خونده شده
200 stories
Elysian | KOOKV by DejavuRaven
DejavuRaven
  • WpView
    Reads 15,165
  • WpVote
    Votes 1,388
  • WpPart
    Parts 13
៸៸ اِلیژیا ៸៸ ៹ ژانر: مافیایی، جنایی، رمانتیک، اسمات ៹ کاپل:کوکوی ៹ خلاصه: مدیرِ بزرگ‌ترین کمپانیِ داروسازی در سئول، جئون جونگ‌کوک؛ مردی سرد و خالی از احساس، که به‌تازگی طیِ وصیت‌نامه‌ی پدر مرحومش فهمیده که آزمایشگاه‌های کمپانیش به‌ساختِ جدیدترین موادهای مخدر مشغولن و اون گادفادرِ مشهورترین باندِ مافیاییِ سئول شده، پاش ناخواسته به گی‌باری باز می‌شه و شیفته‌ی حرکاتِ اغواگرِ استریپرِ مو مشکی، مأموریتش رو به‌دستِ فراموشی می‌سپره؛ غافل از اینکه نگاهِ اون استریپر، از مدت‌ها قبل روی جئون بوده. ៹ برشی از داستان: - حدس میزدم کینک‌های خاصِ خودت رو داشته باشی؛ اما فکرشم نمی‌کردم که به تماشای تریسامِ بقیه علاقه‌مند باشی! آه شت! پس وقتی توی تختتم، یه مزاحم داریم. + من عادت به تقسیمِ اموالم با بقیه ندارم کیم. اگر قرار باشه ردِ مالکیتم رو روی پوستِ بلورینت بکارم، جوری انجامش می‌دم که وقتی اون حرومزاده‌ها نگاهشون رو به تنت می‌دوزن، چشم‌هاشون به‌جای تحسین با وحشت پر بشه.
This Changes Everything ( این همه چیز رو تغییر میده) وانگشیان | wangxian by NanHai520Fic
NanHai520Fic
  • WpView
    Reads 4,634
  • WpVote
    Votes 469
  • WpPart
    Parts 45
𓂅 🌼 𓂃𓈒 ••⌊#همه چیز_رو_تغییر_میده 🦇⌉•• ╮✮ کاپـل ❲ وانگشیان␋لان جان تاپ ❳ ╮✮ ژانـر ❲ رمانتیک، انگست، فراطبیعی، رازآلود ❳ ╮✮ ترجمه و ادیت ❲ 𝐵𝑒𝑎𝑡 ❳ 📚↷"میدونی که نمیتونی باهاش باشی. الان چند ماه از اون موقع گذشته و خب حس میکنم انرژیت بیشتر شده و رفتهرفته وضعیت سلامتیت هم بهتر میشه و این چیزیه که ما میخوایم و چیزیه که برای تو خوبه. تو اجازه داری وی ووشیان رو ببینی، اجازه داری باهاش حرف بزنی، اجازه داری باهاش وقت بگذرونی، ولی اجازه نداری با اون باشی! خودت هم خوب میدونی چرا نمیتونی همچین کاری بکنی. برای همینم بهت توصیه میکنم چیزی در این مورد بهش نگی؛ در مورد این عشق مقدس یا روح مردهات بهش چیزی نگو. فقط بهش بگو دلت برای بودن باهاش تنگ شده... نه حرفی بزن و نه کاری بکن که اونو سردرگم کنه. وانگجی... من اطمینان دارم که قانون ۲۹۸۲ام رو به یاد خواهی داشت." کامل شده!!
Bloody Happiness  by welanmahi
welanmahi
  • WpView
    Reads 5,208
  • WpVote
    Votes 968
  • WpPart
    Parts 20
صدایی تو تاریکی در گوشش نجوا کرد '' این بدن متعلق به تو نیست به زودی این زندگیت هم به پایان میرسه، خیلی زود" میدونستم لیاقت شادی و خوشبختی رو ندارم اما اون دروغ ها به قدری شیرین بود که میخواستم باورش کنم ولی احمق بودم نباید دوباره اون اشتباه رو تکرار میکردم نباید دوباره باعث زنده شدن اون موجود میشدم
Me and my oneshot by atochi_atobe
atochi_atobe
  • WpView
    Reads 4,139
  • WpVote
    Votes 303
  • WpPart
    Parts 5
این جا من وانشات ها و چند قسمتی هایی که نوشتم رو قرار میدم. من از نوشتن لذت میبرم امیدوارم شما هم از نوشتن های من لذت ببرید. فقط ممکنه چیز های سمی هم بنویسم فقط مراقب باشید❤️❤️❤️❤️❤️^_^^_^^_^^_^
قاضی شیطانی the devil judge 2 by eleven___001
eleven___001
  • WpView
    Reads 143,062
  • WpVote
    Votes 19,766
  • WpPart
    Parts 63
خلاصه:سه سال از رفتن یوهان و الیا به سوئیس گذشته و گائون هم درگیر کارهای خودش هست که وزارت دادگستری تصمیم میگیره یه قاضی جانشین کانگ یوهان بکنه اما این وسط یه چیزی راجب قاضی جدید درست نیست "_چه چیزی توی کانگ یوهان میدیدی که توی من نمیبینی؟ _اگر قرار بود چیزایی که توی کانگ یوهان میدیدم رو توی تو هم ببینم که الان عاشق تو بودم نه کانگ یوهان" کاپل:یوهان و گائون ، یه کاپل دیگه هم داریم که توی داستان باهاشون آشنا میشین ژانر:بی ال، عاشقانه، و اسمات شروع:۱۴۰۱/۱/۲۶ این اولین کار من هستش دوس دارم اگر دوسش دارین به بقیه هم معرفی کنین و نظراتتونو بگین این فن فیک از سریال قاضی شیطانی هستش که خودم کاپل گائون و یوهان رو خیلی دوس داشتم و یه جورایی ادامه سریال سه سال بعد از اخرین دیدار گائون و یوهان هست یه جورایی فصل دومشه مثلا ولی کسایی که ندیدن سریال رو هم میتونن اگر دوس داشتن بخونن چون تقریبا کمتر از ۲۰ درصدش به سریال و داستان هاش ربط پیدا میکنه
charmed(one Shot)  by zahrasuju
zahrasuju
  • WpView
    Reads 1,079
  • WpVote
    Votes 208
  • WpPart
    Parts 1
- طلسم شده - ⊹ خلاصه داستان : دو قبیله که در پرورش قهرمانان زبانزد همه بودند مهربانی شجاعت فداکاری صلح دوستی از خصوصیات افراد این دو قبیله بود. البته جز وانگ ییبو و شیائو ژان آن ها نمی توانستند چیزی به نام صلح و دوستی را بین خودشان قبول کنند. آن دو از هم متنفر بودند و از هیچ فرصتی برای آزار یکدیگر دریغ نمی کردند. تا اینکه روزی هنگام شکار شبانه مجبور می شوند شب را در یک کلبه با هم بگذرانند اما چه اتفاقی می افتد اگر جادوگری که بدنبالش بودند برای سرگرمی کمی با آن ها بازی کند؟ چه اتفاقی می افتد اگر صبح عریان در آغوش هم بیدار شوند؟ و چه اتفاقی می افتد اگر مجبور باشند برای کشتن اهریمنی که قصد نابودی قبایل داشت با هم همکاری کنند؟ آیا می تونن دشمنی و رقابتشون رو کنار بزنن و با هم برای نجات مردم بجنگن؟ آیا خاطرات و اتفاقات اون شب باز هم براشون تکرار میشه؟
The White Phoenix (SKZ Ver) by Sin_Pi
Sin_Pi
  • WpView
    Reads 3,600
  • WpVote
    Votes 778
  • WpPart
    Parts 14
━' Fan fiction: The White Phoenix ━' Genre: Fantasy, Suspense, Romance Smut, Adventure, Super natural ━' Couple: Changmin (Seungbin) ━' Author: SinPi ─────────ᳱ───────── - کامل شده - هشتمین روز هشتمین ماه هر سال به عید مقدس اژدهای قرمز سوم معروف بود، عیدی که تمام کسایی که به هیجده سالگی رسیده بودن، نامه‌ای برای نیمه‌ی گمشده‌ی خودشون مینویسن تا نیمه شب، روح ققنوس سفید دوم، راهنمای زندگی اون ها به سمت نیمه گمشده‌ی خودشون باشه. ولی سونگمین، پسری بود که در شب عید پاسخ، نامه‌ای به دستش رسید دور از تصور هرکسی بود...
🪷Peck Kim🪷 by BarbiNana
BarbiNana
  • WpView
    Reads 14,229
  • WpVote
    Votes 1,445
  • WpPart
    Parts 13
باربی نانا 🧚‍♀️تقدیم می کند 🌺پک کیم🌺 ⛔️((توجه توجه پارت ها بهم ریخته هستش لطفاً با شماره پارت ها پیش برید ))⛔️ قسمتی از فیک با خودش فکر میکرد چطور این اطلاعات به بیرون درز کرده بود اونا از کجا فهمیده بودند که اون بچه عضوی از پک اونا شده حالا باید با این موقعیت چه کاری انجام می‌داد ...از یک طرف وضعیت ناراحت کننده اون پسر بچه از طرفی دیگه امگای پکش و از طرفی هم اعضای پک که توی شک بدی قرار گرفته بودند، همه اونا از جمله خودش هنوز باورشون نمیشد که همچین کاری کرده بودند... اوه الهه ماه اونا چی بودند؟؟!!...((یک پدوفیل؟؟)) دوستان عزیزم توجه داشته باشید که این فیک سون سام هست و همه اعضا به نوع خودشون کارکتر اصلی هستند
hannibal : Silence & rising by nimonel
nimonel
  • WpView
    Reads 3,674
  • WpVote
    Votes 504
  • WpPart
    Parts 13
این اولین داستان من توی این جاست و تقریبا یه جور فن فیکشنه از هانیبال. در واقع ،بیشتر تصورات من از فصل چهاریه که هنوز ساخته نشده و مشخص نیست کی ساخته بشه. زیاد مسائل به قول دوستان "اسمات" نداره. بیشتر سعی کردم استایل هانیبال رو حفظ کنم. نمیدونم چقدر موفق بودم. داستان راجع به زمان بعد از قتل اژدهای سرخه. این داستان از دو بخش اصلی تشکیل شده که توی پارت های آتی، بخش اول رو موسوم به "خاموشی" منتشر کردم. بخش دوم رو به زودی مینویسم. امیدوارم که حمایت کنید.