Dinatomlinson_91's Reading List
6 stories
Always You [L.S] ~ By Miss X by larry_diary
larry_diary
  • WpView
    Reads 3,307,280
  • WpVote
    Votes 303,302
  • WpPart
    Parts 140
هری...هرررری...خواهش میکنم نجاتم بده...نذار من رو ببرن...هرررری... قطرات اشک گونه های پسر چشم سبز رو تر میکنن...صدا توی ذهنش تکرار میشه....حتی جرات نکن به التماس هاش گوش بدی استایلز...حتی جرات نکن برگردی سمتش... صدای فریادهای وحشت زده ی لویی تنش رو میلرزونن...روحش رو از هم میدرن...قلبش رو از کار میندازن اما این اجبار بود.هری این قسم نانوشته رو امضا کرده بود. صدای لویی پشت سرش خاموش میشه.زمزمه ی خفه ی هری توی باد گم میشه. هری:متاسفم لویی.متاسفم...
This House No Longer Feels Like Home (Persian Translation) by larents_iranff
larents_iranff
  • WpView
    Reads 163,160
  • WpVote
    Votes 16,400
  • WpPart
    Parts 18
هرى و لويى ٢٠ ساله كه باهمن، كه هرى خيانت ميكنه، و لويى ميشكنه، و هرى يك سال مهلت داره تا ازدواجشون رو درست كنه.
Sin (persian translation) by larry_fanfic_iran
larry_fanfic_iran
  • WpView
    Reads 367,875
  • WpVote
    Votes 51,836
  • WpPart
    Parts 58
گى بودن گناهه. تتو كردن گناهه. سكس داشتن قبل از ازدواج گناهه. بودن با لويى گناهه، هرى اينو ميدونه. اون ميدونه بودن با اون مرد مخالف هر چيزيه كه اون باور داره. اما حتى اگر اون مذهبيه ولی هنوزم كنجكاوه. *** *this book is translate by page and its not allowed to copy*
True Mates [L.S] by blouten
blouten
  • WpView
    Reads 26,076
  • WpVote
    Votes 4,497
  • WpPart
    Parts 13
[Persian Translation] [complete✔] لویی تاملینسون، بدترین امگایی هست که هر کس به چشم دیده. اون امگایی هست که خودش رو‌ موظف به تسلیم شدن و اطلاعت کردن از بقیه نمی‌بینه، و به نوعی اون توانایی مقاومت در برابر دستوراتِ تقریبا هر فردی رو داره. هری استایلز پسری که از زمان تولدش یه آلفای واقعی بوده، اون به زودی میتونه جایگاه پدرش رو دریافت کنه، دقیقا به محضِ اینکه جفت شود. اما چه اتفاقی رخ میده اگر هری یقین داشته باشه که لویی جفتِ حقیقیش هست؟ و چه اتفاقی می‌افته اگر لویی نخواد با اون جفت بشه؟ یا اینکه در طرف دیگر، جایی که هری و لویی عاشق همدیگر هستند ولی تمام تلاششون رو میکنن تا اون رو نشون ندن؟ جایی که لویی از هری دوری میکنه، در حالی که بقیه افراد به آلفاهاشون احترام میزارن؛ در این زمان هری نیز سعی میکنه خودش رو به لویی نزدیک نکنه تا به تصمیمات اون پسر احترام گذاشته باشه. ژانر : امگاورس، عاشقانه، دبیرستانی #1 - shortstory #1 - harrytop #1 - louisbottom #2 - teenagers #3 - werewolf
Dare To Remember (L.S) - Completed by bebygun
bebygun
  • WpView
    Reads 213,064
  • WpVote
    Votes 29,993
  • WpPart
    Parts 74
صداهايي كه توي سرم مي پيچند، همانهايي اند كه كابوس شبم شده اند؛ همان درد و همان گيجي و همان... بدون شك بخش بزرگي از عذاب امروزمان، گذشته ايست كه رقم خورد و درد پاشيد به روحمان و زخمش به جا ماند حتي براي آينده اي كه هنوز نيامده. _ تو چي؟ تو هم درد مي كشي؟ پاسخي كه بايد بدهم، كلام و صدا نمي خواهد؛ نگاهم فرياد مي كشد و امان نيست مرا از اين شكنجه. _ راحتش كن برام. خواهش كنان مي گويم اين را... و به جان مي خرم عواقبش را كه مي ارزند به تمام خاطراتم... چه خوب و چه بد. بزرگترين اختراع دنيايم را امروز مي خواهم. _ پس متوجهي كه چي آرزو كردي! اون بخش از مغزت... ميخواي با چي جاي خاليشون رو پر كني؟ قلبم يكي درميان مي زند انگار. دهان باز مي كنم و درد را خفه مي كنم جايي ميان واژه هايم: _ جوش چركي رو كه بكَني، جاش تا ابد خالي مي مونه. خاطرات منم خيلي وقته چركي شدن... بايد بكَنمشون... حتي اگه قرار باشه تا ابد جاي خاليشون از هيچ پر بشه.
Strawberry Milk (Persian Translation) by larents_iranff
larents_iranff
  • WpView
    Reads 114,399
  • WpVote
    Votes 12,776
  • WpPart
    Parts 24
توی واحد نجوم، جایی که هری ناخون هاش رو لاک میزنه و شیر توت فرنگی میخوره و زیادی برای همه چی استرس داره، لویی سعی میکنه بفهمه که مشکل اون پسر چیه.