Not completed*
60 stories
Harry Potter's Freedom Anniversary || Drarry by NiliDrarry
NiliDrarry
  • WpView
    קריאות 13,922
  • WpVote
    הצבעות 1,900
  • WpPart
    פרקים 21
بچه‌ها فعلا نمیدونم بتونم ادامه‌شو بنویسم یا نه. با احتیاط شروع کنید :_( یک سالی میشد که هری پاتر از شغلش استعفا داده بود و تقریبا هر شب بعد از تغییر دادن جزئی اجزای صورتش از جامعه سحر و جادو به قسمت ماگل‌نشین لندن، یا اگه بخوایم دقیق‌تر باشیم، به محله سوهو، پاتوق ال‌جی‌بی‌تی‌های لندنی میرفت، تا خودش باشه؛ تا آزاد و رها از مسئولیت‌ها و توقعات تموم‌نشدنی باشه. اما متاسفانه (یا شایدم خوشبختانه) گذشته پیداش کرد. دقیقا شب سالگرد رهاییش، یه مرد بلوند با چشم‌های خاکستری، جشن آزادیش رو خراب کرد؛ با رقصیدن باهاش زیر نورهای رنگی یه کلاب توی سوهو، لمس‌ها و نوازش‌های ملایم و جملات زیبایی که زیر گوش هری زمزمه میکرد. Drarry, slice of life, drama, gay, romance, slow burn, smut. درری، دراری، برشی از زندگی، درام، گی، رومنس، اسمات. Word count: ?
Insomnia [Teenwolf x Aamerican assassin] by itc_Ariel
itc_Ariel
  • WpView
    קריאות 2,387
  • WpVote
    הצבעות 457
  • WpPart
    פרקים 14
ده سال از زمانی که استایلز بیکن هیلز رو ترک کرده میگذره. ده سالی که با هویت میچ رپ به عنوان مامورعملیاتی آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) فعالیت داشته. و حالا برای یه تعطیلات کوتاه مدت درحالی به بیکن هیلز برمیگرده که خانواده و دوستاش فک میکردن مُرده ! فک می کنید این قرار یه تعطیلات آروم یا یه تجدید دیدار دوستانه باشه؟!!
Jeremiel's nightmare  by Psyrentical
Psyrentical
  • WpView
    קריאות 1,039
  • WpVote
    הצבעות 225
  • WpPart
    פרקים 20
"- از اول مسلم بود که خدا از من بدش میاد. واضح بود که حتی توروهم برای سیاه‌تر کردنِ روزهای همرنگِ شبم فرستاده بود، ولی تو که تنها بوسه‌ی خدا به روی روحِ من شدی.. تو که تنها لمسِ خدا به روی دردهای من شدی.. تو که نوازشِ دست‌هات شفادهنده‌ی زخم‌های فرستنده‌ت، خدا، شد و وجودت به‌کل نافرمانی از خواستِ خالقت به شمار میرفت. تو دیگه چرا خدات رو بنده شدی؟" لوهان همراه با سقوطِ اولین مروارید از دریای نگاهش خندید و ادامه داد: "- تو دیگه چرا اطاعت کردی ازش وقتی که میتونستی رانده‌شده‌ی درگاهش باشی و کنارم توی جهنم بمونی؟" سهون روی زانوهاش فرود اومد و با صدای لرزان ناشی از گریه‌‌اش جواب داد: "- برای رسیدن به نور باید از دلِ تاریکی گذشت و برای درست کردنِ پادزهر باید از خودِ زهر استفاده کرد. من برای یافتن جرمیل باید پا به درونِ کابوس‌هام میگذاشتم." و این شروعِ پایانِ همه‌چیز بود.
𝑇𝑅𝑈𝑇𝐻 𝑂𝑅 𝐷𝐴𝑅𝐸 by chwawa-chan
chwawa-chan
  • WpView
    קריאות 19,294
  • WpVote
    הצבעות 2,164
  • WpPart
    פרקים 30
.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・.・゜゜・ همه چیز از بازی احمقانه یه گروه تینیجر اسلیترینی تو شب کریسمس شروع شد . دریکوی جوان با خودش فکر کرد مگه بدترین چیزی که میتونه براش اتفاق بیفته چیه؟ فقط یک بازی جرعت حقیقت سادست ... اما بلوندی فقط داشت به خودش دروغ میگفت این یک جرعت حقیقت ساده نبود ... بلکه یک جرعت حقیقت جادویی بود ... و شانس هم از بهترین ویژگی های دریکو نبود ...➷
My Mysterious Bodyguard (S1&2) by darkgirl_031
darkgirl_031
  • WpView
    קריאות 197,572
  • WpVote
    הצבעות 26,843
  • WpPart
    פרקים 122
چیزی که لیام در مورد بادیگارد اسرارآمیزش نمی‌دونست این بود که اون مرد چشم طلایی قراره ازش محافظت بکنه یا بهش آسیب بزنه!!! با این حال اهمیتی نداشت چون لیام بدون اینکه بدونه، عاقبت عاشق اون مرد شدن رو به جون خریده بود. فصل اول کامل✅ فصل دوم کامل✅ کاپل: زیام، لری، (جی تو) ژانر: مافیا، جنایی، اکشن، عاشقانه، میستری محدودیت سنی: NC 18+🔞
 Sweet Grief by darkgirl_031
darkgirl_031
  • WpView
    קריאות 151,922
  • WpVote
    הצבעות 15,871
  • WpPart
    פרקים 59
" به خونه‌ی من خوش اومدی پین کوچولو... قراره اینجا تبدیل به جهنمت بشه، طوری که برای فرار ازش مجبور بشی به خودم پناه بیاری..." کاپل: زیام (زین تاپ) ژانر: دراما، رومنس، انگست محدودیت سنی: NC 18+ کاور: ziam_malec
Mulish Boy [Ziam] by YektaMalik
YektaMalik
  • WpView
    קריאות 15,949
  • WpVote
    הצבעות 3,370
  • WpPart
    פרקים 42
"وقتی عشق از جایی که فکرشو نمیکنی سراغت میاد..." چی میشه اگر شیرین‌ترین موجود دنیا با سلیطه‌ترین آدم روی زمین مواجه بشه؟ قطعا عواقبی در پی داره... • Smut / Sharing 🔞 • Best ranking : #1 - liampayne #2 - zouis #3 - onedirection #3 - liampayne #5 - zayn #7 - ziam #7 - zaynmalik
•𝙅𝙖𝙣𝙪𝙖𝙧𝙮 𝙨𝙚𝙫𝙚𝙣𝙩𝙚𝙚𝙣𝙩𝙝•𝙕.𝙈• by Dricopotter
Dricopotter
  • WpView
    קריאות 1,828
  • WpVote
    הצבעות 450
  • WpPart
    פרקים 36
″اگر مرگ، مارا در این زندگی از هم جدا کرد، عزیزم، قسم به مقدس ترین خدای من که چشمانِ به رنگ خورشیدت باشد، قسم که تمام جهان را زیر و رو میکنم و قسم که بار دیگر و در دنیای دیگر پیدایت میکنم!؛″ •~•~•~•~•~•~•~•~•~•~•~• وارنینگ: روند داستان خیلی آرومه و خواننده نیاز به صبر ایوب داره پس فقط در صورتی که میدونید حوصلشو دارید خوندن بوکو شروع کنید❤ آپدیت: شنبه و چهارشنبه~ ( فعلا تا موقعی که نمیدونم کِی ـه، به دلیل شرایط جامعه و روحی روانیمون روند آپ متوقف شده. )
Eden by Atlanta-NK
Atlanta-NK
  • WpView
    קריאות 22,545
  • WpVote
    הצבעות 3,789
  • WpPart
    פרקים 29
بهشت برای من همینه، وقتی از پشت جهنم چشمات به من نگاه میکنی و پایانم رو میخوای "و خداوند آدم و حوا را به تاوان خوردن میوه ممنوعه از باغ عدن بیرون راند" هر چیزی تاوانی دارد، حتی شیفتگی به آتش؛ شیفتگی به چشمهایت... ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.