یونگی بین رفتن و موندن دودله و نمیخواد به این زودی نامجون رو ترک کنه. تا کی میتونه این برزخ رو تحمل کنه؟ *** کاپل اصلی: نامگی کاپل فرعی: ناممین ژانر: اییو، انگست، فانتزی، رمنس

یکشنبه روزی معمولی بود. روزی تعطیل که افرادِ شاغل تمام هفته انتظارِ فرارسیدنش رو می‌کشیدند. روزی که زوج‌هایی که به تازگی باهم وارد رابطه شده بودند، سر قرار می‌رفتند و با هدایایی همدیگه رو سرِ ذوق می‌آوردند. روزی که خانواده‌ها دور هم جمع می‌شدند و بوی غذا و صدای خنده‌ها حیاطِ پشتی‌ایشون رو پر می‌کرد. روزی که بچه‌ها از شادیِ تمام شدن تکالیفشون به بازی با عروسک یا حیوانات خانگی‌ایشون مشغول می‌شدند و دقیقا همون روزی که خبر یک جنایت ریشه‌ی ترس رو در دل‌های زیادی گره زد. روزی که مین یونگی، افسر عالی رتبه و خلبان تک‌خال سابق جت‌های نظامی به جنایتی اعتراف کرد و همه‌ی اخبار و مقالات از پیدا شدن قاتل دو مرد که مدتی پیش به قتل رسیده بودند، خبر دادند. همه‌ی این‌ها در یک یکشنبه‌ معمولی اتفاق افتاده بود. ----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥 𖦹 ɴᴀᴍᴇ: فوریه بی‌انتها 𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: سپ 𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی 𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: جنایی، روانشناسی، عاشقانه

Yoongi is the bad boy of the school with a soft spot for jungkook (but he won't tell anyone). jungkook is not so popular but intimidating in his way. he hates yoongi (or so he thinks) jungkook and yoongi got married as a business deal between their fathers. but jungkook comes with darkness attached to him. will yoongi be able to pull jungkook out of his darkness or will the darkness drown him too? Angst (a lot) Mention of depression, self harm, anxiety, suicide. fluff enemies to lover happy ending (most probably)

وانشاتای جی‌یون (: این بوک برای یونمین / مینیون شیپرای که میخوان برای مدتی از زندگی واقعی دور بشن توی دنیای شیپشون غرق بشن پیشنهاد میشه ^^ < وان‌شاتای در حد مینی فیک 🤌🏻 >

اسمم جیمینِ درواقع عموجیمین خفنت که قراره کلی باهاش خوش بگزرونی، من قراره توی لیست آدمای که نباید زیاد بهشون نزدیک بشی باشم ولی در عین حال فردی باشم که دلت میخواد نزدیکش باشی! ◇◇◇◇ خلاصه: یه عشق دبیرستانی به یه پسر خجالتی میتونه شروع خیلی چیز‌ها باشه ولی آیا قراره شروع بشه؟ کاپل: مینیون ژانر: کمدی/ درام/ رومنس / برشی از زندگی اپ: جمعه شب‌ها ساعت ۸

[completed] -میدونی اونقدرا هم کارم بد نیست. -معلومه که نیست. تو دست پرورده ی منی. تهیونگ لبخندی زد و از بالا نگاهش رو خمار تر کرد. سعی میکرد از حیله های لاس جیمین درست استفاده کنه: «آره هستم. دست پروردت، پسرت، شاگردت، دوست پسر جذابت. » مکثی کرد و صورتش رو نزدیک تر برد: «معشوقت.» ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ᴛᴀᴇɢɪ- ʏᴏᴏɴᴛᴀᴇ ɢᴇɴᴇʀ: ꜱʜᴏʀᴛ ꜱᴛᴏʀʏ- ꜰʟᴜꜰꜰ- ᴄᴏᴍᴇᴅʏ-ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ

Jeon Jungkook is the successor to his father's company. At the young age of twenty seven years, he has made the JEON TECH company the most successful company. He is the bachelor that catches every eye. He is the Jeon that makes everyone tremble in his presence... but... he is lonely...until he meets a unique college boy that sweeps him off his feet at first sight. His Snow white. Min Yoongi.

It all started back in daycare with two 5-year-old boys who were just simple classmates but for yoongi it was different he thought his classmate park Jimin was beautiful like even prettier than the princess in the story's his mom reads to him so one day he decided to befriend the boy by making him a flower crown But when he approached the boy Jimin didn't accept the gift even ripped it apart and poor 5-year-old yoongi had a broken heart he liked jimin a lot but after that love turned into hate and he held onto that hate for years He hated park Jimin and what happens when Jimin develops a crush on the boy in middle school and each time he tries to approach yoongi the boy ignores him - bottom yoongi -fluff -bratty yoongi -whipped Jimin -drama hehe -slow burn # 2 in bottomyoongi #7 in #yoonmin

Starting of the story may be cringe but eventually you will start loving it ✔️ Thank you so much @Sirenn_07 for making amazing cover 💜 when his aunt , uncle sold him to mafia King for payment they can't re-pay ... But Mafia fell in love with him ♥️ A Mafia trun a innocent boy into Mafia Contains mature content,