Kv
52 stories
Black Lily | لیلیومِ سیاه by JeonNila6969
JeonNila6969
  • WpView
    Reads 16,361
  • WpVote
    Votes 1,819
  • WpPart
    Parts 23
Black Lily | لیلیوم سیاه Couples : Kookv and ? Genres : Omegaverse, angst, romance, drama, smut, forced marriage, age gap ... ° قصه‌ی لیلیومی که از همون اول پژمرده به دنیا اومد ... قلب کوچیکش مالامال زخم بود ، ریه‌هاش هم‌پای روزگارش نفس‌گیر . ° وقتی جفتش رو پیدا کرد ، با رویای یه زندگی شیرین به خواب نرفت ؛ ولی تقدیر همیشه از پشت خنجر می‌زنه ..! خانواده‌ی جئون قانون خودشونو دارن .. قانونی که میگه یه بی‌اصل و نسب هیچوقت لیاقت همسری جئونِ بزرگ رو نداره . حالا تهیونگ مونده و جفتی که سردتر از زمستونه ، و جهانی که به جنگش اومده ... « اگه عشق برای بعضیا هدیه‌ست ، برای بعضیا هم زنجیره .. تهیونگ ، لیلیوم کوچولوی قصه‌ی ما ... می‌تونه بین این همه سیاهی ، هنوز نفس بکشه ؟ » The end : (Happy End) Writer : Jeon Nila ★ اگه به سناریوهایی که توش یه باتمِ مظلوم ، بیچاره و مهربون گیر یه تاپِ سرد و کثافت افتاده ، علاقه دارین ... به‌شدت پیشنهاد میشه •~•
𝙂𝙧𝙚𝙚𝙙𝙮 by ImLuna_moon
ImLuna_moon
  • WpView
    Reads 99,333
  • WpVote
    Votes 14,647
  • WpPart
    Parts 36
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون قرار نیست مثل من پشیمون بشن." Name: Greedy Couple: Kookv Genre: Romance, Criminal, Action,Angst, Smut Written by Luna🌙
Papital |ᴷⱽ| پـاپـیتال by TheThavma
TheThavma
  • WpView
    Reads 4,125
  • WpVote
    Votes 543
  • WpPart
    Parts 3
«تو با حمله‌ات به قبیله‌ی هِدِرا، کلی غنیمت بردی. از برده‌ها گرفته تا جواهرات و اشیای ارزشمندمون. کمت نبود؟ منم می‌خوای علاوه کنی به غارتت؟» «تو از هر جواهری باارزش‌تری امگا. راه بیفت.» Name: #Papital Couple: Kookv Genre: Fantasy, Omegaverse, Historical, Romance, Smut Writer: Miracle *این نوشته زمان بارگذاری مشخصی نداره و کاملاً دلی پیش می‌ره روندش. اگر دنبال آپلود منظمید، پیشنهاد نمی‌کنم خوندنش رو. اجازه بدید کامل بشه و بعد بخونیدش.🤍
Fall Sleep [KookV] by Jasminjhs
Jasminjhs
  • WpView
    Reads 112,854
  • WpVote
    Votes 15,146
  • WpPart
    Parts 23
"میگن وقتی که عاشق میشی دیگه نمی‌تونی بخوابی، ولی حالا که دیدمت احساس می‌کنم که بالاخره می‌تونم بخوابم." - - جونگکوک و تهیونگ با هم هم‌اتاقی شدن. ولی جونگکوک دچار اختلال اینسامنیاست و نمی‌تونه کنار بقیه بخوابه در حالی که تهیونگ تنهایی خوابش نمی‌بره! · · ─────── ·𖥸· ─────── · · Name: Fall Asleep Couple: KookV Genre: Angst, Romance, Slice Of Life, Smut, Comedy Writer: drannie Translator: Yasi CREDIT to the rightful owner. This story is not mine. I'm just a translator.
𝗜𝗴𝗻𝗶𝘁𝗶𝗼𝗻 by marcyific
marcyific
  • WpView
    Reads 9,534
  • WpVote
    Votes 1,742
  • WpPart
    Parts 17
«تهیونگ همیشه زندگی رو به سبک خودش پیش می‌برد. بی‌پروا، مستقل و فارغ از قوانین. براش هیچ‌چیز مهم‌تر از آزادی نبود، تا وقتی که اتفاقی شیء‌ای رو از زمین برداشت، بدون اینکه بدونه چه پیامدهایی در انتظارشه. جونگکوک همیشه مردی بود که همه‌چیز رو تحت کنترل داشت. سرد، جدی و فرمانده‌وار، هیچ‌وقت اجازه نمی‌داد چیزی یا کسی مسیرش رو تغییر بده. اما این‌بار، کسی سر راهش قرار گرفته بود که هرگز نمی‌تونست نادیده بگیره. شیء‌ای که تو دست‌های تهیونگ قرار گرفته بود، ارزشی فراتر از تصور داشت. و حالا، سرنوشت دو مردی که هیچ‌وقت قرار نبود مسیرشون به هم گره بخوره، به آرومی توی آتیش تصمیماتشون شعله‌ور می‌شدن.» نویسنده: ماریا کاپل: کوکوی، نامجین، یونمین ژانر: رومنس، امگاورس، اکشن، اسمات زمان آپ: نامشخص
Help, Bodyguard! (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 61,262
  • WpVote
    Votes 9,028
  • WpPart
    Parts 21
[ اِنیگما وقتی قرارداد محافظت از کیم تهیونگِ 18 ساله رو با خون امضا کرد، انتظار دیدن یک امگای تخس و هورنی رو نداشت که از سیاست، فقط اسمش رو داخل اخبار شنیده بود. ] دراما/ اسمات/ اِنیگما x امگا کاپل : کوکوی/ کمی یونمین
"𝗧𝗵𝗲 𝗳𝗼𝗿𝗴𝗼𝘁𝘁𝗲𝗻 𝘄𝗶𝗳𝗲" by lOreAL____
lOreAL____
  • WpView
    Reads 107,540
  • WpVote
    Votes 13,395
  • WpPart
    Parts 43
تهیونگ و جونگکوک هفت ساله که ازدواج کردن ،اما این ازدواج فقط توی کاغذ ثبت شده و چیز بیشتری نیست،حتی پسر پنج سالشون هم این رو تغیر نمیده . ____________________ _احتمالا نشئه ای که این حرف و میزنی ولی ازت میخوام که دیگه تکرارش نکنی،خواهش میکنم،چون باعث میشه من باورش کنم و بعد همش حرف های قشنگی مثل این به همدیگه میزنیم و بعد من احمق هر شب با یه عالمه فکر و یه لبخند بزرگ خوابم میبره،اون موقست که مثل یه احمق بهت میگم که دوست دارم و شاید تو هم دوباره بگی که اره تو هم برام مهمی،و در نهایت یه روز از خواب بلند میشی و تصمیم میگیری که دیگه بهم اهمیت ندی،به همین سادگی همه ی حرفاتو پس میگیری،بهم نگو که این کارو نمیکنی چون میکنی،دقیقا مثل کاری که با بقیه انجام دادی!.. • • • NAME ‏ະ همسر فراموش شده GENRE ‏ະRomance'omegaverse'Drama'Smut' Thriller'Mystery'Tragedy' COUPLE ‏ະ kookv،... AUTHORະ AFRA هر دوشنبه و جمعه منتظر پارت جدید باشید 🌸🍃
Appa (KookV) by NyxJeon97
NyxJeon97
  • WpView
    Reads 158,991
  • WpVote
    Votes 16,167
  • WpPart
    Parts 21
تهیونگ از نوزده سالگی مسئولیت بزرگ کردن یک پسر بچه‌ی مبتلا به سندرم کلوور بوسی رو قبول کرد و هیچ ایده‌ای نداشت که چندین سال بعد، قراره به درخواستِ ازدواجِ همون پسر، جواب مثبت بده. انگست/رومنس/ اسمات. این بوک محارم نیست و لطفا تا قبل از کامل خوندن داستان، قضاوت نکنید. ~ تمام شده.
𝘝𝘈𝘓𝘌𝘍𝘖𝘙 || KOOKV by yamiic3
yamiic3
  • WpView
    Reads 62,686
  • WpVote
    Votes 7,532
  • WpPart
    Parts 28
شاهزاده تهیونگ، بین دوراهی ازدواج با شخصی که نمی شناختش و جنگ، رفتن به جنگ رو انتخاب کرد. البته که با صد سرباز هیچ شانس پیروزی نداشت اما هیچ‌وقت انتظار نداشت اسیر بشه، توی قبیله ای که به خونش تشنه بودند! _شاهزاده بودم، اما حالا اسیر آغوش دشمنم شدم و بدتر از اون، داره خوشم میاد! چون من توی بستر مردی بیدار می‌شم که باید خونش رو می‌ریختم. اما اون من رو مثل معبودی پرستش می‌کنه؛ هر شب روی زانوهاش. غرورم شکسته، زنجیر ها به تنم، اما چیزی که بیشتر از همه عذابم میده؛ نرمی لبخندشه... لب هایی که قبل از بوسیدنم، من رو به ناله‌ای از جنس شهوت وادار می‌کنن. 👑 "زیر سایه‌ی موذی و توصیف ناپذیریش در انتظار یشمی چشم‌هات خواهد موند!" 𝘊𝘖𝘜𝘗𝘓𝘌: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝 GENRE: omegavers, smut, Historical, DARK ROMANCE🏴
Butterfly | Kookv by nabie_2024
nabie_2024
  • WpView
    Reads 22,064
  • WpVote
    Votes 2,822
  • WpPart
    Parts 34
genre: romance, harsh, angst قلب مادرت بین مرگ و زندگی می‌زنه، حاضری برای نجاتش تا کجا پیش بری؟ کیم تهیونگ، پسری با ترس از تنهایی، که درگیر سخت‌ترین انتخاب زندگیشه. وقتی زنی مرموز، به ظاهر ناجی، دست کمک به سمتش دراز می‌کنه، نمی‌دونه قراره با امضای یه قرارداد ساده، وارد دنیایی بشه که پر از دروغه. تهیونگ برای نجات مادرش، پا روی غرور و آرامش زندگیش می‌ذاره، اما وارد دنیایی میشه که توش مرز بین نجات و نابودی خیلی باریکه. یه قرارداد... یه بازی خطرناک... و مردی که قلبش مثل یخ سرده... در میون همه‌ی این تهدید‌ها، احساساتی شکل می‌گیره که سرنوشت چهار مهره رو تغییر میده... ------- « تا الان برای آرا بازی می‌کردی، از الان به بعد، مجبوری توی زمین من بازی می‌کنی تهیونگ... برای من.» «دست از سر من و مادرم بردارین!» «لعنت بهت... روز به روز داری برام جالب‌تر می‌شی...» «اگه مال من شه، خدا هم نمی‌تونه ازم بگیرتش.» ___