|همه شون|
174 stories
𝐖𝐡𝐞𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐩𝐡𝐨𝐧𝐞 𝐫𝐢𝐧𝐠𝐬 by A97fhubd
A97fhubd
  • WpView
    Reads 124,857
  • WpVote
    Votes 11,724
  • WpPart
    Parts 52
°• وقتی تلفن زنگ میزند •° کیم تهیونگ و جئون جونگ کوک از دو خانواده‌ی پرنفوذ هستن که مجبور می‌شون برای منافع والدینشون با همدیگه ازدواج کنن. زندگی مشترک راکد و بی‌روح اون‌ها پس از سه سال دستخوش تغییر می‌شه،ماجرا از جایی شروع می‌شه که فردی ناشناس جونگ کوک رو گروگان می‌گیره. به نظرتون این دوتا میتونن رابطه اشون رو بهتر کنن؟ يا نه جونگ کوک باید به دنبال راهی برای فرار از این سرنوشت باشه....... ژانر ها: درام .امگاورس. رومنس .اسمات .معمایی وضعیت: پاپان یافته
MooNlight Hotel - هتل‌مهتـاب 🌖 ⃤🌱 by MaHoBarooN
MaHoBarooN
  • WpView
    Reads 108,992
  • WpVote
    Votes 7,421
  • WpPart
    Parts 72
در بلندترین آسمان‌خراشِ یکی از بزرگ‌ترین هتل‌های زنجیره‌ای جهان، مردی ایستاده که روزنامه‌ها بهش لقب «جوان‌ترین امپراطور» رو دادن. رئیس ۳۰ ساله‌ی استریت و دامیننتی که با یک نگاه قرارداد می‌بنده... و با یک کلمه دل می‌شکنه. اما بین هزاران کارمند، فقط یک نفر در برابرش سر خم نمی‌کنه... پسری ۲۱ ساله که اومده بود آینده بسازه، نه تو آینده‌ی رئیسش جایی داشته باشه. کسی نمی‌دونست همین پسر، روزی مردی رو به زانو درمیاره که همه ازش حساب می‌بردن. «هتل مهتاب» عاشقانه‌ای واقع‌گرایانه، پر تب و تاب و ممنوعه از دنیای تهکوک. " تا وقتی این رابطه تموم نشده، مرگ هم می‌تونه بخشی از بازی باشه!" ژانر: درام | رمنس | انگست | اسمات | واقع‌گرایانه __________ ⚠️ This is the Persian version of the story. English version will be published soon on my profile. __________ This is a fanfiction story. Characters belong to their original owners. (This work is created for entertainment purposes only and is not for commercial use.)
Gambling by Naji_jiji
Naji_jiji
  • WpView
    Reads 79,794
  • WpVote
    Votes 6,981
  • WpPart
    Parts 44
▪︎Complete▪︎ ະFɪᴄ Nᴀᴍᴇ ᯓ Gambling ະGᴇɴʀᴇ ᯓ BDSM, Sᴍᴜᴛ, Aɴɢsᴛ ະCUP ᯓ VKᴏᴏᴋ هیچی نداشت بگه، اون همه چیزش رو باخته بود حتی آخرین سرمایه اش یعنی خودش، روحش و بدنش رو به کیم تهیونگ باخته بود. چی پیش خودش فکر کرده بود که میتونه با کینگ دربیافته؟ پشیمونی؟ فایده ای نداشت اون فقط الان میتونست از ثانیه های اخر آزادیش برای نفس آخر زندگی کنه سه دو یک -تو مال منی جئون جونگکوک اعتیاد همیشه میتونه تمام زندگیت رو به باد بده حتی اگه اعتیاد به قمار باشه.
𝖮︎𝗋𝖺𝗇︎𝗀︎𝖾 𝗌𝗍𝖺𝗋 | 𝐕𝐊 by Malishka_28
Malishka_28
  • WpView
    Reads 504,982
  • WpVote
    Votes 50,034
  • WpPart
    Parts 47
✦ فصـلِ اول: جونگ کوک، امگای پرتقالیِ قصه‌مون روی یکی از دانشجوهای آلفای کلاسش کراش میزنه؛ پس دست به کار میشه و طبق چیزهایی که توی فن فیک‌ها خونده بود، تصمیم گرفت با اشتباهی فرستادن نودش، مخش رو بزنه؛ ولی پرتقالِ خنگ‌مون تاحالا از خودش نود نگرفته بود. تنها راهِ چاره پیش هیونگش بود؛ پس سراغ هیونگ عزیزش یعنی تهیونگ می‌ره تا ازش کمک بخواد. ( کامل شده🍊 ) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✦ فصـلِ دوم: زندگی مشترک و پیوندِ دائمی دو گرگِ عاشق با سفری به پایتختِ پر جنب‌و‌جوشِ هاوایی، شروع میشه؛ شروعی از جنس لمس داغِ لـب‌های آلفا روی تن صیقلیِ امگاش! با وجودِ داشتن قلبی که از عشق به یکدیگر می‌تپید؛ این زندگی، فراز و نشیب‌های زیادی داشت. آیا آقای آلفا و اورنجی می‌تونستن از پسِ این سختی ها بربیان؟ ✯ 𝘾𝙤𝙪𝙥𝙡𝙚: VKOOK ✯ 𝙂𝙚𝙣𝙧𝙚: Romance, Au, Omegavres, Daily, Funny ✯ 𝙒𝙧𝙞𝙩𝙚𝙧: Bote
DAN |Kookv| by land_of_kookv
land_of_kookv
  • WpView
    Reads 17,667
  • WpVote
    Votes 1,824
  • WpPart
    Parts 4
_ من برای خوشحالی تو اینکارو کردم .. تهیونگ قلبش از حرفی که شنید لرزید .. پاهاش شل شد و سنگینی اش رو روی زانوش انداخت _ چ..چی؟ _ بهم گفتی لایق خوشبخت شدنم .. نفس عمیقی کشید و دوباره صورتش رو نوازش کرد _ ولی من هیچوقت لیاقت داشتن تو رو ندارم کاپل: کوکوی ژانر: رمنس، انگست، اسمات، محارم چنل تلگرام: @kookvmoment
QUERENCIA || VK by BooraJk1
BooraJk1
  • WpView
    Reads 2,472
  • WpVote
    Votes 401
  • WpPart
    Parts 41
باغچه‌ای سرشار از رزهایی خشک‌شده؛ با مردی در تمنای دوباره نفس‌کشیدن عطر رز! _کرنسیا درواقع همون آغوش‌های منتظر و بی‌صاحب‌مونده، بودن. _آغوش کرنسیای تو هیچ‌وقت بی‌صاحب نمی‌مونه. قول میدم. _تو هیچ‌وقت سر قول‌هات نمی‌مونی. جئون جونگ‌کوک معصومی که برای بی‌رحم‌شدن شکنجه می‌شد، فکرش رو نمی‌کرد که تهیونگ، اون پسر سرخدمتکار عمارت که همیشه ناجی زخم‌هاش بود درست توی اوج درد، ترکش کنه! "راه نجات از جایی شروع می‌شه که باور می‌کنی ناجی مرده؛ اما باور من از مکان امنم، هنوز هم آغوش تو بود." و حالا بعد از پنج سال کیم تهیونگ با شروع قتل‌های زنجیره‌ای عجیبی، به‌عنوان کاراگاه به کره برمی‌گرده اما با یک جونگ‌کوک متفاوت مواجه می‌شه! جونگ‌کوکی که قلبش رو از سینه بیرون کشیده بود و دیگه علاقه‌ای به رنگ‌ها نداشت. _حتی می‌تونم قسم بخورم برات... _ادامه نده، بسه... _به چشم‌هات، به رنگ‌هات، به روح زخمیت قسم می‌خورم باید می‌رفتم تا نبینی خرد شدنمو، جونگ‌کوک. اما رازهای نهفته بین‌ پیچ‌وخم دیوار گذشته، فراتر از چیزی بود که تصور می‌شد. _اگه من ماه باشم، پس تو چی میشی؟ _تماشاچی تو! ┆Name: Querencia | کِـرِنسـیا ┆Couple: Vkook, Secret ┆Gener: Romance, Angst, Smut, Action, Criminal ┆Up: هر روز تا وقتی به پارت‌های آپ‌شده در تلگرام برسه
Acrasia || KookV by Nyctowx
Nyctowx
  • WpView
    Reads 696,855
  • WpVote
    Votes 99,135
  • WpPart
    Parts 40
[ آکرازیا ] پایان یافته ژانر : رمنس / امگاورس / معمایی / حاوی اسمات کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ یونمین جئون جونگکوک آلفای قدرتمندیه که قراره جانشین نسل بعدی و لیدر پک جئون باشه. تنها برتریش برای این نیست چون با لیدر شدنش، کنترل غیرقابل باوری بر روی تمامی پک ها خواهد داشت. مشکلی وجود داره و اینه که اون هنوز جفتش رو پیدا نکرده و بنا به گفته‌ی پدرش اگه تا پایان ماه جفت حقیقیش رو پیدا نکنه مجبور میشه با یکی از امگا یا آلفاهای خانواده‌های برتر ازدواج کنه. کیم تهیونگ، یک بتا که مشاور و کمابیش نگهبان اون آلفائه، تمام تلاشش رو میکنه تا جفت آلفا رو پیدا کنه ولی چی میشه اگه راز های خود تهیونگ منجر به پیدا شدن جفت آلفای بدخلق بشه؟
𝗦𝘁𝗼𝗰𝗸𝗵𝗼𝗹𝗺 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 725,647
  • WpVote
    Votes 91,178
  • WpPart
    Parts 33
[Completed] "- این موضوع به تو مربوط نیست جئون. بکش کنار. ارباب کیم با سردی گفت و قلب تهیونگ با وحشت توی سینه اش کوبید‌. اسلحه مشکی توی دست پدرش پر بود و تنها چیزی که بین اون و مرگ ایستاده بود جئون جونگ کوک بود. - اسلحه رو بزار کنار کیم. جونگ کوک با خونسردی گفت و این بار ارباب کیم با عصبانیت فریاد کشید: - بکش کنار عوضی، توی کار من دخالت نکن! اون پسر منه، بخوام می کشم، بخوام آتیشش می زنم! لحظه بعد، انگشت های قوی دور گلوش پیچونده شد و از زمین بلند شد. جونگ کوک در حالی که با خونسردی ترسناکی چشم های آبیشو به چشم های وحشت زده کیم دوخته بود لب زد: - داری ناراحتش می کنی کیم... هیچ کس امگای منو ناراحته نمی کنه و زنده بمونه." 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧, 𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐌𝐩𝐞𝐫𝐠, 𝐎𝐦𝐞𝐠𝐚𝐯𝐞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫[DO NOT COPY THIS WORK]🚫
𝗠𝗿 𝗦𝘁𝗮𝗹𝗸𝗲𝗿 | ᴋᴏᴏᴋᴠ by ituhide
ituhide
  • WpView
    Reads 228,365
  • WpVote
    Votes 33,354
  • WpPart
    Parts 23
[Completed] کیم تهیونگ سه مشکل اصلی توی زندگیش داشت. اول این که دو تا قاتل سریالی داشت که باید گیر می انداخت. دوم، یه استاکر لعنتی داشت. سومین مشکل این بود که شک می کرد رئیس جئون جونگ کوک دلیل هر دو مشکل باشه. ------------ [- نظرت راجب یه قهوه چیه؟ مرد رو به روش با خوش اخلاقی پرسید و تهیونگ لب هاشو محکم به هم فشرد. - واقعا دوست داشتم قبول کنم، ولی متاسفانه یه شرایطی دارم که نمیشه. اخمای مرد در هم پیچید و با ناراحتی واضحی پرسید: - چه شرایطی؟ سنگینی دست گرمی که روی کمر تهیونگ نشست انقدری بود که تکون آرومی خورد. جونگ کوک با لبخندی که با چشم های سرد و بی روحش تضاد داشتند گفت: - متاسفانه کارآگاه کیم یه استاکر داره. یه استاکر دیوونه، تا اونجایی که شنیدم. می دونی که چی می گم؟ از اونا که آدم ها رو بخاطر دست زدن به معشوقه اشون تیکه تیکه می کنن. به آرومی. با درد. بعد تک خنده ای زد و گره انگشت هاش دور کمر تهیونگ محکم شدند. - مگه نه کارآگاه؟ تهیونگ حتی مکث هم نکرد، فقط در حالی که تند سر تکون می داد با لحن بدبختی گفت: - د..درسته. یه روانی واقعیه.] 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘖𝘖𝘒𝘝, 𝘯𝘢𝘮𝘫𝘪𝘯 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘔𝘢𝘧𝘪𝘢, 𝘊𝘳𝘪𝘮𝘦, 𝘛𝘩𝘳𝘪𝘭𝘭𝘦𝘳, 𝘚𝘮𝘶𝘵🔞 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑰𝒕𝒖 𝑯𝒊𝒅𝒆 🚫DO NOT COPY THIS WORK🚫
KISS║KOOKV by sufiland
sufiland
  • WpView
    Reads 539,015
  • WpVote
    Votes 75,125
  • WpPart
    Parts 30
«کیم‌تهیونگ به دلایلی مجبور به ازدواج با آلفایی سلطنتی شده که همه از اون به عنوان یه فرد خشن و استبدادگر یاد می‌کردن اما...» ❈نام‌اثر: |بــوســه| ❈کاپل: کوکویـ ❈ژانر: امگاورس / ازدواج‌اجباری / انگست‌عاشقانه / پایان‌خوش ❈وضعیت: [پایان یافته]✓ •تمام حقوق این کتاب متعلق به نویسنده می‌باشد لطفا از انتشار آن در سایر پلتفرم‌ها و ایده‌ برداری از محتوا خودداری فرمایید. •این داستان تنها درجهت سرگرمی نوشته شده و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی افراد ندارد ؛ لطفا جوگیر و تعصبی نباشید. •فکر می‌کنم به عنوان نویسنده‌ بتونم به خودم بخاطر نوشتن کتابی متفاوت از دل یه کلیشه‌ی پرتکرار افتخار کنم. امیدوارم از خوندنش لذت ببرید.