New story
15 stories
𝐂𝐨𝐥𝐝 𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐇𝐞𝐚𝐫𝐭 [𝐋.𝐒] by StylinsonVersion
StylinsonVersion
  • WpView
    Reads 8,714
  • WpVote
    Votes 1,692
  • WpPart
    Parts 31
لویی امگای خوش قلبی که رد گذشته‌ی سختش روی روحش مونده، تنها با پسر کوچولوش که آلفاست زندگی می‌کنه. چند ماه بعد از طلاق از همسر سابقش، لویی با هری آشنا میشه، آلفایی با سابقه‌ی نظامی که یه پیشنهاد عجیب به لویی میده. در عوض یاد دادن آشپزی به هری، اون حاضر میشه از پسر لویی، آبراهام، نگهداری کنه. لویی واقعا نمی‌تونست به همچین پیشنهادی نه بگه. 𝑳𝒂𝒓𝒓𝒚 𝑺𝒕𝒚𝒍𝒊𝒏𝒔𝒐𝒏 𝑨𝑩𝑶 𝑭𝒂𝒏𝒇𝒊𝒄𝒕𝒊𝒐𝒏 𝑴𝑷𝑹𝑬𝑮
Elegant Assassin by loulouTomlinson91
loulouTomlinson91
  • WpView
    Reads 90,537
  • WpVote
    Votes 19,543
  • WpPart
    Parts 56
❌COMPLETE❌ ژانر : رومنس اجتماعی (سینما) #1_larry #1_harry and the best # Some people are going to leave, but that's not the end of your story. That's the end of their part in your story. خیلی ها تو رو ترک می کنن، ولی این پایان داستان تو نیست. این پایان سهم اونا از داستان توئه. L💙S💚
If I Could Fly Home (L.S) by fatestylinson
fatestylinson
  • WpView
    Reads 396
  • WpVote
    Votes 116
  • WpPart
    Parts 2
"تو هنوزم دوستش داری،" نایل جوری که انگار تونسته ذهن لویی رو بخونه بهش گفت. "خیلی رمانتیک و بیچاره‌ای، وقتی میبینم عین این عاشق‌های دلخسته زانوی غم بغل گرفتی باعث میشه معده‌ام به هم بپیچه." لبخندی روی لب‌های لویی نشست و بعد خنده‌ی کوتاهی از بین لب‌های نازکش خارج شد. نایل با یه خنده‌ی دوست‌داشتنی بهش پیشنهاد کرد، "شاید بهتر باشه عین همه‌ی فیلم‌های عشقولانه‌ و آبکی رمانتیک بری دنبالش." لویی که به اذیت‌کردن‌هاش عادت کرده بود، چشم‌هاش رو چرخوند. ولی فکر ایده‌ای که داده بود، باعث شد قلبش یه نبض رو جا بندازه! یعنی میشد داستان عاشقانه‌ی اون هم مثل فیلم‌های آبکی و عشقولانه، پایان خوشی داشته باشه؟ /توضیحات بیشتر تو قسمت Intro بوک هست./ Persian Translation The original story belongs to @aditistylinsom
A Darker Shade Of Love [L.S] by PARASTOOSTYLESS
PARASTOOSTYLESS
  • WpView
    Reads 58,241
  • WpVote
    Votes 4,087
  • WpPart
    Parts 55
[Complete] لویی تاملینسون یک مولتی میلیاردرِ،اون فقط 30 سالشه ولی یک بیزینس من پولدار و موفق با گذشته ای تاریکه،که فکر میکنه عشق برای افراد ضعیفه. همچنین لویی یه سادیستِ،اون دوست داره در حین داشتن رابطه درد رو تحمیل کنه و از هیچ کلمه امنی استفاده نمیکنه هری استایلز یک دانشجو 19 سالست که سخت تلاش میکنه از دانشگاه فارغ التحصیل بشه.اون دوست داره که نویسنده و یک عکاس حرفه ای بشه ،هری پسری شاد و خوش شانسیه که توی گارلند، یکی از گی کلاب های لندن توی منطقه سوهو کار می کنه. اتفاقا گارلند متعلق به بخشی از ثروت لویی تاملینسونه! Start: 8June 2020 Author : littlespoonstyles94
• 𝙖 𝙈𝙤𝙙𝙚𝙡 𝘼𝙣𝙙 𝙖 𝙁𝙖𝙣 • [𝙇.𝙎] by eris_e0
eris_e0
  • WpView
    Reads 20,102
  • WpVote
    Votes 4,292
  • WpPart
    Parts 104
لویی چند شب قبل از تولدش تصمیم میگیره که به خانوادش بگه که گی. بالاخره اونها پدر و مادرش هستن و ازش حمایت میکنن. اما وقتی اونو از خونه بیرون انداختن لویی تازه فهمید چه اتفاقی افتاده؟ هری همون شب فقط میخواست یه پیاده روی بی سر و صدا تو خیابون داشته باشه بدون اینکه مردم دورش جمع بشن اما وقتی میبینه پسری رو از خونه پرت میکنن بیرون چیکار میکنه؟ ~~~~~~ "اولین بوسه تون کجا و کی بود؟" "فکر کنم تو هتل...شب سال نو." هری سرش رو تکون داد "آره، وقتی سعی میکردی ازم فرار کنی." لویی سرخ شد و اروم به بازوش زد . "ما پنج، تقریباً شیش ماهه با هم قرار میذاریم؟" ~~~~~~ لویی یه پسر خجالتی و ساکت هری یه یوتیوبر و مدل مشهور ~~~~~~ نویسنده اصلی whatsuphello1@ [translated] [Larry , ziam] [𝗛𝗮𝗽𝗽𝘆 𝗲𝗻𝗱]
MY DRAGON KING(Larry) by AngelofHaven
AngelofHaven
  • WpView
    Reads 16,019
  • WpVote
    Votes 3,328
  • WpPart
    Parts 31
از بدو تولد متعلق به او و اژدها هایش بود. شهرش سوخت و ویران شد و خودش اسیر شد و به هرزگی گرفته شد. به چشمانش نگاه کرد و دلباخت، نگاهش از پا می انداختش، با نوازشش مست می شد و نفس می کشید لبخندش را. خودش را به او سپرد تا مراقبت کند از تن آسیب پذیرش. دل باخت و عاشق شد چرا که او پادشاه اژدهایش بود. . ( کمی بر گرفته از سریال Game of thrones ) . ژانر: تاریخی _ تخیلی _ عاشقانه ( آمپرگ) 𝐌𝐘 𝐃𝐑𝐀𝐆𝐎𝐍 𝐊𝐈𝐍𝐆 (𝖫𝖺𝗋𝗋𝗒) 𝗐𝖾𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 𝖡𝗒: 𝐇𝐚𝐫𝐫𝐢𝐞𝐭
lilac 'm.preg' (persian translation) by oioiii_honi
oioiii_honi
  • WpView
    Reads 22,076
  • WpVote
    Votes 4,259
  • WpPart
    Parts 68
[completed] [edited] به هری گفته شده که ازش چه توقعی میره. اون حتی قبل از تولدش با وارث پک تاملینسون نامزد شده بود. اون تو احاطه و دست پرورده‌ی امگاهای مطیع، که تنها هدفشون تو زندگی خدمت به آلفاهاشون بود، یکی از هم نوع اونا شد. اون با یاد گرفتن اینکه چجوری آلفاشو راضی کنه، بزرگ شد، آلفایی که هیچی درباره‌اش نمیدونست، بجز اسمش. اسمش لویی تاملینسون بود. وارث بزرگِ بزرگترین پک بریتانیا. اسمش توی حومه شهرت داشت، لویی که یکی از سریع‌ترین و ماهر ترین آلفاها بود، به خاطر مهارت‌های جنگی و سیاست‌هاش معروف بود. هری همیشه به داشتن چنین آلفای ممتاز و باهوشی افتخار میکرد. لویی بی چهره بود، مثل یه بوم خالی برای هری کوچولو تا آلفاشو به هر شکلی که میخواد بسازه. اون اغلب خودشو تو رویا میبینه که تو آغوش قوی آلفاش بخوابه، وقتی که آلفاش قرار بود کارشو تموم کنه، مخفیانه به دفتر آلفاش میرفت و آلفاشو یکم از کار کردن منحرف میکرد، اما همچنین انگیزه کوچیک اون بود. اما مطمئناً چیزهای خوب باید تموم بشن. فانتزی کوچیک و بی نقصی که هری بهش پروبال داده بود، در نهایت یه فانتزی باقی میمونه. اون هنوزم آلفاشو دوست داره. اما آلفاش نه. °°° لری با کمی شیپ نیام.
Agent  by LouisStylys28
LouisStylys28
  • WpView
    Reads 2,408
  • WpVote
    Votes 721
  • WpPart
    Parts 11
هری استایلز مامور ویژه ی F.B.I است که برای یک ماموریت به کلمبیا عازم میشود با اتفاقی غیر منتظره رو به روست 🔞warning
Sweet secret creature♡~Larry&Ziam~ by rana_or
rana_or
  • WpView
    Reads 2,688
  • WpVote
    Votes 471
  • WpPart
    Parts 12
《Larry&Ziam》 _تو مخلوق شیرین منی،مخلوق مخفی شیرینم.
Here you are  [z.m_l.s] by rayan1998tab
rayan1998tab
  • WpView
    Reads 128,895
  • WpVote
    Votes 16,633
  • WpPart
    Parts 53
محتواي +١٨ داره و لطفا اگه دوست نداريد نخونيد.. هیچوقت نمیتونست چشماشو، اون لحظه که بهش سرزنش تلخی میزد از یاد ببره.. چشمای افسونگری که تهدید کننده و وعده دهنده اونو به بازی گرفته بود... دوگوی سبز جذاب و پر حرارتی، که همه هستی لويى رو تا اونجایی که از فکر بشر عاجزه به سمتش میکشید..