‌‌‌‌
33 stories
𝙉𝙪𝙢𝙗𝙚𝙧10 || 𝘝𝘬𝘰𝘰𝘬 by GryEdviL
GryEdviL
  • WpView
    Reads 75,326
  • WpVote
    Votes 9,980
  • WpPart
    Parts 62
جونگ کوک، پسر بیخیال و خوشگذرونی که فکر نمیکرد با نصب اپ دوست یابی و قرار گذاشتن با پسر های مختلف ایتالیایی زندگیش تبدیل به جهنم شه! هیجانی، سوپرنچرال، اسمات فایل کامل در چنل تلگرام: @VIKWRITE
𝗟𝗜𝗔𝗥 | دروغگو by vkookland_82
vkookland_82
  • WpView
    Reads 282,555
  • WpVote
    Votes 24,893
  • WpPart
    Parts 34
𝑳𝒊𝒂𝒓🫀 جونگ‌کوک پسری ساده با قلبی مریض، بی‌خبر از اینکه اطلاعاتی در دست داره که می‌تونه مافیای ژاپن رو به هم بریزه. تهیونگ، رئیس بی‌رحم مافیای ژاپن، برای رسیدن به اون اطلاعات مجبور می‌شه به جونگ‌کوک نزدیک بشه و با قلب مریضش بازی کنه...اما در نهایت عاشق اون پسر میشه. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ -«چطور میتونی بگی همش...دروغ بود؟» تهیونگ بدون نگاه کردن به جونگکوکی که تا چند دقیقه ی پیش، مانند بت میپرستیدش، پک عمیقی به سیگارش زد. جونگکوک دستش رو روی قلبی که حالا تند تر از همیشه میکوبید گذاشت و بعد از مدت ها بلاخره قطره اشکی از چشمش پایین ریخت«چطور تونستی با..قلب مریضم بازی کنی؟» مرد با چشمهایی که حالا تاریک تر از هر وقت بودن به چراغ های توکیو خیره شده بود«- بازی تموم شد حالا..حذف شدی.» ˢᵗᵃʳᵗ : ¹⁴⁰⁴/²/¹¹ - 𝑾𝒓𝒊𝒕𝒆𝒓: 𝑹𝒂𝒉𝒂 - 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆: 𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆, 𝑺𝒎𝒖𝒕, 𝑴𝒂𝒇𝒊𝒂 - 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌 - 𝑰𝒏𝒔𝒕𝒂𝒈𝒓𝒂𝒎 𝑰𝑫: 𝒕𝒂𝒆𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82 - 𝑻𝒆𝒍𝒆𝒈𝒓𝒂𝒎: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌_𝒍𝒂𝒏𝒅82
•°UNCLE°• by Silver_Sly
Silver_Sly
  • WpView
    Reads 298,053
  • WpVote
    Votes 27,601
  • WpPart
    Parts 40
Name•° Uncle | Completed Genre•° action•romance•mystery•smut Couple•° Vkook •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• کیم تهیونگ، ملقب به وی، عموی ناتنی جئون جونگ‌کوکه. بعد 13 سال، یه اتفاق اندوه‌بار اونا رو کنار هم برمی‌گردونه. اگه بخوان باهم انتقام خانواده‌شونو بگیرن، داستان‌شون رو دنبال می‌کنید؟ •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• _من به نظر مقتول‌هام احترام می‌ذارم. کدوم قسمت بدنت رو بیشتر دوست داری؟ کدومش بنظرت بیشتر از همه ارزش داره؟ می‌دونی که اگه راستشو نگی چی میشه؟ "ق-ق-قربان معذ-رت می-می‌خوام. م-منو ببخ-" _جواب‌مو نگرفتم. "ق-قل-بم." _هوم، هانجه. دقت کن. داری اشتباه می‌کنی. در حال حاضر زبون تو باارزش‌ترین عضو بدنته. می‌دونی چرا؟ چون برادرزاده‌ی منو چشیده. مگه نه؟
whiplash by haniehislamy
haniehislamy
  • WpView
    Reads 44,214
  • WpVote
    Votes 2,823
  • WpPart
    Parts 16
[شَ‍ـــــلاق] - [vkook] ژانر : راز آلود ، رمنس ، مافیایی ، روانپریشی ، BDSM ، اسمات کاپل : ویکوک _ سپ _ جلوی پام زانو بزن... تا همه‌ی دنیا رو آتیش نزدم.... ـ***** ....منِ شش ساله اونجا بودم..... درست روبروی اون شعله های آتیشی که از دامن گلگلی مادرم بالا و بالاتر میرفتند.... شعله هایی که نوزده سال بعد ، رسیدند به دستهای بسته ی مادر تو.... و شاید سرنوشت ، فقط همین یک سناریویِ دردناک رو داشت برای رسوندن دستای کوچیکت به من.... _ زندگی با یه روانی چه طعمی داره ؟ زبونشو توی دهنش چرخوند و با حس طعم گسِ خون زمزمه کرد : شوره ! [دارای صحنه های خشونت آمیز] نویسنده : هانا
Lunaflora by MNIDEVIL
MNIDEVIL
  • WpView
    Reads 78,820
  • WpVote
    Votes 7,565
  • WpPart
    Parts 33
" لونافلورا " کاپل: ویکوک، یونمین، نامجین ژانر: رومنس، امگاورس، رویال مدرن، امپرگ، اسمات نویسنده: دِویل خلاصه : پادشاه تهیونگ، سرد و مغرور، کسی نیست که به راحتی نزدیک کسی بشه... اما وقتی امگایی مهربون و ناشناخته پا به قصر می‌ذاره، چیزی توی نظم همیشه‌ساکت سلطنت تغییر می‌کنه. در دیوارهای طلایی کاخ، عشق شروع به نفس کشیدن می‌کنه... در حالی که سایه‌هایی در سکوت، منتظر لحظه‌ی سقوطن. این فقط یک داستان عاشقانه نیست... این یه بازیه بین قلب‌ها، قدرت... و گرگ‌هایی که همیشه همه‌چیز رو نمی‌گن.
Affliction  by ErienneKim0
ErienneKim0
  • WpView
    Reads 148,432
  • WpVote
    Votes 12,421
  • WpPart
    Parts 55
جئون جونگکوک، کسی که دقیقا‌ً مثل یک آفت درست وسط زندگی کیم‌ تهیونگ افتاده، یک بوکسور ماهره،ولی تهیونگ اینطور فکر نمی‌کنه، به‌نظر تهیونگ، جونگکوک بداخلاق‌ترین، بی‌ادب‌ترین، و بدترین آدمی هست که اون به چشمش دیده. ولی مرز بین عشق و نفرت، یک مرز باریکه. و اون‌ها باید از اون مرز بگذرن تا متوجه بشن قراره چه اتفاقی براشون بیفته.
Before you (I thought I had it all) | KookV by cjjasal
cjjasal
  • WpView
    Reads 350,962
  • WpVote
    Votes 33,473
  • WpPart
    Parts 43
[Completed] جئون جونگکوک هر چیزی که فکرش رو می‌کنید داشت. بیزینس، پول، قدرت. هر کسی که اون رو می‌دید براش روی زانوهاش میوفتاد، ولی جونگکوک ذره‌ای اهمیت نمی‌داد. اوضاع به همین منوال بود، تا وقتی که یه پسر مو نقره‌ای وارد زندگیش شد. "عزیزم، باید زمین انداختن چیزها رو تموم کنی." جونگکوک خودکار رو برداشت و به دست پسر داد، از قرمز شدن گونه‌هاش لذت می‌برد. "آم، درسته...اسم من تهیونگه. امشب من قراره سفارش‌تون رو بگیرم. چی دوست دارید سفارش بدید؟" فاک. Couple: Kookv. Genre: Romance, daily life, smut. Translator: Asal. Author: Es_and_Em. ___________________________________________ This is a Persian translation of a fanfiction by (Es_and_Em), All credit goes to the original author. I'm only responsible for the translation.
Along the Seine River | Vkook | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 381,641
  • WpVote
    Votes 53,263
  • WpPart
    Parts 45
┊Summary: توی این بوک داستان عاشقانه یه زوج فرانسوی از دل پاریس رو میخونیم. تهیونگ و جونگکوکی که هفت ساله ازدواج کردن و دوتا دختر دوقلو دارن، اما بعد از هفت سال اختلاف ها و مشکلاتی بینشون شکل گرفته که باعث شده جونگکوک تصمیم به جدایی از همسرش بگیره...اما چه آینده ای انتظار این زوج رو میکشه؟ ┊Teaser: _ یقه‌ت زیادی بازه! _چی! زبانش را در لپش چرخاند و نگاهش را از پاها تا چشمانم بالا کشید: _ یقه‌ت عزیزم...زیادی بازه! _ جدا تهیونگ؟ حالا که میبینی دیگه عصبی نیستم شروع میکنی به گیر دادن؟ او نیز اخمی کرد و با بردن دستهایش به جیب شلوار سفید رنگش، با لحنی جدی تر گفت: _ میدونی که دوست ندارم توی یه فضای خیلی عمومی و شلوغ مردم نگات کنن. متعجب خندیدم و سرم را به تاسف تکان دادم، لبم را به دندان گرفتم و در حالی که دکمه‌های پیراهنم را میبستم پاسخ دادم: _ تلافیشو سرت در میارم آقای کیم. _ تلاشتو میکنی آقای کیم. پیج نویسنده: @sylvie_fic Couple: Vkook Sub Couple: Seongsang (Ateez), Hopemin Genre: dram, Romance, Smut, angst Writer: Sylvie Telegram: @Papacita_01
Okara efu | ( آکانه) | VKOOK by thshsam
thshsam
  • WpView
    Reads 414,161
  • WpVote
    Votes 38,748
  • WpPart
    Parts 57
couple:vkook,namjin,secret genre:Omegaverse،action,mafia یه کلمه در زبان ایگبو هست به نام«Okara efu» یعنی کسی ک تورو کامل میکنه، وقتی که نباشه نصفه و نیمه میشی و زندگیت بی معنیه کیم تهیونگ انیگمای قدرتمندی که بر سه کشور ژاپن ،کره و روسیه حکمرانی میکرد سر یک لج و لجبازی جونگ کوک الفای خون خالصو مارک میکنه البته شاید فقط یک لج و لج بازی ساده درمیون نبود.
𝘿𝙖𝙧𝙠𝙣𝙚𝙨𝙨 | 𝙑𝙠𝙤𝙤𝙠 by Sarculine_LA
Sarculine_LA
  • WpView
    Reads 287,697
  • WpVote
    Votes 21,780
  • WpPart
    Parts 42
جونگکوک فقط با جمله‌ی "باهاش‌ازدواج‌کن‌عاشقش‌میشی" تن به ازدواج با کیم تهیونگ میلیاردر داده بود.. و خب درست بود، اون عاشق تهیونگ شد.. اما آیا این برای تهیونگ هم صدق می‌کرد؟ قطعا نه!! اما درست زمانی که همه چیز داشت خراب میشد زندگیشون بشدت تغییر کرد... شاید یک اتفاق بد بود اما با یک پایان خوب؟! شاید... ــــــــــــــــ برشی از داستان: -اون موقعی که منو زدی منم میتونستم بزنم، منم میتونستم از خودم دفاع کنم.. من آدم ضعیفی نیستم اما عشقت... تهیونگ عشقت زندگیمو خراب کرده.. عشق یک طرفه ای که داره مثل خُره کل وجودمو میخوره،اما تهیونگ.. تو هیچوقت قدرت عشق رو نفهمیدی..! ـــــــــــــــــــــــــ -میترسم از روزی که جیمین با منِ واقعی رو به رو بشه.. اونوقت دیگه شاید هیچوقت برای من نباشه! ــــــــــــــــــــــــ -قبل اینکه پامون به اونجا باز بشه حتی فکرشم نمی‌کردم که با دیدنت انقدر قلبم به تپش بیوفته... ـــــــــــــــــــــــ -اجازه بده از اول شروع کنیم.. وضعیت: پایان یافته name:darkness Couple: Vkook Couple Sub: Yoonmin, Minsong Genre: Romance, Fantasy, Sad, Social Life, Happy end the Writer: Lara start: 1403/8/15 end:1404/8/9 #vkook #Yoonmin #romance