Waiting...
11 stories
Unbelievers (L.S) by MahlaStylinson
MahlaStylinson
  • WpView
    Reads 24,620
  • WpVote
    Votes 5,103
  • WpPart
    Parts 24
لویی داره اخرین سال از کالج رو میگذرونه و قصد داره امسال رو به بهترین شکل ممکن تموم کنه. ولی اون علاوه بر یه جفت کفش ورزشیش، ذهن پر از تیکه و طعنه ش و دوست صمیمی دلقکش، یه خانواده پیچیده، یه آینده نا معلوم و از همه بدتر یه دشمن فنا ناپذیر داره که زندگیش و جهنم کردن. البته اینکه یه جایی تبدیل به دشمن های 'با منفعت' بشن، توی برنامه ش نبود. یا جایی که لویی و هری به هیچ وجه دوست همدیگه نیستن، و فوتبال همه زندگی شونه. [ this is not my story. all the rights to -isthatyoularry- on ao3 ] Warnings : - smut
lilac 'm.preg' (persian translation) by oioiii_honi
oioiii_honi
  • WpView
    Reads 22,076
  • WpVote
    Votes 4,259
  • WpPart
    Parts 68
[completed] [edited] به هری گفته شده که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پرورده‌ی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی درباره‌اش نمیدونست، بجز اسمش. اسمش لویی تاملینسون بود. وارث بزرگِ بزرگترین پک بریتانیا. اسمش توی حومه شهرت داشت، لویی که یکی از سریع‌ترین و ماهر ترین آلفاها بود، به خاطر مهارت‌های جنگی و سیاست‌هاش معروف بود. هری همیشه به داشتن چنین آلفای ممتاز و باهوشی افتخار میکرد. لویی بی چهره بود، مثل یه بوم خالی برای هری کوچولو تا آلفاشو به هر شکلی که میخواد بسازه. اون اغلب خودشو تو رویا میبینه که تو آغوش قوی آلفاش بخوابه، وقتی که آلفاش قرار بود کارشو تموم کنه، مخفیانه به دفتر آلفاش میرفت و آلفاشو یکم از کار کردن منحرف میکرد، اما همچنین انگیزه کوچیک اون بود. اما مطمئناً چیزهای خوب باید تموم بشن. فانتزی کوچیک و بی نقصی که هری بهش پروبال داده بود، در نهایت یه فانتزی باقی میمونه. اون هنوزم آلفاشو دوست داره. اما آلفاش نه. °°° لری با کمی شیپ نیام.
𝑯𝒚𝒎𝒏 𝑾𝒊𝒕𝒉𝒐𝒖𝒕 𝑹𝒉𝒚𝒎𝒆 | سرود بی قافیه by sonyia_directioner
sonyia_directioner
  • WpView
    Reads 12,308
  • WpVote
    Votes 1,809
  • WpPart
    Parts 21
[کامل شده ²⁰²³-²⁰²⁵] یک آلفا توی تاریکی رشد کرده؛ یک امگا، نور رو درون خودش پرورش داده! زندگی آلفا به هم ریخته است؛ زندگی امگا زخم های عمیق و ابدی روی تنش جا گذاشته! آلفا همه چیز رو باهم باخت؛ امگا همه چیز رو به جز یکی رها کرد! همون موجودی که در شب بارونی گم شد تا قافیه های پخش و پلا رو بردارد و داستان زندگی آلفا و امگا رو کنارهم بچیند. تا وقتی یکدیگر رو کامل کردند، سرود زندگی هاشون رو یک صدا خواندند، از ریتمی که ساخته اند لذت ببرند. Telegram: hymnwithoutrhyme ᯽ 𝐋𝐨𝐧𝐠 𝐒𝐭𝐨𝐫𝐲 ᯽ 𝐋𝐚𝐫𝐫𝐲 ᯽ 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞𝐫𝐬𝐞, 𝐌𝐩𝐫𝐞𝐠, 𝐃𝐫𝐚𝐦𝐚 ᯽ 𝐛𝐲: 𝒮ℴ𝓃𝓎𝒾𝒶 🥇 #harrystyles #Louis
State of grace [L.S] by saramatin
saramatin
  • WpView
    Reads 50,262
  • WpVote
    Votes 7,618
  • WpPart
    Parts 58
هری و لویی دعوا می‌کنن. اون ها تمام مدت دارن با هم بحث می‌کنن، تا جایی که گاهی دختر ۵ سالشون هم نمی‌تونه باعث شه تا متوقف بشن. اون ها به طلاق نزدیکن، ولی یه بارداری غیرمنتظره، می‌تونه چیزی باشه که ازدواجشون رو نجات بده. Mpreg مترجم: Dothewholenails Eyasmin Credit: Heartfullofharry --- #Louis*1* #wattpad*1* #louistomlinson*1* #harryandlouis*1* #harrybottem*1* #louistop*1*
Ball of Fur  by SepandX
SepandX
  • WpView
    Reads 104,441
  • WpVote
    Votes 17,806
  • WpPart
    Parts 38
لویی یه ترو آلفاست که بخاطر اشتباهاتش از خانوادش طرد شده و هری گربینه ایه که سر از جنگل گرگینه ها درمیاره. چی میشه اگه هری، سولمیت و لونای لویی باشه؟ • a Larry Stylinson Fanfiction. [Mperg.] • -سِپَند تلگرام : FanfictionsOnly
Dark Street by bitchwtf_tt
bitchwtf_tt
  • WpView
    Reads 107,238
  • WpVote
    Votes 15,567
  • WpPart
    Parts 55
زندگى دوست داشتنى من با ورود مرد مرموزى بهم خورد. مردى كه شباهت خيلى زيادى به دخترم داشت!
little rose by feelslikepetrichor
feelslikepetrichor
  • WpView
    Reads 28,626
  • WpVote
    Votes 4,451
  • WpPart
    Parts 22
از جایی مینویسم که هری میتونه لگد های کوچیکی رو توی شکمش احساس کنه و دست های مهربونی که موهاش رو نوازش میکنن یا چشم هاش رو میبوسن و لبهای سرخی صداش میکنن: "هَزا..."
The Trip [L.S] by flavian28
flavian28
  • WpView
    Reads 16,928
  • WpVote
    Votes 4,349
  • WpPart
    Parts 29
هری به عنوان آخرین مقصدِ سفرش، قصد داشت به آریزونا بره. اما پسری که با ماشینِ داغونش کنار جاده براش نگه داشت، زندگیشو عوض کرد...و البته همه ی شلوارهاشو هم به فنا داد! :) ⚠️پیشنهاد میکنم همه ی چپترهارو یکجا نخونید. 1 in #louisandharry 2 in #1directionfanfic 3 in #larry
mr.secret by Larry_hell
Larry_hell
  • WpView
    Reads 87,055
  • WpVote
    Votes 6,489
  • WpPart
    Parts 11
لوییس تاملینسون..پسری که درمورد افراد غریبه یکمی زیادی کنجکاوه!
A Darker Shade Of Love [L.S] by PARASTOOSTYLESS
PARASTOOSTYLESS
  • WpView
    Reads 58,245
  • WpVote
    Votes 4,087
  • WpPart
    Parts 55
[Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نمیکنه هری استایلز یک دانشجو 19 سالست که سخت تلاش میکنه از دانشگاه فارغ التحصیل بشه.اون دوست داره که نویسنده و یک عکاس حرفه ای بشه ،هری پسری شاد و خوش شانسیه که توی گارلند، یکی از گی کلاب های لندن توی منطقه سوهو کار می کنه. اتفاقا گارلند متعلق به بخشی از ثروت لویی تاملینسونه! Start: 8June 2020 Author : littlespoonstyles94