Select All
  • AlmostNever
    9K 1.8K 17

    • Name: AlmostNever • Couple: Vkook • Writer: Kim • Update: Thu • Summary: زندگی و مرگ، انرژی و آرامش، کارهایی که انجام دادم و انجام میدادم اگر میتونستم، ارزشش رو داشت. جاهایی قدم گذاشتم که فقط تو رویا به واقعیت تبدیل میشه. خاطراتی دارم که آرزوی خیلی‌هاست، آرزوهایی داشتم که خاطرات خیلی‌ها بود. ارزشش رو داشت. همراه جر...

    Completed  
  • لیموتُرش|کوکمین|کامل|چاپ‌شده
    19.3K 5.1K 22

    و سال‌ها بعد، من و تو دیگه شبیهِ گذشته‌ها نبودیم. سال‌ها بعد ما دو تا غریبه بودیم که انگار چیزای زیادی از هم می‌دونستن اما با این وجود هنوزم غریبه بودن. چاپ شده توسط نشر مانگا شاپ

    Completed  
  • NOAH | VKOOK
    150K 16.3K 54

    Noah ❄ "لب‌هایم بوی دروغ میداد. اما تو کنار گوشم زمزمه کردی: باران را برقص! نگاه را بوسه بزن، خواب و رویا را نقاشی بکش... انگار که وظیفه‌ات، تنها شیفتگی بود!" writer: Olda couple: Vkook Genre: Drama, Romance slice of life, smut, sport

    Completed  
  • HERMAN | هِــرمـان
    38K 8.8K 19

    [کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمی‌گردم و پیدات می‌کنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه می‌کنی؟

    Completed   Mature
  • POETLESS CITY | شهـرِ بـی‌شاعـر
    87.1K 23.7K 47

    [کامل شده] [زیام] به اندازه‌ی شعرهایی که برای تو نگفته‌ام و بلد نبوده‌ام که بگویم و به اندازه‌ی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سروده‌اند، هنوز هم برای ستایشَت حرف‌های نگفته دارم.

    Completed   Mature
  • Leica
    60.6K 11.9K 18

    • Name : Leica 📷 • Couple : Vkook • Writer : Ziwon • Summary : یک دوربین! همه ی آنچه که سرنوشت برای گره زدن آن دو در سال ۱۹۵۱ نیاز داشت، یک دوربین بود و همه ی آنچه این گره را می گشود٬ جنگ؟ عاشقانه ای در دل جنگِ میان دو کره!🚢

    Completed  
  • Blinded (Vmin/BTS) Completed
    192K 33.2K 80

    برف می‌باره و من دوسِت دارم. عاشقانه‌ای لبریز از احساس، آبی و آرام. ● فصل یک : لبخندها ● فصل دو : اشک‌ها ● فصل سه : امید چاپ شده توسط نشر مانگاشاپ Highest ranking : #1 in Fiction #1 in BTS Written by BlackStar داستان در حالِ ویرایش می‌باشد :)))

    Completed  
  • GOD IN DISGUISE | Vkook
    148K 16.5K 63

    Disguise ⛓🥀 جونگکوک، وارث گروهِ جئون. کسی که به اجبار پدربزرگش باید سر قرار‌های از پیش تعیین شده می‌رفت تا با ازدواجش بتونه به دنبال خودش وارث جدیدی بیاره! اما همه چیز وقتی بهم خورد که برای فرار از این ازدواج به دروغ گفت: "من گِــــی ام!" و حالا تهیونگ، پسر سرد و بی‌احساسی که اتفاقی توی رستوران باهاش دعوا کرد، کسی ب...

  • •• Sweet Disasters ••
    16.2K 4.1K 51

    - می‌گم... اگر الان با همدیگه بخوابیم بد می‌شه؟ - می‌تونیم امتحانش کنیم. ‌ ‌ ‌*** از شبی که همسایه‌ی مو بنفشم با یک پتوی صورتی روی دست‌های بزرگش پا به اون آپارتمان لعنت‌شده گذاشت، صدای سرسام‌آور گیتار الکتریکی و درام جای خودش رو به گریه‌های از ته دل نوزادی داد که جز به هم زدن روت...

    Mature
  • Got The Sunshine On My Shoulders [L.S](Persian Translation)
    134K 29.7K 52

    [Completed] پنج سال پیش، هری استایلز برای تبدیل شدن به یک خواننده و هنرمند، زادگاهش رو ترک کرد. هری به اون چه که پشت سرش به جا گذاشت توجه زیادی نکرد- یک زندگی، یک خانواده، و یک همسر... کسی که روزی از خواب بیدار شد و فهمید هری ترکش کرده. و حالا، هری همه چیز داشت: پولدار و معروف بود و همه ستایشش می کردند، از جمله دو...

    Completed   Mature
  • NIAZ.
    9.3K 2.4K 16

    من آدم نگاه کردنم؛ آدم‌ داشتن نبودم هیچوقت.

    Completed   Mature
  • نبودنت
    3.6K 875 8

    نبودن. [ ن َ دَ ] (مصدر منفی) عدم. نیستی. وجود نداشتن. معدوم بودن. مقابلِ بودن. Ziam.

    Completed  
  • 28th (L.S)
    108K 17.8K 47

    مي بيني چرخش روزگار را؟ مي بيني؟ مني كه روزي در روياهايم تو را به آغوش مي كشيدم و در واقعيت از دور مي پاييدمت، حالا از آغوشت مي گريزم و در روياهايم به دنبالت مي دَوَم...! و تماشا كن مرا... مني كه عشقت را از دور ديدني مي ديدم و حالا... دريا دريا غرقت شده ام. ميداني، كاش لااقل آن روزها به جاي نقش كردن تصويرت ميان قاب د...

    Completed