My favorite Yoonmin story's
7 stories
💎Crystalline💎 by Black_Angel_2020
Black_Angel_2020
  • WpView
    Reads 1,411,775
  • WpVote
    Votes 172,196
  • WpPart
    Parts 99
زمانی فهمیدم یک گناه‌کارم که به امگا بودنم پی‌بردم. با متولد شدنم به عنوان یک امگا، بزرگ‌ترین گناه عمرم رو مرتکب شدم. اما وقتی دست خودم نبود که چطور متولد بشم، آیا عادلانه بود که از طرف خانواده‌م به گناه‌کار بودن متهم بشم؟ و اگه این تقصیر منه...کاش اون‌هایی که به اختیار خودشون یک آلفا متولد شدن بهم بگن که دقیقا کجای راهو اشتباه رفتم؟ پ-ج ____________ زمین می‌چرخه، مرزها می‌شکنن، آدما عوض می‌شن، همه چیز امکان پذیره حتی تغییر کردن من! آتیش خشمم با قطرات شفاف صدای تو خاموش شد و به آرومی تغییر کردم. تو این‌کارو کردی و من یه عمر مدیون آرامشی که الهه‌ی ماه بهم اعطا کرده می‌مونم‌. آرامشی از جنس لطافت و ظرافت. آرامشی از جنس تو، امگای کریستالی من! م_ی 💎کاپل اصلی:یونمین 💎کاپل دوم:ویکوک/کوکوی (ورس) (پ.ن:نوشتم کاپل دوم چون یه موچولو مونده بود جزء کاپلای اصلی باشن. در حد فرعی نبینیدشون:)) 💎ژانر: امگاورس / انگست/ امپرگ / رومنس (به گفته‌ی خواننده‌ها، کمدی! به علت ناتوانی انجل در کنترل خود برای طنز ننوشتن:[ انگست+کمدی=خطر ترک خوردن؟!؟!) [Completed]
asmr (yoonmin) by orange_wizard
orange_wizard
  • WpView
    Reads 100,149
  • WpVote
    Votes 14,881
  • WpPart
    Parts 30
jimin: هیونگ از حالت لبات خوشم اومده حاضری برای ویدیو جدید یوتیوبم با من کیس اسمر انجام بدی؟ (Seen) هاه، فکر کنم سرت خیلی شلوغه ببخشید که مزاحمت شدم By: kooklody
𝗶𝗹𝘂𝗻𝗴𝗮 by Yoonatd
Yoonatd
  • WpView
    Reads 75,958
  • WpVote
    Votes 12,216
  • WpPart
    Parts 55
⇢ɴᴀᴍᴇ : ایلانگا ⇢ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : #Yoonmin ⇢ɢᴇɴʀᴇ : romance , comedy , Mprege, sports, Angst -چرا خشونتم رو فروکش میکنی پارک جیمین؟ -شاید چون میخام منو دوقلوهامو نجات بدی مین یونگی! "فصل اول بازگردانی شده ی یه رمان فارسی به نام سراب من(از نویسنده اش اطلاعی ندارم)" Top1:BTS🎖 TOP1: SUGA🎖 Top16:Bangtan 🎖
Out Of My System | Yoonmin | Persian Translation by YoonminFiction
YoonminFiction
  • WpView
    Reads 34,912
  • WpVote
    Votes 3,899
  • WpPart
    Parts 9
یونگی از رابطه های یک شبه خوشش میاد و درکشون میکنه. چیزی که درکش نمیکنه‌، اینه که چطور یه بچه که احتمالا زیر سن قانونیه، سر از آغوشش در آورده و درمورد شکست عشقیش، حرف میزنه. چون مطمئنه (و اگه به نظرتون داره اشتباه میکنه حتما اصلاحش کنین) که وقتی به بازگشایی کلاب دوست جدیدش رفت‌، اصلا دنبال بچه ای که ازش پرستاری کنه، نمیگشت. translated by @xXfakeziamxX
Hævner by san_yas
san_yas
  • WpView
    Reads 39,080
  • WpVote
    Votes 4,122
  • WpPart
    Parts 33
🖇𝗣𝘂𝗿𝗲 𝔽𝕚𝕔𝕥𝕚𝕠𝕟 ⟝ ℕ𝗮𝗺𝗲: Hævner ⟝ 𝔾𝗲𝗻𝗿𝗲: BDSM, Action, Smut🔞, Criminal, Mafia, Harsh, Dark Romance ⟝ ℂ𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: YOONMIN, KOOKV, NAMJIN ⟝ 𝕎𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿: Sana ‼️این فیکشن دارای صحنه‌های خشن و محدودیت سنی می‌باشد، +16‼️ ⚠️لطفا تریگر وارنینگ‌ها و محدودیت سنی رو جدی بگیرید و به توضیحات ژانر توجه کنید. فیکشن ژانر دارک هست؛ پس لطفا در صورت علاقه داشتن به این ژانر شروعش کنید.⚠️ خلاصه: ماشین حسابگرِ انتقام، وفاداری براش فقط یه بازیه. نقطه‌ضعف و ترس، سلاحی که ازش خوب استفاده می‌کنه. هیونر، نتیجه‌ی یک ذهن تراش‌خورده با دست‌های زخم‌خورده‌‌. کسی که یاد گرفته درد رو تبدیل به ابزار کنه. هوشی خطرناک که مرگ‌بارترین تصمیمات رو می‌گیره. در جهانی که توهم‌های یونگی ازش یه مجنون می‌ساختن، درد واقعی‌ترین احساسه. دروغ‌های کاغذی که مسیرش رو به انتهای تاریکی ختم می‌کردن. کِی قراره این دنیای هولوگرامی از چرخیدن دور سرش دست بکشه؟ چنل موزیک‌ها و ارتباطات در تلگرام: @Haevner
 𝔓𝔲𝔯𝔢 by StheCherry
StheCherry
  • WpView
    Reads 240,492
  • WpVote
    Votes 31,671
  • WpPart
    Parts 57
Pure [ Mpreg ] ▪Yoonmin ▪Kookv بخشی از فیک: جیمین: اون ... اون قضیه یه اجبار بود! من به محض اینکه بتونم کمکت رو جبران میکنم تا برای همیشه کارمون باهم دیگه تموم بشه تو هم مجبور نباشی هرزه ای مثل منو ببینی! مرد خنده ی مستی سر داد ، طوری که صدای خنده هاش لرز ترسی به جون پسر می انداخت، آروم سمتش قدم برداشت و جلوی اون ایستاد ، سایه ی مرد روی سرش افتاده بود انگار اون مانع تموم نوری بود که بهش میخورد و زندگیش رو تاریک میکرد... جیمین نگاهش رو به کف خونه انداخت و اخم ظریفی کرد تا ترسش رو از اون مرد پنهان کنه ، اون تونسته بود از گذشته ی تاریکش فرار کنه ... اما حالا انگار سرنوشت نمیخواست اون آینده ی روشنی داشته باشه. یونگی: تو به من چیزی بدهکار نیستی هرزه کوچولو... صدای ضخیم شده ی مرد که باعثش الکل بود با بوی تند نفس های اون به بینیش میخورد. یونگی: ولی یه سری چیزا هست که نمیذاره به این راحتیا دست از سرت بردارم... دستش رو جلو برد و با تیکه ای موهای نرم و رنگ شده ی اون پسر بازی کرد یونگی : هرچقدر بخوای میتونی از دستم فرار کنی ، هر چقدر بخوای جیمین! ولی ... پوزخندی وسط حرفاش زد اون همیشه مطمئن میشد که در مقابله باهاش از تحقیر آمیز ترین لحنش استفاده کنه و همین جیمین رو عذاب میداد. یونگی :... ولی تو نمیتونی از چیزی که درست پشت سرته فرار کنی..