Select All
  • Red Lights | Vkook | Completed
    360K 41.2K 61

    _ اگه یه بار دیگه وقتی می‌خوام دهنتو به فاک بدم، خودتو عقب بکشی، بهت رحم نمی‌کنم. فهمیدی توله سگ؟ پسر کوچیک‌تر با لب‌هایی که از ترس می‌لرزیدن دست‌هاش رو روی زمین مشت کرد و جواب داد: _چشم... _ چشم، چی؟ _ چشم ارباب. -------- جئون جونگکوک پسر بیست و سه ساله ای که برای تغییر زندگی روزمره و کسل کننده‌ش، پا به رابطه ای عجی...

    Completed   Mature
  • The Inception Of Nikita | Vkook
    77.8K 13.8K 71

    ┊Summary: همه چیز از جایی شروع شد که اونها برای نجات نسل خودشون از آخرالزمانی که در مسیر وقوع بود، تصمیم به ترک سیاره‌شون گرفتن...و این آغاز و پایان همه چیز بود! ┊Teaser: _ انقدر دروغ نگو آلیا...خون بینیت کم میاد. با شرارت لبخندی زد و به دیوار های سرد اتاق خیره شد: _ من و به این اسم صدا نکن کاپیتان اگرنه به فرعون خوفو...

    Mature
  • Along the Seine River | Vkook | Completed
    289K 45.9K 45

    ┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه...

    Completed   Mature
  • God is Dead? | Vkook Completed
    38.5K 4.9K 6

    _ فقط برای این نیست، به خاطر تو اومدم. _ من بیست و هفت سالمه، دیگه اون بچه ی بیست و سه ساله نیستم که با تحریک کردن احساساتم خامم میکردی. چشمهای آرومش دوباره سرد شد، با نگاه خشکی توی چشمهاش خیره شد و گفت: _ توی این پنج سال بیکار نبودم، با دخترا و پسرای زیادی رابطه داشتم. شنیدن این حرفها هنوز براش سخت بود، این پسر هرچقد...

    Completed   Mature