drarry
30 stories
flowers on my skin|drary by _sev_iiin
_sev_iiin
  • WpView
    Reads 14,727
  • WpVote
    Votes 1,758
  • WpPart
    Parts 25
-درحال ادیت- "نتونستم جلوش رو بگیرم، اولش مثل یک دانه ی کوچیک توی قلبم نشست و بعد بزرگ شد، با بزرگ شدنش کنترل و پنهان کردنش هم سخت تر شد، بعد مثل یک شاخه ی بزرگ و قوی کل من رو احاطه کرد و من فقط-فقط نتونستم جلوش رو بگیرم." دریکو دستش که هنوز روی شانه هری بود را به سمت صورتش آورد.چانه او را گرفت و بلند کرد.هری را که نگاهش بر روی زمین بود،وادار کرد تا به او نگاه کند.لبخند کوچکی به هری زد. "مقاومت نکن.بذار روحت با روحم قاتی شه.بذار فقط‌‌ تمام وجودم از تو پر بشه،بذار فقط اسم تو روی لب‌هام جاری بشه. بذار فقط صدای تورو بشنوم،بهم اجازه بده تا با بوی تن تو مست شم،بهم اجازه بده تا چشمان خاکستری ام فقط در چشمان جنگلی تو غرق شه." هری از حرف های او تعجب کرد،اما نتوانست جلوی درخشش چشمانش را بگیرد.دریکو لب هایش را با زبانش خیس کرد و با صدای ملایمی که هری هرگز قبلاً نشنیده بود به سخنانش ادامه داد:"بذار پوستت رو لمس کنم، بذار گلها روی پوستت شکوفا شن." _ __ __ _ پروردگارا،به مردی همچو زیبایی بهار عشق ورزیدم.با موهایی که گل بابونه آغشته در آن است. پروردگارا،آن مرد به مردی همچو زمستانی سفید عشق ورزید. با موهایی که از نور زیبا و فریبنده ماه می‌درخشد. "Persian Translation" cr:@malfoyunyesilelmasi
"T Of Touch" by odiiiin
odiiiin
  • WpView
    Reads 1,479
  • WpVote
    Votes 182
  • WpPart
    Parts 1
هری پاتر فکرش رو نمیکرد روزی عشق پنهانیش نسبت به دراکو مالفوی توی همچین دردسر شیرینی بندازتش!
♠️King of spades♠️ by huntedmoons
huntedmoons
  • WpView
    Reads 76,324
  • WpVote
    Votes 10,564
  • WpPart
    Parts 50
❌لطفا این فیک را بدون اجازه و رضایت بنده جایی منتشر نکنید⛔️ سپاس از درک و فهم و شعور‼️ ⚫️فصل اول (تمام شد) ماه و خورشید.. عشق و نفرت.. ... تاریکی و نور.. .... دنیا با هم در تضاده... اما خوشگلیش به همینه که باید یه بد باشه تا خوب به چشم بیاد باید مرگ باشه.. تا زندگی جریان پیدا کنه... -------- ۱۰/مهر/۱۴۰۰ بچه ها سلام این اولین تجربه ی داستان نویسی من هست چون عاشق شیپ‌ این دوتام (هری و دراکو) اولین داستانمو با اینا شروع کردم🙂🤝 زیباترین شیپی که دنیا به خودش دیده♠️ کاور هم کار طراحیش برای خودمه😎عررررر امیدوارم لذت ببرید😍 راستی من عاشق توصیف کردن هستم امیدوارم خستتون نکنه و هرچیزی که تو ذهنم هست بتونم بهتون نشون بدم اگر داستان بلند دوست داری این فیک رو دنبال کنه✌🏻 حتما برام نظر انتقاد پیشنهاد بذارین میخونم و پاسخ میدم زود زود براتون داستان رو اپ میکنم مثلا روزی چندتا پارت😎
♀♀Destiny boys ♀♀ by kitcatmoon
kitcatmoon
  • WpView
    Reads 656
  • WpVote
    Votes 73
  • WpPart
    Parts 1
و عشق پنهانی ترین رازِ پاییز است...
Strange [Drarry Persian Translation] by _gloomyblue
_gloomyblue
  • WpView
    Reads 27,021
  • WpVote
    Votes 3,852
  • WpPart
    Parts 12
[Completed] بعد از سومین سالش توی هاگوارتز، زندگی برای هری پاتر عجیب غریب شد. چیزهایی رو متفاوت از قبل میدید و احساس میکرد. و حتی بعضی مواقع چیزهایی رو متفاوت میشنید. مهمتر از همه، اون دراکو مالفوی رو متفاوت از قبل میدید. Credit to: @adrarrynight
Descendant of Slytherin [drarry] by lizardmtm
lizardmtm
  • WpView
    Reads 36,971
  • WpVote
    Votes 4,264
  • WpPart
    Parts 39
-چه اتفاقی میوفتاد اگر کلاه گروه بندی، هری رو در گروه اسلایترین قرار می داد؟ * هری: تو و همه کسایی که دوستشون داری رو نابود میکنم! دراکو: شامل خودت هم میشه. هری: میدونم.
Love Is Gone <3.Drarry ( Persian by elliotex
elliotex
  • WpView
    Reads 7,413
  • WpVote
    Votes 575
  • WpPart
    Parts 17
" فقط اون کلمات نیستن که می‌تونن بهم آسیب بزنن. گاهی آسیب هایی که سکوتت، اون نگاه پر از نفرتت، نفرتی که هرگز نفهمیدم از کجا اومد، و حتی بوسه‌هایی که با هر کسی غیر از من تجربه میکنی، دراکو.. جبران ناپذیر تره. " this book is being edited. Plz, wait to read.
Our Life[Drarry] by kimiyach
kimiyach
  • WpView
    Reads 7,107
  • WpVote
    Votes 773
  • WpPart
    Parts 37
من همان درخت تنومند میشم که تو گرمای تابستون زیر سایه‌ش پناه میبردی پس حالا ترکم نکن که جز تو کسی را ندارم
A Broken Symphony {Drarry} by lilianpetal
lilianpetal
  • WpView
    Reads 10,317
  • WpVote
    Votes 1,355
  • WpPart
    Parts 20
آخخخ هری کاش میدونستی چقدر دلم نمیخواد ملاحظه ی دوست دخترتو بکنم " دریکو به همچین چیزی فکر میکرد اما نهایتا لبخند معصومانه ای تحویل دوست عزیزش داد که همین 10 دقیقه ی پیش همش چند قدم با از دست دادنش فاصله داشت. . به صورتش نگاه کرد که هنوز جای یکی دوتا از مشت ها روش مونده بود . مشت هایی که به خاطر اون خورده بود . برای حمایت از اون در برابر یه مشت بچه مدرسه ای که تازه حق هم با اونا بود . به این فکر کرد که خانوادش چندبار به خاطر حمایت از اون خودشون رو تو دردسر انداختند : " بجنب هری ، تو که نمیخوای گیر فیلچ بیفتیم " ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ [در حال نوشتن ]
Big Secret|drarry by AllenPotter_Malfoy
AllenPotter_Malfoy
  • WpView
    Reads 25,454
  • WpVote
    Votes 3,262
  • WpPart
    Parts 30
30 پارت تکمیل شده! بوک 1