SetayeshMaleki0
- Reads 14,660
- Votes 1,135
- Parts 32
قسم خورده بود بمیره... اما زندگی برنامهی دیگهای داشت.
ــــــ
همه چیز در مورد کیم تهیونگه.
اتفاقات زیادی براش افتاده که خوب متوجهی دنیای چرتی که توش بوجود اومده شده.
اما جونگکوک و جیمین کسایی بودن که هیچوقت فکرشو نمیکرد ایندهشو تغییر بدن.
اون دوتا باعث میشدن یه چیزایی توی وجودش گرما رو به قلبش برگردونه.
...
بعد اون اتفاق حالا نوبت تهیونگ بود که اون دوتا رو با کاراش متعجب و عاشق تر کنه.
ــــــ
-ازم متنفری؟
قلب جونگکوک سریعتر زد. جوری که حتی تهیونگم میتونست صداشو بشنوه.
+من...
ــــــ
جیمین نمیتونست احساساتشو در مورد اون پسر کنترل کنه. کیوتی اون پسر جدا براش خطرناک بود.
طوری که هر لحظه ممکن بود براش غش کنه.
ــــــــ
کاپل : تهمینکوک ، نامجین ، سپ ...
ژانر: تریسام ، پلیسی ، مافیایی ، کمدی ، اسمات ، درام ، امپرگ
اتمام یافته ✅
{۱- این فیک هیچ ربطی به واقعیت نداره و همونجور که از اسمش پیداست فیکه و واقعیت نداره !
۲- لطفا اگه از تریسام یا اسمات یا هر چیز دیگه ای توی توضیحات خوشتون نمیاد نخونید ❌
۳-اوایل کار زیاد خوب نشده چون جزو اولین فیک هام محسوب میشه پس اگه حوصله ندارید لطفا نخونید ❌
۴- امیدوارم خوب به هشدار ها دقت کرده باشید تا ناراحتی ای پیش نیاد و باعث بشه ناراحتتون نکنه