"Run... Run as fast as you can because once I catch you, I won't just chain your body -I'll bind your soul. You won't even remember what freedom tasted like" ... He found the necklace. He awakened Jungkook's obsession. And now, not even death will be enough to set him free-because Jungkook will never let him go. Not in this life. Not in any. I thought the necklace was the only thing he wanted. Now, I wake up every night feeling him breathe beside me. • 𝐕𝐚𝐦𝐩𝐢𝐫𝐞 𝐭𝐡𝐞𝐦𝐞𝐝 • 𝐓𝐨𝐩 𝐉𝐮𝐧𝐠𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐁𝐨𝐭𝐭𝐨𝐦 𝐓𝐚𝐞𝐡𝐲𝐮𝐧𝐠

ایتالیا. ۱۹۸۳. اسکای پسریه که احساسات معصومانه‌ش به آسمون گره خوردن. اما چه اتفاقی برا آسمون ممکنه بیوفته وقتی اسکای عشق زندگیش رو ملاقات میکنه؟ . . . کاپل اصلی:تهکوک کاپل های فرعی:یونمین، نامجین دیگر کاپل ها: تیموتی و آرماند، ادل و لئا -چرا انقدر تلخ شدی شیرین من؟ +تو به قلب لیمو شیرینم خنجر بزنی تلخ میشه ویکتور. . ژانر: رمانتیک،ماجراجویی،کلاسیک،انگست و کمی هم اسمات:) آپلود: هر دوشنبه و پنجشنبه٫ with love🩷 𝕿𝔦𝖌𝔢𝖗 虎 / 2023/1/4 :شروع پروژه پابلیش: 2024/10/28

‌ 𝘕𝘢𝘮𝘦: 𝘏𝘪𝘳𝘪𝘯𝘨 𝘓𝘰𝘷𝘦 [استخدام عشق] جونگ‌کوک پسری مهربون و بااعتماد‌به‌نفسه. تازه از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده و تنها رویایی که تو سرشه، قدم گذاشتن توی دنیای مدلینگ حرفه‌ایه. همیشه مادرش با خنده می‌گفت: «تو زیادی خوش‌تیپی پسرم!» -می‌خوام استخدامم کنین. تهیونگ با نگاهی خونسرد و بی‌احساس، پسر پرانرژی روبه‌روش رو از بالا تا پایین برانداز کرد.. -تَه تَهش بتونی زمینو تی بکشی... +باشه. این کارم میکنم. 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬, 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘮𝘪𝘯, 𝘈𝘪𝘩𝘺𝘰 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘔𝘰𝘥𝘦𝘳𝘯, 𝘚𝘮𝘶𝘵 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘔𝘦𝘷𝘢 ‌

Summary: از وقتی چشم باز میکنند سرنوشت معین شده‌ای رو در پیش دارن با توجه به موقعیتشون لباس می‌پوشند، غذا میخورن و رفتار میکنند؛ اما خب زمانی که همه چیز مرتب پیش میره اون پسر پیدا میشه؛ کسی که بی اون که بخواد نظم رو بهم زده امیدوارم به داستان یه شانس بدید:» ------------------------------------ -کی از رویات دست میکشی؟ +زمانی که تو دستم رو ول کنی. -هیچ چیز ...هیچ چیزی بین من و تو وجود نداره -حتی وقتی لب‌هام رو میبوسی؟ ----------------------------------------- روز‌ اپ: نامنظم=) Genre: omegavers, dram, romance, smut Couple: taekook,...idk. Writer: raven

_ولی غمگین بودن هم حدی داره. _برای ما نه!انگار غم تنها چیز بی پایان تو زندگی ماست! .....

- نمی تونی بری. این پایان بحثه. تهیونگ حس عجیبی داشت، انگشتاش مور مور می شدند و شکمش یه حالی بود. ولی خودشو جمع کرد و خیره به اون چشم ها با لحن محکمی گفت: - این کارو نکن. نمی دونی چقدر می تونم دیوونه باشم. زندگیتو جهنم می کنم. جونگ کوک لبخندی زد، ولی فاقد شوخ طبعی بود. - اگر تو دیوونه ای، من از تو دیوونه ترم. صداش تیز و چالش برانگیز بود. تهیونگ مطمئن نبود این جونگ کوکه داره باهاش حرف می زنه یا گرگی که درونش زندگی می کرد. تهیونگ جراتشو جمع کرد و پوزخندی زد: - تا استخوان هام لرزید واقعا. برام مهم نیست اگه دیوونه ای جئون جونگ کوک، توی خوابت ببینی منو حبس کنی. جونگ کوک لبخند کوچیکی زد. چشم هاش برای لحظه ای به رنگ عادی خودشون برگشته بودند و درحالی که لب هاش گوش تهیونگ رو لمس می کردند زمزمه کرد: - من نمی خوام حبست کنم. وقتی عقب کشید، چشم هاش طلایی بودند. با صدایی که بم تر از همیشه بود فقط یه جمله گفت. - جفت من. مال من. باید ازش مراقبت کنم. 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞, 𝐒𝐦𝐮𝐭,𝐒𝐮𝐩𝐞𝐫𝐧𝐚𝐭𝐮𝐫𝐚𝐥 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫

جئون جونگ کوک، آلفایی که بعد از هفت سال امگای فراری‌اش رو پیدا میکنه. -مشتاق دیدار، امگای فراریِ من. -جونگ‌ کوک. -بهت حق حرف زدن ندادم امگا. ..... ژانر: امگاورس، اکشن کاپل: کوکوی نویسنده: لیا

"hy-yung ahh-h hyung-g please " he mumbled while crying ... "Shut up and take it like you made for it, kim " the other male replied in anger dripping voice A story of mafia and a boy who never get loved by his parents This story is quite different from other mafias story I hope u like it ..... This is my own story I m writing first time so just bear with it english is not my language.......

"Far and wide goes the fables of love.. Love worth living for,love worth killing for and love worth dying for But never have I heard of a love that's worth surviving for... That was until I met him He showed me a love worth fighting for...worth daring the fates for...worth resisting death for A love so deep that makes you want to drown in it..a love so sweet that makes you want to taste it all...a love so deep that makes you want to be devoured whole... A love so divine that makes you immortal... just like Ambrosia.. just like him He was my Ambrosia" ©️Luna1513571 🖤HAPPY ENDING

~~~~~ The first time Kim Taehyung saw Jeon Jungkook, the man was covered in someone else's blood. He stood beneath a flickering neon sign, cigarette between his lips, shirt half-unbuttoned, bruises blooming like wildflowers across his knuckles. The kind of man the world whispered about but never dared approach. Ruthless. Untouchable. A devil in designer. And Taehyung didn't look away. Not when their eyes met. Not when Jungkook smirked - like he already knew his name. Not even when, three hours later, he found himself handcuffed to a hotel bed, the cartel king's breath hot on his throat. That was the beginning. Or.... ................. 𝐈𝐧 𝐭𝐡𝐢𝐬 𝐬𝐭𝐨𝐫𝐲, 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲 𝐰𝐨𝐫𝐝 𝐢𝐬 𝐚 𝐰𝐞𝐚𝐩𝐨𝐧, 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲 𝐥𝐨𝐨𝐤 𝐜𝐨𝐧𝐭𝐚𝐢𝐧𝐬 𝐚 𝐭𝐡𝐫𝐞𝐚𝐭, 𝐚𝐧𝐝 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲 𝐭𝐨𝐮𝐜𝐡 𝐜𝐚𝐫𝐫𝐢𝐞𝐬 𝐚 𝐜𝐨𝐬𝐭. 𝐖𝐞 𝐝𝐨𝐧'𝐭 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞 𝐚𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐟𝐚𝐢𝐫𝐲𝐭𝐚𝐥𝐞𝐬 𝐡𝐞𝐫𝐞 - 𝐰𝐞 𝐰𝐫𝐢𝐭𝐞 𝐚𝐛𝐨𝐮𝐭 𝐝𝐞𝐚𝐥𝐬 𝐝𝐨𝐧𝐞 𝐢𝐧 𝐬𝐢𝐥𝐞𝐧𝐜𝐞, 𝐛𝐨𝐝𝐢𝐞𝐬 𝐝𝐢𝐬𝐚𝐩𝐩𝐞𝐚𝐫𝐢𝐧𝐠 𝐢𝐧𝐭𝐨 𝐬𝐡𝐚𝐝𝐨𝐰𝐬, 𝐚𝐧𝐝 𝐥𝐨𝐯𝐞 𝐭𝐡𝐚𝐭 𝐡𝐮𝐫𝐭𝐬 𝐚𝐬 𝐦𝐮𝐜𝐡 𝐚𝐬 𝐢𝐭 𝐡𝐞𝐚𝐥𝐬. 𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐠𝐚𝐦𝐞 - 𝐞𝐧𝐭𝐞𝐫 𝐢𝐟 𝐲𝐨𝐮 𝐝𝐚𝐫𝐞. ••---•••---••• C A R T E L : B L O O D I N T H E G A M E , by darkfantasies101. •••---•••---••• Little suggestions for those who copied someone's works :- STAY AWAY FROM MINE . * * * Top kook, Bottom tae.