read
49 stories
Caramel by Forshine
Forshine
  • WpView
    Reads 4,949
  • WpVote
    Votes 638
  • WpPart
    Parts 8
تهیونگ و جونگکوک، پسرخاله‌هایی که از بچگی رابطه‌ای پر از کشمکش و جدال دارند. برای اون‌ها این درگیری‌ها بخشی از زندگی روزمره بود؛ طوری که حتی خودشون هم نمی‌دونستند شروعش از کجا بوده. اما توی شب تولد 18 سالگی تهیونگ، همه چیز تغییر می‌کنه. اون‌ها متوجه میشن که جفت هستند. حقیقتی که در ابتدا اون رو انکار می‌کنن و تصمیم می‌گیرند که این پیوند رو به صورت مخفیانه رد کنند. اما با هر قدمی که به جلو برمیدارن، احساساتشون پیچیده‌تر میشه. درگیری‌ها و لجبازی‌ها بیشتر از همیشه به چشم میاد و دیوارهای درونی هر کدوم از اون‌ها در برابر این حقیقت که نمی‌تونند همدیگرو انکار کنن، فرو می‌ریزه. اون‌ها باید با قلب‌هایی که برای هم می‌تپه و زبون هایی که این حقیقت رو انکار میکنه، راه خودشون رو پیدا کنند. توی دنیایی که عشق لطیف‌ترین قدرته و سرنوشت، بی‌رحمانه‌ترین تصمیم‌ها رو می‌گیره، تنها یک حقیقت وجود داره: هیچ‌چیز نمی‌تونه جفت‌ها رو برای همیشه از هم جدا کنه. 𝘕𝘢𝘮𝘦: 𝘊𝘢𝘳𝘢𝘮𝘦𝘭 𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘷 - 𝘠𝘰𝘰𝘯𝘮𝘪𝘯 - 𝘯𝘢𝘮𝘫𝘪𝘯 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘰𝘮𝘦𝘨𝘢𝘷𝘦𝘳𝘴𝘦 - 𝘚𝘮𝘶𝘵 - 𝘳𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦 - 𝘧𝘭𝘶𝘧𝘧 𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: 𝘚𝘩𝘪𝘯𝘦
The Change ( Completed ) by setared
setared
  • WpView
    Reads 365,969
  • WpVote
    Votes 57,109
  • WpPart
    Parts 43
وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش‌ رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لال همه چیز رو تغییر میده. روتین زندگیش رو، تعریفش رو از زندگی، از دوستی، از عشق، و از هدف. #1 in روانشناسی #1 in عاشقانه #1 in psychology #1 in sliceoflife #1 in farsi #1 in تهکوک
Your eyes tell || VK || Completed by purrpleworld
purrpleworld
  • WpView
    Reads 1,027,066
  • WpVote
    Votes 77,778
  • WpPart
    Parts 47
+ تمومش کن جونگکوک! دیگه تحمل این رفتارهای بچگانه ات رو ندارم! _ من نیاز ندارم که از زبونت بشنوم دوستم داری.. چشمات تهیونگ.. چشمات میگن! خلاصه : جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!! از نظر خودش خدای بدشانسیه. طی اتفاقاتی، خانواده اش اون رو طرد میکنن . اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه" بشه ؟؟!!! ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه : ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛ این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.🙂 Name: Your eyes tell Main couple : Vkook Side couples : Namjin and (Secret) Genre: Fluff, romance, angst, Smut🔞,slice of life, Dram, tragedy, "happy end" Wr: Nellin&Melli ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ Highest rankings: #1 ویکوک #3 تهکوک #1 تهیونگ #3 fanfiction #1 btsfanfic #1 tae تاریخ شروع: 1400/12/07 تاریخ پایان: 1402/02/29
 💍⃤ REPLᴀCE💍⃤       by ariiellmina2
ariiellmina2
  • WpView
    Reads 913,979
  • WpVote
    Votes 104,263
  • WpPart
    Parts 50
( Completed ) «جایگزین» _ من مجبور بودم ...مجبور بودم اون خودکار لعنتی رو بین انگشتهام بگیرم و اون سند ازدواج رو امضا کنم ... من مجبور بودم که برای تک تک لحظه هایی که کنارت بودم بترسم ... حتی همین الان هم مجبورم ... مجبورم روبروت بشینم و تو چشمهات که عاشقانه به من نگاه میکنه و لبخندت که رو لبهای خطی و ارومت میشینه و دستت که دستمو محکم فشار میده رو ببینم و بدونم هیچکدوم از اینا متعلق به من نیستن .. من درست شبیه یه گل فراموشم نکن کنار یه جاده وسط زندگی تو دارم به خودم میلرزم ... میترسم بدون اینکه من رو ببینی از روم رد بشی ... میترسم فراموشم کنی ... من از اینکه تو فراموشم کنی میترسم جونگکوک ... ________________________ •. #REPLACE💍⃤ ️ ↳Genre↬Romance_ Mystery_smut +18 ↳Couple↬ kookv .Yoonmin
House Of Cards  by Bangtan_trans
Bangtan_trans
  • WpView
    Reads 534,583
  • WpVote
    Votes 46,966
  • WpPart
    Parts 44
جونگکوک وارث بدنام ترین امپراطوری مافیا در سرتاسر سئول تهیونگ پلیس تازه کاری که از طرف تیمش برای نابودی این امپراطوری به عنوان مامورمخفی فرستاده شده "قانون رو بلدبودی و بازی کردی، دونستن اینکه مغلوب شدی دیوانه کنندست." ♤♡◇♧ نویسنده این داستان Sugamins هست و من فقط ترجمه کردم. 🔞اخطار داستان رو حتما بخونید. VMinKook
Pegasus | VKook/KookV [COMPLETED] by MatildaTheWatson
MatildaTheWatson
  • WpView
    Reads 59,422
  • WpVote
    Votes 10,520
  • WpPart
    Parts 35
✧ پگاسُس | P̆̈egasus̑̈ ✧ [کامل‌شده] × رمان × ⋆ کاپل ↜ ویکوک / کوکوی ⋆ ژانر ↜ درام عاشقانه، کمدی، فلاف، روان‌شناختی ⋆ نویسنده ↜ 𝕐𝕦𝕞𝕖 ⋆ همه چیز از یه قدم زدنِ شبونه، توی یکی از خیابون‌های نه‌چندان معروفِ سئول شروع شد‌؛ و زمانی که تهیونگ در حالِ زمزمه کردنِ آهنگ‌ انیمیشن مورد علاقه‌ش -شرک- بود، می‌تونست قسم بخوره که یه نفر دیگه هم داشت همراهش آواز می‌خوند؛ "But you don't really care for music, do you?" و این‌جا بود که تهیونگ ساکت شد و فقط گوش کرد؛ یعنی کی بود که توجهش به موسیقی رو زیر سوال می‌برد؟ معلومه که تهیونگ خیلی به ترانه‌ها اهمیت می‌داد! اصلاً برای همین هم بود که دنبال اون صدا رفت، برای همین بود که ملاقاتش کرد؛ فیونا رو... پسر آوازه‌خوانی که شب به یک شکل بود و روز به شکلِ دیگر! کانال تلگرامی موسیقی‌های متن : @PegasusOST 🎶 × این رمان در کانال تلگرامی @BTS_FICTIONS منتشر شده. × #1 in btsarmy #1 in yaoifanfic #1 in lgbtfiction #1 in کیپاپ #5 in romance
𝐂𝐮𝐫𝐬𝐞𝐝 | 𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕 by this_is_D
this_is_D
  • WpView
    Reads 765,987
  • WpVote
    Votes 98,128
  • WpPart
    Parts 26
[ کامل شده] + اسمت چیه؟ _ لوسیفر + مثل شیطان؟ پسر کوچولو در حالی که با چشم های گرد براقش به مرد خیره بود زمزمه کرد... _ دقیقا مرد نیشخندی زد و مثل پسر کوچولو آروم زمزمه کرد... + اسم من جونگ کوکه ولی من کوکی رو ترجیح میدم _ چه مخفف احمقانه ای! + احمقانه یعنی چی؟ پسر کوچولو با چشم هایی که کنجکاوی رو منعکس میکردند پرسید _ از مامانت بپرس مرد بی حوصله گفت و از کنار پسر بچه رد شد + ولی من خانواده ای ندارم پسر کوچولو با صدایی لرزون گفت! ژانر : فانتزی، سوپرنچرال، رومنس، اسمات، انگست کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین / نامجین حتی اگه کوکوی دوست نداری بدون قراره از این خوشت بیاد :) (دیالوگ چپتر اول از سریال لوسیفر الهام گرفته شده و باقی فیک هیچ ربطی به اون سریال نداره پس کتاب رو از روی جلدش قضاوت نکنید)
Black Hole🕳️ by Veritas_98
Veritas_98
  • WpView
    Reads 242,148
  • WpVote
    Votes 25,660
  • WpPart
    Parts 62
بلک هول 🪐 سرگذشت مرگ بی صدای یک ستاره، تبدیل شدن به سیاهچاله ست. برای سرپرست موفق ترین نشریه ستاره شناسی که سال ها پشت نقاب استیگما زندگی کرد، یک لمس کوتاه از نگاه بی ستاره‌ی سردبیر جدید و جوانش که با اسم جئون جانگکوک وارد زندگیش شد کافی بود تا برای نشون دادن کیم تهیونگِ وجودش به کل دنیا تلاش کنه! قسمتی از متن: "امیدوار بودم جایی ببینمت که تعریفی از زمان و مکان نباشه.. به هیچ تعریفی محدود نباشیم.. به هیچ دنیایی تعلق نداشته باشیم.. دوست داشتم جایی دستاتو بگیرم که سرد نباشه.. جایی که گرمای دستت تا آخر عمر بین دستام بمونه.. وقتی گفتی چشمام سیاهچاله دارن، خندیدم و هیجان زده شدم.. من دلم میخواست تورو توی سیاهچاله داشته باشم.. که نترسم از زود بودن یا دیر شدن.. که نترسم از آدمای اطراف.." °کاپل: کوکوی °ژانر: روزمره، انگست، رمنس، اسمات °وضعیت: به اتمام رسیده ⛔ بوک بلک هول متاسفانه به دلیل پاک شدن اکانت کوکی فمیلی از دسترس خارج شده بود و الان مجدد در این بوک آپ شده.
The Nightmareᵏᵒᵒᵏᵛ (Full) by Iamfaranak
Iamfaranak
  • WpView
    Reads 135,443
  • WpVote
    Votes 22,268
  • WpPart
    Parts 39
بگذار زمان و جهان متوقف شوند، عشق جوانه زده بود. عشق میان خاک، گل و خون ریشه دوانده بود. حال هر چه میخواهی برسرش اسلحه نگه دار. همراه بلوندی و فرمانده باشید. ♡ ___________❄__________ иαмє: ᵀᴴᴱ➣иιgнτмαяє ϲουρℓє: κοοκν gєияє: нιѕτοяιϲαℓ, ϲℓαѕѕιϲ, яοмαиϲє, ωαя, ѕмυτ, 🔞
COLORS | VKOOK-HOPEMIN by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 483,823
  • WpVote
    Votes 55,059
  • WpPart
    Parts 60
رنگ ها🎨 دل بستن به کسی که تمام شهر دلداده‌ی اون بودند آسون نبود... پسری که با موهای بلند پرکلاغیش یک شبه از میون رویاهاش سر در آورده و حالا تمام هستی رو ازش گرفته بود! دل به کسی بسته بود که میون رنگ ها غلت می‌خورد، رد بدن برهنه‌اش رو روی بوم‌های سفید به جا می‌گذاشت و حالا اون رو به همخوابی روی بوم با بدن‌های برهنه و رنگی دعوت می‌کرد. " امشب این‌طوری با من می‌رقصی... با پاهای رنگی روی بوم" 🌈✨ writer: @Moonlike_Rmy couple: Vkook - Hopemin Genre: Secret