Select All
  • 𝘐𝘮𝘱𝘰𝘴𝘴𝘪𝘣𝘭𝘦
    404K 53.6K 57

    「پایان یافته」 چشم های لرزون و خیس از اشکش رو باز کرد و با صدایی آرومی که می‌شد فریاد ترس رو شنید، سکوت جنگل رو شکست: _خواهش.. م-میکنم... ن-نزدیکم نشو! اما تنها چیزی که اتفاق افتاد نزدیک شدن اون گرگ عظیم‌الجثه بود. می‌تونست قسم بخوره بازدم داغش تمام صورتش رو سوزنده بود. قطره‌ای اشک از گوشه چشم‌هاش پر کشید و به سمت چونه...

    Completed   Mature
  • 𝐇𝐀𝐈𝐑𝐎
    25K 4.2K 11

    جفت‌شدن با آلفای سیاه و داشتن مارک مرگبارش آخرین چیزی بود که کیم تهیونگ هیجده‌ساله از زندگیش می‌خواست؛ خبرنگار جوان وقتی برای ماجراجویی پاش رو داخل اون کلاب لعنتی گذاشت هیچ‌وقت تصورش رو هم نمی‌کرد قراره با جفت آینده‌اش مواجه بشه؛ جئون هاییرو، یاکوزایی که توی نگاهِ اول شیفته‌ی اون امگای مو فندقی شده بود.

  • Runaway
    10.8K 1.1K 5

    [ فراری ] Cuple : KookV Genre : Omegavers , Smut , Dark Romance , Mpreg , Harsh , 🔞 جونگکوک بعداز اینکه متوجه گرایش‌ِ عجیبِ منشی‌ نوجوونش میشه ، باهاش یه رابطه‌ی قراردادیِ یک ساله رو شروع میکنه.... چی میشه اگه تهیونگ بخاطر یه سهل‌انگاری ، برخلاف قوانین رابطه ی قراردادیش با جونگکوک ، باردار بشه و حالا قرار بود چه بلای...

  • «𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢|باریکه‌‌ای‌از‌نور✔︎»
    86K 11K 31

    [ اتمام یافته⛔] 𝐅𝐢𝐜 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐊𝐨𝐦𝐨𝐫𝐞𝐛𝐢 𝐆𝐞𝐧𝐞𝐫: 𝐑𝐨𝐦𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐩.𝐥 𝐥𝐢𝐟𝐞, 𝐬𝐦𝐮𝐭🔞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐊𝐨𝐨𝐤𝐯🧑‍🤝‍🧑 𝐔𝐩𝐓𝐢𝐦𝐞:_ 𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: _𝐑𝐞𝐝𝐐𝐮𝐞𝐞𝐧⚜️

  • Round one | kookv
    15.4K 1.5K 4

    ¤ Summary: چی میشه اگه جئون جونگکوک -بوکسور معروف- از برادر کوچیکتر رقیبش -کیم تهیونگ- خوشش بیاد ؟! ▪︎ ▪︎ ▪︎ ▪︎ ¤ Main couple: kookv ¤ Genre : fake chat , boxing , romance , angest , smut , happyend ‏¤ up time : هر وقت که شد 🤲🏻

  • /پایان یافته/KOOKV"MY DOCTOR"🍷🔞
    539K 37.6K 72

    «پایان یافته» (عزیزان این فیکشن زاییده ی مغز بیمار منه،پس اگه حساسید لطفا نخونید) _ولی هیچ‌ دکتری به بهونه ی شیاف مریضشو انگشت نمیکنه..! ته داد کشید و مردمکای گربه ایش لرزید.. کوک درحالی که خندید به میز تکیه داد +انگشتت کردم؟اره قبول دارم..سخت نگیر لیتل دال _________________ جئون جونگکوک،یکی از دوستای پدر تهیونگ .. یه...

  • Blue Side [KookV]
    160K 27.6K 28

    "آلفا در رو برام باز کن، خیلی درد دارم. چرا لباس‌هام رو درآوردی؟" "چون توی تمام سوراخ‌های لباست مواد پنهان کرده بودی، حسابی هم حرفه‌ای شده بودی نه؟" جونگ‌کوک با طعنه گفت و تهیونگ با بغض لب زد:"من و مسخره نکن." "به‌خاطر خریتت نازت رو بکشم؟ بگم عزیزم عیبی نداره که اول گند زدی به زندگی خودت و بعد تمام احساسات لعنتی من و...

    Mature
  • mi.. sin♡[Kookv]
    196K 17.7K 42

    ~♡~ -ژنرال؟ هدف، موقعیت درجه‌ات یا... دوردونه‌ات؟ -شده قانون هم دور میزنم ولی..! از دور دونم نمیگذرم. ـــــــــــــــــــــــــــ بخشی از داستان: «میگی که تموم رفتارات علاقه‌است از روی دوست داشتنه! ولی چرا حتی یکبار بهم نگفتی[دوستت دارم]؟» «حق نداری بدون من نفس بکشی» «من تو عمرم فقط تورو دوست داشتم، دارم، خواهم د...