Oneshot : Save me (YEANBIN)
فقط نفس میکشید..چشم هاشو باز نمیکرد که بگه یونجوناااا ما بردیم...سومین هفته توی ششمین ماه بود..و ماه دوم بهار بودن ..شکوفه ها در اومده بودن و به خورشید سلام کرده بودن..اما سوبین بلند نشده بود تا به یونجون سلام کنه..!!
فقط نفس میکشید..چشم هاشو باز نمیکرد که بگه یونجوناااا ما بردیم...سومین هفته توی ششمین ماه بود..و ماه دوم بهار بودن ..شکوفه ها در اومده بودن و به خورشید سلام کرده بودن..اما سوبین بلند نشده بود تا به یونجون سلام کنه..!!
دنیای ما وارونه بود، با وصله پینهی قلب هایی از جنس شیشه ساخته شده بود. از برج های انسانیتش، بوی فساد ساطع و راه تنفس به ارامی بسته میشد. اشعهی محرومیت، باعث کم سویی چشم ها و زنجیری از جنس محبت، توسط والدین به گردن فرزندان انداخته میشد دنیای ما سفید ترین سیاهیِ محض بود و ما عذابی به نام عشق به اون اضافه کردیم...
بوسیدن، مرزی ممنوعه شده بود. خیلی ها حسرت یک بار چشیدنش رو به جهنم میبردند. فقط عدهی کمی قادر بودند تا نرمی لب های شخص دیگری رو حس کنند و مابقی از این لطفاتِ بهاری بهرهای نمیبرند. توی دنیای ما ترسِ پرت شدن از پرتگاه ممنوعهها، به شکل دیوانه واری رخنه کرده بود. ترسی که تمام زندگیت رو به پایین صخره پرتاب میکرد. پس قوا...
آخرین تصویری که از میان پلک های نیمه بازش دید،لبخند شروانه فالگیر بود ( بهت تبریک میگم چوی یونجون!) پارت ها کوتاه ان ژانر:فانتزی.فلاف. اگه دنبال یه داستان فلاف به دور از فیک های خشن هستید خوش امدید!
سوبین خیلی ناامیدِ که از یه غریبه بخواد دوست پسرش شه. . . . credits to : choiyeonbin2019
♡ سوبین و یونجون فقط همکلاسی بودن. چی میشه یونجون سر راه سوبین سبز بشه. حتی دم خونه اش ♡کاپل : یونبین Yeonbin, با چاشنی تهگیو ♡ ژانر: رمنس، روزمره ♡نویسنده : watermelonsugar_hii ♡وضعیت: در حال آپ . . . این داستان ساده تر از چیزیه که فکرشو میکنید♡ ♡ Hi dear neighbor ♡
"LOTE" Writer:"Lony" Couple:"Yeonbin_Chanbaek" Genre:"Romance"Smut"School Life" "سوبین از روز اول دانشگاه به هر سمتی که خواهر و برادر چوی میرن نگاه میکنه و این رفتارهاش باعث میشه که شایعه ای توی دانشگاه بپیچه و اونم اینه که:چوی سوبین روی چوی یون جین کراشه. ولی انگار هیچکس به چشمای سوبین اونقدری دقت نکرده که ببینه اون...