Seems Lovely♡
6 stories
𝐑𝐞𝐦𝐞𝐦𝐛𝐞𝐫 |ʲʰᵒᵖᵉ by callagust
callagust
  • WpView
    Reads 1,637
  • WpVote
    Votes 238
  • WpPart
    Parts 7
boy x girl تلاش!؟ بیهودس! مثل فشردن کلاویه های سیاه و سفید پیانوی خرابی که میدونی صدایی ازش در نمیاد، کامل نیست! مثل روز بدون خورشید، شب بدون ماه. توی سرم هیچ چیز نیست، نه خون ، نه مرگ، نه تب، اما با همۀ این‌ها، اون اینجا ایستاده تا امید رو داخل صورتم بکوبه و زندگی کردن رو برام اجبار کنه.
Hater by _Anumbperson
_Anumbperson
  • WpView
    Reads 15,133
  • WpVote
    Votes 1,419
  • WpPart
    Parts 19
با عصبانیت بلند شد و درحالی که منیجرش و بادیگاردش گرفته بودنش فریاد کشید: - میکشمت دختره‌ی فضول وحشی. نیشخندی زدم و درحالی که انگشت وسط دوست داشتنیم رو نشونش میدادم گفتم: - فاک یو سِکیا. دستم محکم کشیده شده و منیجرم با تعجب و ترس فریاد کشید: - چند ساعت پیشت نبودم، این چه گندیه که بالا اوردی؟ دستم رو از توی دست‌هاش بیرون کشیدم و درحالی که تلو تلو میخوردم جیغ زدم: - تقصیر من نیست اون عوضی... ادامه‌ی حرفم با دستی که جلوی دهنم رو گرفت، قطع شد. جونگکوک با صدایی که از خشم زیاد بم شده بود آروم زمزمه کرد: - جرعت داری از اون اتفاق حرف بزن، تا ببین چیکارت میکنم دختره‌ی وحشی! نفس عمیقی کشیدم و با اون پایی که کفش داشت محکم روی پنجه‌ی پاش کوبیدم، آخی از درد گفت و من رو روی زمین پرت کرد. write by: maya
𝑻𝒉𝒆 𝑯𝒐𝒍𝒚 𝑻𝒉𝒓𝒐𝒏𝒆 || [Completed S 1] by sam_hanoul
sam_hanoul
  • WpView
    Reads 4,950
  • WpVote
    Votes 663
  • WpPart
    Parts 23
• توضیحات داستان: ❞ من برات خطرناکم‌. میتونم تو رو با این عشق خفه کنم. میتونم تمام وجودت رو به اسارت خودم دربیارم و یا حتی بدتر... میتونم کاری کنم که نتونی حتی یک لحظه بدون من زندگی کنی...❝ سریر مقدس. داستانی درباره‌ی انتقام‌های خونین، قلب‌های آتشین و بوسه‌های زهرآگین. شاهزاده نامجون به خاطر ماهیت بی ارزشش به عنوان یک بتا از خاندان سلطنتی کاملور طرد شده است. حالا سال‌هاست که دور از برادران آلفا و مادر پلیدش زندگی میکند. اما طولی نمیکشد که پای شاهزاده دوباره به دربار باز میشود. سانیا، ملکه‌ی زیبا ولی نادان کاملور نقشه‌ی حمله به کاریستینیا در سر دارد و ناگریز، شاهزاده‌ی طرد شده را به عنوان فرمانده‌ی ارتشش بر میگزیند. حالا، او در اسارت دروغ‌هاست و زمانی که با شاهدختی از کاریستینیا ملاقات میکند، همه چیز بدتر و حصار دروغ‌ها هر لحظه تنگ‌تر میشود... - سریر مقدس فصل اول [پایان یافته]
༆ 𝑫𝒂𝒏𝒄𝒊𝒏𝒈 𝑖𝑛 𝒕𝒉𝒆 𝒓𝒂𝒊𝒏 |ᴍʏɢ| ᴏɴᴇsʜᴏᴛ by sam_hanoul
sam_hanoul
  • WpView
    Reads 506
  • WpVote
    Votes 76
  • WpPart
    Parts 1
"گاهی اوقات وقتی ناراحتید، تنها کاری که میتونید انجام بدید رقصیدن در باران است" 𝑩𝒐𝒚𝑿𝑮𝒊𝒓𝒍 𝑴𝒊𝒏 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒈𝒊 این وانشات با قلبتون بازی میکنه و اگر روز خسته کننده ای دارید یکم شادتون میکنه :)
At the end of your eyes..! by white_rose550
white_rose550
  • WpView
    Reads 545
  • WpVote
    Votes 110
  • WpPart
    Parts 3
از میان تمام خواسته هایم تنها میخواهم عشقی که گناه خطاب شد،علم شود از برای انقلابی که روزی فرا گیرد تمام جهان را.. انقلابی که شروع بهار زندگی باشد.. انقلابی که به جای محدودیت،عشق را به ارمغان آورد!.. امید قلب زارم.. ریشه تنومند درخت سارم... جهانی را پیدا خواهم کرد که عشق من به تو،گناهی نابخشودنی خطاب نشود. جایی که محدودیتی از برای بوسیدن لب هایت در میان شهر،وجود نداشته باشد. جایی که سرود آزادی نواخته شود و جایی که دیگر قلبم به درد نیاید از برای محدودیت های عشقی که گناه خطاب شد..! جایی که عشقمان خیالی واهی،خطاب نشود.. جایی را سراغ داری روحِ‌ من؟.. جایی را از برای قلب های ناآراممان سراغ داری؟.. قلب های افسار گسیخته ما هیچوقت آرام نخواهند گرفت.. ریشه من،قلب های سرکش ما خواهند شکست کلیشه هایی که ميان مغز و های پوسیده می‌زیستند.. قلب های سرکش ما خواهند شکست کلیشه ها را.. قلب های ما هرگز آرام نخواهند گرفت.
Destiny project by Melody7979
Melody7979
  • WpView
    Reads 217
  • WpVote
    Votes 33
  • WpPart
    Parts 1
Couple:YOONGI & Alanro -از نظر من سرنوشت از چیزی که بهش فکر میکنی،نزدیک‌تره. اگه سرنوشت بخواد با یکی ملاقات کنی،حتما تو رو کنار اون قرار میده. ژانر:وانشات،عاشقانه،فانتزی،تخیلی،دخترپسری ۱۴۰۲/۱/۹