completed] جیمین خندید آروم و گفت: +بیداری که! جونگکوک با حفظ لبخندش جواب داد: _بفهمی بیدارم نمیبوسیم دردام کم شن خب. _____________________________ پسر به ماه نگاه کرد و گفت: _ دوسم داری؟ تهیونگ با بغض جواب داد: + داشته باشم، دیوونه میشم. ______________ 🔺𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝑴𝒆𝒅𝒊𝒄𝒂𝒍, 𝒂𝒏𝒈𝒆𝒔𝒕, 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 🔻𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 : 𝒗𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒌𝒐𝒐𝒌𝒎𝒊𝒏 ♦️♦️♦️مثلث عشقی نیست... ♦️♦️♦️ •·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·•·
Nonsense Mission(7some) by ZJLovely
ZJLovely
  • WpView
    Reads 62,501
  • WpVote
    Votes 6,896
  • WpPart
    Parts 41
تهیونگ، کاراگاه بتایی که مجبور می شه به خاطر ماموریتش به عنوان یه هرزه وارد بار بشه. اون کسانی رو می بینه که بی توجه به دسته بندی ها و قوانینش فقط لذت می برن. و جونگ کوک، آلفایی که همیشه در حسرت دیدن دوباره ش بود اما... چه اتفاقی میفته اگه جونگ کوک وانمود کنه به خاطر اتفاقات گذشته از تهیونگ متنفره؟ 📌📌📌📌📌 📌نام فیک : ماموریت مزخرف 📌کاپل اصلی : BTS × BTS 📌ژانر : امگاورس , هیبریدی , خون آشامی , تخیلی , انگست , BDSM , اسمات , کمی پلیسی 📌روزهای آپ : جمعه ها 📌شروع : 6/7/2021 📌6# : #پلیسی
𝐐𝐮𝐞𝐫𝐞𝐧𝐜𝐢𝐚|✔︎ by Th-Raven
Th-Raven
  • WpView
    Reads 255,204
  • WpVote
    Votes 30,922
  • WpPart
    Parts 30
"کِرنسیا،یک کلمه اسپانیایی‌ست که به معنای مکان امن است! یعنی هرجایی که احساس امنیت داری! مثل گوشه ای از اتاق یا بغل کسی که دوسش داری! هرجای دنجی که احساس آرامش و امنیت میکنی!" آلفا جئون جونگ‌کوک و امگا کیم تهیونگ پسرخاله هایی که از هم دل خوشی ندارن! و اونا به اصرار خانواده هاشون قراره جفت هم بشن! اما اونا میتونن باهم کنار بیان و جفت هم بشن؟ "بهتره فاصله اتو حفظ کنی!" نیشخندی زد و گفت: "من وظیفمه مراقبت باشم توله!" "اوه پس اینم وظیفته که کونمو لمس کنی؟!" 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 𝐒𝐢𝐝𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐒𝐨𝐩𝐞,𝐉𝐞𝐧𝐬𝐨 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐨𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬,𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐦𝐩𝐫𝐞𝐠 𝐅𝐢𝐧𝐢𝐬𝐡𝐞𝐝✓ 𝐁𝐲:𝐓𝐡-𝐑𝐚𝐯𝐞𝐧
𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞| 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯 by amir_vkook
amir_vkook
  • WpView
    Reads 296,474
  • WpVote
    Votes 41,824
  • WpPart
    Parts 34
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝐛𝐚𝐛𝐞 | بی مای بیبی • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐤𝐨𝐨𝐤𝐯 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞 , 𝐦𝐩𝐞𝐫𝐠 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 , 𝐂𝐨𝐦𝐞𝐝𝐲 تهیونگ یه امگاست که خانوادش با امگا بودنش مشکل دارن ، یه شب تو بار با آلفا جئون جونگکوک که یه آلفای مشهور هست می‌خوابه و می‌فهمه که از جونگکوک حامله شده ......... «تو یه هرزه ای » + جرات نکن تا من اینجا هستم ، اینطوری باهاش حرف بزنی « ولی تو این بوک قراره خیلی بخندیم 😂🤍» ‌ purple you ✨🦋💜
Nepenthe | Vkook Namjin by _SaeVa_
_SaeVa_
  • WpView
    Reads 893,391
  • WpVote
    Votes 110,957
  • WpPart
    Parts 52
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکوک) - نامجین - یونمین شروع : 1400.1.1 پایان : 1400.4.30 ✨Best rankings✨ #1 Vkook #1 BTS #1 Farsi #1 jungkook #2 فارسی #1 تهیونگ
<MOON OMEGA> امگای ماه by suka41roomina
suka41roomina
  • WpView
    Reads 99,653
  • WpVote
    Votes 16,389
  • WpPart
    Parts 46
امگای ماه، امگایی با بدن و روحیه‌ای ضعیف و در عینِ‌حال زیبا که هرکس نمیتواند شانسِ داشتنش را داشته باشد، چه میشود اگر شانس آنقدر با او بد باشد که جفتِ آلفایی بی‌رحم شود و چه میشود اگر قبولش نکند؟ [این داستان بازنویسی نشده و دارای صدها اشتباه نگارشی، ادبی و... هست؛ امیدوارم ضمن اینکه اشتباهات رو برام کامنت میزارید، تا آخر از داستانم لذت ببرید و لطفا چیزایی مثل "انرژی‌اش، خاموشی‌اش" رو که "انرژیش، خاموشیش" مینویسم رو روش زوم نکنید یا حتی کسره که بجاش "ه" آخر چسبان میزارم؛ چون برای راحتی ریدرام اینطور پیش میرم و عمدیه. ولی ممنون میشم کلماتی که از سر حواس‌پرتی با "حروف" نادرست مینویسم رو برام کامنت بزارید مثل: "صرفه" کردن که درستش میشه "سرفه"] ______________________________ تو را برای آخرین بار خواهم دید از چشمان من پریشان نشو هنگامی که در مرگ خود هم تو را دعا می کنم آخرین یکشنبه... GENRE→ Omegavers, Angst, Romance, M' preg COUPLE→ KOOKV WRITER→ rchid
اونطوری ننویس،اینطوری بنویس⁦⁦⁦;-)⁩ by _esra13
_esra13
  • WpView
    Reads 16,188
  • WpVote
    Votes 3,331
  • WpPart
    Parts 17
این کتاب کمک آموزشی صرفا نظر نویسنده میباشد و هیچ قصدی برای توهین به بزرگان و سروران ندارد❤️
A Monster's Heart by kookjiner9297
kookjiner9297
  • WpView
    Reads 311,123
  • WpVote
    Votes 32,859
  • WpPart
    Parts 98
+"نمیدونم چی شد.... دیدمت، متنفر شدم.شناختمت، عاشق شدم. مگه بین دیدن و شناختنت چقدر فاصله بود؟چقدر فاصله بود که اینطور آشوبم کرد..؟" -"چرا پا گذاشتی تو زندگیم؟چرا یهو پیدات شد و زیر و روم کردی؟ من فقط فرشته ی عذابت بودم؛ چرا اومدی و فرشته ی نجاتم شدی..؟" <><><><><><> قلب یک هیولا، حکایت یه پسره. پسری که خودشو یه هیولا میدونه. چی میشه وقتی یه روز یه نفر پا تو زندگیش میذاره و بهش یاد میده که؛ 'حتی هیولاها هم قلب دارن..؟' <><><><><><> کاپل اصلی: کوکجین کاپل های فرعی: نامجین، ویمین، سپ و ... تگ ها: رومنس، انگست، روانشناسی، ارباب برده ای، اسمات ⚠️⚠️⚠️این فیک دارای صحنه های دارک، خشن، اسمات، و بزرگسال هست! ⚠️⚠️⚠️این فیک بار احساسی سنگینی داره و توش به مسائل روانشناسی مثل خودکشی هم اشاره شده پس اگر حساس هستید، سراغش نرین! در آخر اینکه، امیدوارم از خوندن این فیک لذت ببرید!💜