Riparo || Vkook/Kookv
「ریپارو: پناهگاه」 「مولتیشات」 「درحال آپ...」 تهیونگ و جونگکوک فقط دوتا همسایه بودن و در بهترین حالت، دوتا دوست که گاهی با هم توی یک رستوران شام میخوردن؛ هزاران کیلومتر دورتر از وطنشون و پیچیده در پیلهای بهنام غربت... تهیونگ تصور میکرد که برای جونگکوک یک ریسمانه؛ ریسمانی که اون رو به وطنش وصل میکنه؛ به گذشتهش و...