عاشقانه غم‌انگیز🥲✨
8 stories
Fall Sleep [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 114,582
  • WpVote
    Votes 15,240
  • WpPart
    Parts 23
"میگن وقتی که عاشق میشی دیگه نمی‌تونی بخوابی، ولی حالا که دیدمت احساس می‌کنم که بالاخره می‌تونم بخوابم." - - جونگکوک و تهیونگ با هم هم‌اتاقی شدن. ولی جونگکوک دچار اختلال اینسامنیاست و نمی‌تونه کنار بقیه بخوابه در حالی که تهیونگ تنهایی خوابش نمی‌بره! · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name: Fall Asleep Couple: KookV Genre: Angst, Romance, Slice Of Life, Smut, Comedy Writer: drannie Translator: Yasi CREDIT to the rightful owner. This story is not mine. I'm just a translator.
𝐆𝐑𝐄𝐘 ࿐ⱽᵏᵒᵒᵏ by AfraBehfar
AfraBehfar
  • WpView
    Reads 360,256
  • WpVote
    Votes 45,610
  • WpPart
    Parts 34
جونگکوک و تهیونگ ازدواج کردن، اونا حتی یک دختر شونزده ساله دارن. توی زندگیِ اونا چیزی به اسمِ قسط، بدهی، کمبود مالی یا اجناس ارزون قیمت معنایی نداره. پس چی باعث شده که جونگکوک خودش رو دور از همسرش توی سرمای ونکوور به مدت سه سال حبس کنه؟ چی باعث شده این زوج از هم جدا بشن؟ ~~~ • ~~~ • ~~~ • ~~~ ~~~ • ~~~ • ~~~ ژانر: ازدواج🌲روزمره🫒خانوادگی🍸دارای پرده های غم‌انگیز🌨نیش های طنز❄️پایان خوش✈️ روز های عاپ: پنجشنبه وضعیت: تکمیل🫧 Start : 2 / 6 / 1402 End : 15 / 9 / 1403
My Husband's GirlFriend by BySandMan
BySandMan
  • WpView
    Reads 89,334
  • WpVote
    Votes 18,128
  • WpPart
    Parts 24
🗽 کامل شده🎠 بیون بکهیون و پارک چانیول دو سال پیش توی یه روز آفتابی به بهونه ی مسافرت، در یکی از جزایر استرالیا ازدواج کردن. ولی هیچکس جز یه سری دوستای معدود از این اتفاق خبری نداره و همه فکر میکنن دو تا دوست هم خونه ن بکهیونی که یه پچه مایه دار ولی مستقله و چانیولی که یه پسر قویه چون تموم این سالا هیچ خانواده ای نداشته و خانواده ی بکهیون تقریبا خانوادش بودند... ولی چی میشه اگر به اصرار خانواده ی بکهیون بخوان براش همسری انتخاب کنند؟
Hidden Beauty || Kookv_Vkook_Sope by Black__Candy
Black__Candy
  • WpView
    Reads 331,390
  • WpVote
    Votes 56,782
  • WpPart
    Parts 56
|کامل شده| گذشته، درد، زیبایی- ______________________________________________ 🎨کاپل: کوکوی/ویکوک، سُپ 🎨ژانر: درام، رومنس، برومنس، کلاسیک شروع: 11 سپتامبر 2020 پایان: 14 ژوئن 2021
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 373,814
  • WpVote
    Votes 52,610
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
Back to Blue Side | BTBS | Kookv by ItsHumoon
ItsHumoon
  • WpView
    Reads 252,754
  • WpVote
    Votes 45,063
  • WpPart
    Parts 48
هفت سال از ازدواج تهیونگ و جونگکوک میگذره.شب تولد 29 سالگی تهیونگ، شبی‌ـه که تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و جونگکوک رو برای همیشه تنها بزاره. ______________________________________ "انگار لحظات ارزشمندش مثل سنجاقک‌های بهاری به سرعت از توی هوا می‌گذشتن و اگه میخواست اون‌ها رو بگیره و مزه مزه‌شون کنه، باید بلندتر پرواز میکرد." - اما آخه عزیزم! عزیزم! عزیزم! - بو کن منو، بوی تورو میدم... - بوی - تورو - می - دم. ژانر : انگست،رمنس،روان‌شناختی ،اسمات،معمایی کاپل : کوکوی نویسنده : Humoon (سارای) رده‌ی سنی : 14+ _ با الهام گرفتن از افسردگی شروع : 1400/09/10 پایان : 1401/05/19
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 243,500
  • WpVote
    Votes 25,730
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
... by my_lavinia___
my_lavinia___
  • WpView
    Reads 54,536
  • WpVote
    Votes 7,312
  • WpPart
    Parts 74