👌🏻
36 stories
🍓 𝑀𝓎 𝐿𝑜𝓋𝑒𝓁𝓎 𝐹𝓁𝒶𝓋𝑜𝓇 🍓 [Kaihun /chanbaek] by rira_drk
rira_drk
  • WpView
    Reads 24,081
  • WpVote
    Votes 6,258
  • WpPart
    Parts 16
♥ طعم دوست داشتنی من ♥ [کامل شده] کاپل: کایهون ، چانبک ⁦💎 ژانر: رمنس ، اسمات 🚫 ♡ خلاصه ♡ از دست رفتن حس چشایی! شاید این جمله برای خیلی هامون عادی باشه، اما برای سهونی ک آشپز بود، یه فاجعه بود، فاجعه ای که تونسته بود اونو برای یه سال از شغل مورد علاقه ش دور کنه. اما... چی میشه اگه تو یکی از رستوران های تازه افتتاح شده، بتونه طعم یکی از غذاهارو حس کنه؟ غذایی که توسط سرآشپز اون رستوران پخته شده بود... اون سرآشپز چی تو خودش داشت؟
KIM BOSS by KEVIN__Fiction
KEVIN__Fiction
  • WpView
    Reads 20,597
  • WpVote
    Votes 4,937
  • WpPart
    Parts 45
𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐚𝐢𝐡𝐮𝐧 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐒𝐥𝐢𝐜𝐞 𝐎𝐅 𝐋𝐢𝐟𝐞 𝐌𝐲𝐬𝐭𝐞𝐫𝐲,𝐇𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐄𝐧𝐝 کیم جونگین یکی از ثروتمند ترین‌ رئیس های شرکت مد و طراحی و سازنده برند kim که همه طراح ها ارزو کار کردن کنارش رو دارن،تو یه مسابقه تمام رقیب هاشو شکست میده و دعوت میشه به پاریس و خودشو برای بردن تو اون مسابقه اماده میکنه،اما چی میشه که به جای برنده شدن شکست میخوره؟ وقتی روز مسابقه چشماشو باز میکنه و چند تا پلیس جلوی خودش میبینه؟
Moje More ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ by HannaTheEllA
HannaTheEllA
  • WpView
    Reads 24,586
  • WpVote
    Votes 5,475
  • WpPart
    Parts 34
"دریای من" کیم کای ، یکی از وارثان صنایع کیم ، هفت ماهه ک تغییر کرده. بعد از مرگ همسرش به وضوح بزرگ ترین امیدش به زندگی رو از دست داده و از نظر پسرعموش ، چن ، اگه دختر و پسر شیش و سه ساله اش نبودن ، کای حتی دلیلی برای ثانیه ای بیشتر نفس کشیدن نداشت. اما هفت ماه بعد از مرگ یورا ، بزرگ ترین عضو خاندان کیم تصمیم ب وصلت عزیزترین نوه اش ، کای میگیره؛ با کوچک ترین وارث صنایع اوه! + هر وقت به دریا نگاه میکنم تمام ناراحتیام رو از یاد میبرم . انگار که هیچ وقت مضطرب یا غمگین نبودم .. فکر کنم این خاصیت دریاست - اگه این خاصیت دریاست پس تو دریای منی هون 🌊Couples : Kaihun | Chanbaek (Side Couple) 🌊Parts : 32 🌊Genre : Age gap . Angst . Forced Marriage . Smut 🌊Update : Tuesdays , Fridays 🌟 🌊 Completed on 13 February 2024
𑁍ᯓ Pinky Promises ᯓ𑁍 by AmorTeam
AmorTeam
  • WpView
    Reads 62,827
  • WpVote
    Votes 14,717
  • WpPart
    Parts 30
هفـت سال پیش؛ سهون قربانی یه تجـاوز جـنسی شد که بخاطرش حامـله شـد... حاملگـی که واسـه یه پسـر ۲۱ ساله که اصلا آمادگـی چنین چیزی رو نداشت زیادی غیرمـنتظره بود... در حـد مـرگ ترسیده و کاملا تنها بـود پـس تصمیـم گرفـت بـچه رو به یتیم خونه بسپـره. همینطور که زمان میگـذشت، سهـون به زندگی کـردن تو آپارتمـانِ کوچیـک بهم ریخته اش با ترس از همه ی دنیا و خطرهایی که اون بیرون ممکن بـود براش پیش بیاد ادامه میـداد. اون راحـت زندگـی میکـرد ولی با تـرس. اون فکر نمیکرد هیچوقت دوباره بتونه مثل یه آدم عـادی زنـدگی کنه. تا اینکـه یک روز اتفاقـی توی مغـازه مـردی رو دیـد که خیلی خوش قیافه بـود و دختر بچه که همراهش بود. 𑁍ᯓᯓᯓ #PinkyPromises ᯓᯓᯓ𑁍 🏹نام داستان: قول های انگشتی 🎻کاپل: کایهون 🏹ژانر: درام، رمنس، امپرگ، اسمات 🎻نویسنده: Ericaababyy 🏹مترجم: Tina 🎳چنل: AmorFiction@
𝘽𝙡𝙖𝙘𝙠 𝙢𝙞𝙧𝙧𝙤𝙧ˢᵉᵏᵃⁱ by __unemployed__
__unemployed__
  • WpView
    Reads 2,250
  • WpVote
    Votes 673
  • WpPart
    Parts 13
𝓖𝓮𝓷𝓻𝓮: 𝙷𝚘𝚛𝚛𝚘𝚛, 𝙰𝚗𝚐𝚜𝚝, 𝚂𝚖𝚞𝚝 𝓒𝓸𝓾𝓹𝓵𝓮: 𝚜𝚎𝚔𝚊𝚒 𝓐𝓾𝓽𝓱𝓸𝓻: 𝚣𝚘𝚢𝚊 𝓔𝓭𝓲𝓽𝓸𝓻 𝓪𝓷𝓭 𝓬𝓸𝓿𝓮𝓻 𝓭𝓮𝓼𝓲𝓰𝓷𝓮𝓻: 𝙷𝚊𝚗𝚗𝚊𝚑 خلاصه: ◖تصویری درون آیینه با لبخند گفت "یعنی باید واقعیت رو بهتون بگم؟" ◖بعد از اینکه یه ضربه‌ی روحی‌ باعث شد همه‌ی خاطرات بچگیش رو فراموش کنه، جونگین درگیر توهمات و کابوس های وحشتناک شده. یک روز که دنبال خونه میگشت، یه توهم اونو به مرد جذابی میرسونه... شاید اون دیدار شروع همچی باشه... بعد اون دیدار، اتفاقاتی میوفته و دوباره کابوس ها و توهمات جونگین شروع میشن... دست های خونی جدا شده از بدن که دست مالیش میکنن! جونگین میتونه رازی رو که فراموش کرده به یاد بیاره؟ یا... شاید بهتره بعضی رازها همیشه ناگفته بمونن؟... ❖این فیک نوشته شده از روی مانهوایی به همین نام است!
Blue Love by cute_jongini
cute_jongini
  • WpView
    Reads 21,565
  • WpVote
    Votes 3,259
  • WpPart
    Parts 30
❇Cpl:sekai✴chanbaek✴sebaek✴kairis ❇Genre:angst✴smut🔞✴omgvrs
Trust ¦| [KAIHUN]✓[COMPLETED] by shxnwu
shxnwu
  • WpView
    Reads 141,152
  • WpVote
    Votes 7,956
  • WpPart
    Parts 62
[OH SEHUN] A full-time photographer which has a peaceful and calm life just by doing what he loves. But things change completely when he suddenly bumps into a mysterious gang. "This is not what I want but why do I need to get involved?" "I was forced at first but now, I'm not sure." [KIM JONGIN] A cold, heartless and untouchable mafia who never shows any slight emotions. He is not interested in anythings including girls or guys and never show any mercy to his enemies. But when a guy bumps into his life out of sudden, will he be able to reveal his true emotions? "I dont even know you and dont have any intention to know you." "You suddenly came and messed up my life, but also messed up my heart."
Juliet Roses (COMPLETED) by CynthiaPaul2002
CynthiaPaul2002
  • WpView
    Reads 206,804
  • WpVote
    Votes 33,658
  • WpPart
    Parts 20
سر موضوعات اساسی دعوا میکردن اما خیلی آسون آشتی میکردن. آخرشب بهم فحش میدادن و فردا صبح با یه سکس اوکی میشدن. انگار وقتی لخت و خواب‌آلود زیر ملحفه دراز کشیدی و پچ‌پچ میکنی "ببخشید"، "هرچی تو بگی"، "دوستت دارم" خیلی راحت‌تره. تمام دفاعیات و توجیهات بی‌ارزش میشن و اتفاقا جوری میبوسی و بغل میکنی و میگی اصلا همه چی تقصیر خودت بوده که نسبت به رفتار دیشبت شبیه دوقطبی‌ها بنظر میرسی. شاید باورنکردنی باشه اما از یه جایی به بعد وقتی دلشون برای همدیگه تنگ میشد، با دعوا شروع میکردن. انگار شروعش باید از این نقطه باشه. عادت شده بود. به کل‌کل و دعوا و لجبازی سر کوچکترین موضوعات عادت کردن. درواقع یه رابطه‌ی مضر ساختن و وانمود کردن همه‌چی اوکیه. همدیگه رو آزار دادن و اسمشو گذاشتن عشق! پارک چانیول رئیس حزب و گروه سیاسی PRK و همسرش بازیگر بیون بکهیون، یه زوج پر از خطا و ایراد. اونا یه رابطه‌ی سمی، شخصیت‌های متضاد، و یه تراژدی متفاوت دارن. -رابطمون مثل رزهای ژولیت بود. گرانبها و ظریف. نیاز به مراقبت و توجه داشت...اما ما براش تلاش نکردیم. 🥀Fɪᴄ: Tʜᴇ Jᴜʟɪᴇᴛ Rᴏsᴇs 🥀Cᴏᴜᴘʟᴇ: CʜᴀɴBᴀᴇᴋ 🥀Gᴇɴʀᴇ: Rᴇᴀʟʟɪsᴍ, Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ, Cʀɪᴍɪɴᴀʟ, Mʏsᴛᴇʀʏ, Dᴀɪʟʏ
𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ Revenir---Kaihun Version by Rasa_fansy
Rasa_fansy
  • WpView
    Reads 14,088
  • WpVote
    Votes 4,052
  • WpPart
    Parts 41
◈𝑭𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 ➪ #Revenir 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆 ➪ Kaihun 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 ➪ Romance, Angst , Smut , Omegaverse امگا آلفا پس چرا من رایحهٔ سکس و حس نمیکنم؟! تو من ما میدونیم نتیجهٔ عشقی که به تنفر تبدیل شده چیه؟؟ چند سالم بود؟ من و شبیه کی دیدی؟! چه شباهتی بین موهای روشن من و پوست تیرهٔ اون بود؟؟ ارباب کای! آیا بعد از رها شدن روحم...دل تنگ من میشی؟ اوه سهون ،وکیل جوان و صاحب هتل مشهور سئول هرگز فکر نمیکرد،وارث36 سالهٔ خانوادهٔ کیم در تمام سال‌های دوری،از دور مراقبش باشه...فکر ‌نمیکرد اون مرد به ظاهر زن و بچه‌دار همچنان به وکیل پدرش فکر کنه! از روی عذاب وجدان یا عشقی که پنهانه؟؟
𝐋𝐎𝐋𝐈𝐓𝐀. by oherwin
oherwin
  • WpView
    Reads 4,566
  • WpVote
    Votes 1,190
  • WpPart
    Parts 9
Couple: Kaihun Genre: Angst, sadness, daddykink, dram Update on: Thursday Written by: Erwin خلاصه: سهون هیجده ساله به تازگی وارد دانشکده ی ادبیات انگلیسی شده و فقط با مادرش زندگی میکنه. جونگین مرد سی و هشت ساله ای که بعد از تحصیل و تدریس رشته ی مشابه با سهون از خارج برمیگرده به کشورش و چون عادت نداره به سختی با محیط جدیدش خو میگیره. یکی از خونه های ویلایی تو شهر اولسان رو اجاره میکنه و یه روز به اجبار مادر سهون داخل خونشون میره. محوطه ی بزرگی رو طی میکنه و همونطور که تو حیاط چرخ میزنه پسری رو میبینه که با تیشرت و شلوارک سفید رو چمنا دراز کشیده و مشغول نگاه کردن مجله ی مُده. جونگین نزدیک تر میره و توجه سهون به قدمایی که نزدیکش میان جلب میشه، سرش رو بالا میگیره و با دیدن کای لبخند پررنگی میزنه. کای چهره ی بانمک پسر رو آنالیز میکنه، لب های صورتی، دندون های ارتودنسی شده، پوست سفید، موهای پر کلاغی، گونه های برجسته و البته چشم های گربه ای شکلش! زمزمه وار میگه: قشنگه. و جونگین از این طریق وارد زندگی سهون میشه تا... "این فیکشن بازگردانی رمان لولیتاست و صرفا برای اصلاح بهتره فضای داستان تغییراتی بوجود اومده تا ناهنجاری ها تا حد زیادی از بین بره. ممنون که لولیتارو برای خوندن انتخاب کردین، امیدوارم لذت ببرین."