زیبای خفته
کوکمین/جیکوک/جادویی/هپی اند/آمپرگ +چرا گذاشتی ...هق...بهت وابسته بشم...کاری...هق...کردی دوست داشته باشم...من تورومثل پدرم دوست داشتم ...حتی برام بیشتراز پدربودی _دیگه این دوروبرا پیدات نشه بازنویسی زیبای خفته باتغییر زیاد پایان یافته❌
کوکمین/جیکوک/جادویی/هپی اند/آمپرگ +چرا گذاشتی ...هق...بهت وابسته بشم...کاری...هق...کردی دوست داشته باشم...من تورومثل پدرم دوست داشتم ...حتی برام بیشتراز پدربودی _دیگه این دوروبرا پیدات نشه بازنویسی زیبای خفته باتغییر زیاد پایان یافته❌
کاپل اصلی: ویکوک. کاپل فرعی: سپ«یونگی تاپ» و ناممین. خلاصه: تهیونگ پادشاه کره جنوبیه و ده سالی هست که دنبال جفت حقیقیشه... چی میشه که وقتی با یونگی، دوست و محافظش، قایمکی رفته بیرون، پسر امگایی رو کنار دوست پسر هیونگش ببینه که شدیدا از پادشاهی که خودش باشه متنفره و دست بر قضا... همون لحظه بفهمه که اون امگای تخس... جفت...
+عشق یعنی وقتی یه نفر قلبت و میشکنه و حیرت انگیزه که با قطعه قطعهی قلب شکستت دوستش داری ! جیمین خوناشامی که به عنوان پرستار به عمارت قدرتمند ترین روسای مافیا یعنی جئون جونگ کوک و کیم تهیونگ میره اما حتی تصورشم نمیکرد شخصی که باید ازش محافظت کنه پسر 18ساله شر و شیطونی باشه که هرکاری برای منصرف کردن و استعفا دادنش انجا...
نام فیک:ازدواج اجباری👬 کاپل :Minv 🌈 ژانر:🔞drama/angest/smat نویسنده:لیلا🔮 سلام عشقا💙 این فیک از اولش قرار بود فقط یه وانشات یه قسمته باشه ولی به اصرار و پیشنهاد دوستان تصمیم گرفتم تبدیل به فیکش کنم.🥰 پدر تو یه جورایی نجاتت داد. به خاطر خودت اینکارو کرد حداقلش اینه که اینطور فکر میکرده که داره برای تو اینکارو می...
💛دکتر جئون جونگکوک ؛ مشهور ترین پزشک مغز و اعصاب تو بیمارستان خانواده ی کیم که با تمام وجود از همه ی اون ها متنفره کار میکنه. نفرتی که با رقابتی که بین اون و بزرگترین پسر کیم بود شروع شد. چی میشه اگه پسر کوچک تر کیم و برادر رقیبش ، برای کارآموزی پیش اون بیاد؟ ❈═══════════►••• 🤍𝐆𝐚𝐧𝐫𝐞: 𝐚𝐧𝐠𝐬𝐭.𝐝𝐫𝐚𝐦𝐚.𝐫...
〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حسهایی که به روزهات آهنگ میبخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خوانندهی دلشکسته رو درک میکرد. با این وجود، چقدر باید میگذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حسهاش رو داشت، دردها...
𝑳𝒐𝒗𝒆 𝒀𝒐𝒖 𝑺𝒐 𝑩𝒂𝒅 - بدجوری دوستت دارم قسمتی از فیک: تمام انگیزه ام از اومدن به این کتابفروشی فقط دیدن اون صورت بینهایت جذابشه ...وقتی رو به قفسه ها می ایسته و کتابهارو مرتب میچینه، وقتی پشت میزش میشینه و با نگاه فوقالعاده اش بهم نگاه میکنه و قیمت کتاب رو میگه .. زمانی که با اون لبخند لعنتیش من رو مخاطب قرا...
ژانر=کمی بی دی اس ام/تریسام /درام/هپی اند/امپرگ خلاصه :جیمین پسر 22ساله که بخاطر گناه نکرده برده ی کیم تهیونگ میشه ،اون هیچ رحمی نداره و همش دنبال شکنجه وتجاوز به جیمینه تا اینکه یه روز جیمین موفق میشه ازدست تهیونگ مافیایی فرارکنه همون موقع که فک میکنه آخر راهه جئون جونگ کوک فرمانده نیروهای ویژه پلیس ومیبینه وبهش پناه...
خب میریم که داشته باشیم: کیم تهیونگ پسر به شدت لوس و سلیطه که فوبیا داره به سربازی ولی خب باید یه جایی با فوبیات رو به رو بشی. جئون جانگ کوک ژنرال مغروری که همه سربازا ازش مثل سگ میترسن چی میشه این دوتا جلوی هم قرار بگیرن؟ ____________________________ کاپل: کوکوی ژانر: فیک چت(در حد دو سه تا)،فلاف،اسمات،رمانتیک، مافیا،...
_ددی قلب و مغز زن و شوهرن؟ -شاید! _اونا هم با هم دعوا میکنن؟ -اره ولی اگه دعواشون شه خیلی بد میشه _اون وقت ما میمیریم؟ -فکر میکنم! _اگه آدما بمیرن دیگه نمیتونن برگردن؟ -شاید برگردن! _تو تا حالا مرده هارو زنده کردی؟ -اره _چجوری؟ -بهش میگن CPR _یعنی چی؟! -یعنی زندگی تموم نشده و هنوز ادامه داره... _بعدش همه چی مثل اولش...
کوکمین/مافیایی/خشن/هپی اند جیمین پسر 18ساله ای که ناراحتی قلبی داره وباپدرخونده بدجنس ومادرمریضش زندگی میکنه چی میشه اگه جیمین بعدازخرید با ماشین جئون جونگ کوک بدترین وبی رحم ترین مافیای کشور تصادف کنه پایان یافته❌
ژانر:فلاف کت بوی رمنس کمی خشن چیم کوچولو بابت داشتن ددیه مهربونش خیلی خوشحاله^^
نام⸙ بزرگ شده در درد ژانر⸙ اسمات/رومنس/خشن/BDSM/درام کاپل⸙ ویکوک رده سنی⸙ +21 خلاصه⸙ ͎.:جونگ کوکی که از بچگی فروخته شده بود تا به عنوان برده توی خونه همسرش زندگی کنه و هر شب دردناکک ترین رابطه ها رو تجربه کنه و هیچ دلخوشی تو زندگیش نداره و تنها دلیلی باعث شده تا الان این همه درد و سختی رو تحمل کنه فقط یه آرزوی کوچیکه...
[completed] خلاصه: این ازدواج اجباری برای جونگ کوک، اونم توی کشور هموفوبیکی مثل کره سم بود. نمیدونست چطوری از اون موقعیت فرار کنه. نمیدونست چطور شجاعتش رو جمع کنه و مخالفت کنه. فقط میدونست که هرچقدر بیشتر مقاومت کنه، بیشتر توی این منجلاب فرو میره... ژانر : ازدواج اجباری - عاشقانه - انگست - هپی اند کاپل : ویکوک (تهکو...
خب...میشه گفت همه چی از یه لیوان آب سیب فاکی شروع شد! ژانر:ازونا که اکلیل بالا میارید. تعداد پارت:زیاد نیست! روزای آپ:نمیدونم شاید یه روز در هفته؟ شایدم بیشتر! کاپل:نامجین ازش لذت ببرید بنفشه ها💜
جئون جونگ کوک پسری خشمگین و زخم خورده به اصرار پدرش باید ازدواج میکرد. اما خب از اونجایی که گی بود باید دنبال یه لیتل بوی میگشت تا به اجبار پدرش تن به ازدواج اونم با یه دختر... نده! حالا چی میشد اگه این لیتل بویی که سر راه جئون جونگکوک قرار میگیره... همون کیم تهیونگ جذاب باشه؟ (این داستان متفاوته) کاپل:کوکوی-نامجین ز...
جونگکوک ، فردی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو انجام بده و تهیونگ ، آلفایی که از وجود مود رمانتیک و مهربونش خبر نداشت ، باورش نمیشد با پیدا کردن جفتش همچین رویی رو از خودش نشون بده مثل اینکه الهی ماه تصمیم داشت به اون دو نفر یادآوری کنه که هنوز خودشون رو...
وضعیت: تکمیل شده کاپل اصلی: ویکوک/ کوکوی ژانر: درام، رومنس، روانشناسی میدونی قبل از اینکه یه اتفاق خیلی بزرگ توو زندگیت بیفته، درست قبلش، چی میشه؟! هیچی! دقیقا هیچی. و این اتفاقیه که برای کیم تهیونگ هم رخ میده. درست وقتی اونقد درگیر روزمرگی هاشه که فکر میکنه هیچی نمیتونه زندگیش رو از این یکنواختی نجات بده، یه پسر لا...
- گریه کردی؟ نگاه تهیونگ واقعا تغییر کرده بود. نسیم شبانهی سئول زیر سرمهایِ موهاش میزد و اونها رو تاب میداد. کاش میتونستم این نگاه نگران رو همیشه برای خودم داشته باشم. - چیزی نیست. بازم دروغ بود اما حداقل گریه کردنم رو انکار نکردم. ~~~~ - پرستو ها رو دوست داری؟ - عاشقشونم.اگه وقت کنم چند تا عکس ازشون میگیرم. ...
DR1989 _اون یه دزده..نه بذارید دقیق تر بگم، اون بزرگ ترین جیب بر سئوله! +پس اون یکی کیه؟ _میشه گفت فقط یه رباته احمق؟ «اگه یه فیک اکشن رمنس و عجیب غریب میخوای...پس چرا هنوز منتظری بِِِچ؟این یکی مال توعه!» ژانر:علمی تخیلی، اکشن،رمنس. روزای آپ:تموم شدهㅠㅠ تاریخ زاییدن این فیک:210821 تاریخ ازدواج کردن این فیک:230501 کاپ...
خلاصه: جیمین و جونگوک تو سن دوازده سالگی بخاطر یه اشتباه بچه دار میشن...... و حالا اون بچه پونزده سالشه...... ژانر: عاشقانه،خانوادگی ،درام، غم انگیز، امپرگ،امگاورس couple: kookmin وضعیت: پایان یافته
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون ع...
خلاصه : جونگ کوک یه پسر گوشه گیر و تنهاست که توی یه جزیره زندگی میکنه. یه روز اتفاقی با یه پری دریایی که یه سازمان دنبالش بود، ملاقات میکنه و بعد از مدتی بهش علاقمند میشه ولی آیا دو انسان از دو دنیای متفاوت میتونن عاشق هم بمونن! قسمتی از فیک: من میخوام تو همین چند روزی که پیشمی عاشقی کنم ... _ بقیه ی عمرت میخوای چیکا...
فرسام/بیبی بوی/کیوت /مافیایی/درام /هپی اند جیمین کیتن 15سالست که بخاطر اتفاق توبچگیش بعضی اوقات توحالت لیتلش میره ،پدرش مافیایی بزرگ توسئوله وبرادرش نامجون باندمافیایی تو آلمان داره ،مادرش موقع زایمان جیمین مردواونا جیمین ومقصرمیدونن سرسخت ترین دشمن پارک ها برادران کیم هستند(یونگی،کوک،تهیونگ)چی میشه اگه برادران کیم ا...
🌸من برای تو شکفتم🌸 ×ترجمه شده× کاپلے: ویکوک/کوکوی ، یونمین ، نامجین ژانر: انگست ، رومنس ، هاناهاکی «با قطره اشکی که روی گونه اش چکید، نفس عمیقی کشید و دستشو باز کرد. اخرین نگاه رو به چشمای سرخ و پف کرده اش انداخت، نگاهشو به مشت باز شده اش داد. وقتی به شئ بی گناه تو دستش نگاه کرد، اشک های بیشتری روی گونه هاش راه گرفت...
نمیدونم قرار ته این استوری به کجا برسه... من قراره تیکه به تیکهی این کتابو از روی زندهگیه واقعیه آدما بنویسم پس منتظرم تا ایده پیدا کنم... شاید طول بکشه یا اصلا داستانش قشنگ نباشه ولی واقعیت همینه :) شاید ناراحت کننده باشه ولی بهتون پایان شادی رو قول میدم♡ کجای دنیا یه پسر گلفروش عاشق یه عکاس مشهور شده؟! زندهگی...
جونگ کوک: من با تو زندگی کردم ته... و زندگی کردن با یه نفر یعنی مـردن و زنـده شـدن بـا هـر دم و بازدم اون آدم! ژانر: درام، روزمره، پزشکی، اسمات، رومنس کاپل: kookv
{ژانر: Romance/Smut/omegaverse/Angst/mystery/happyend} {کاپل اصلی: ویکوک} {کاپل فرعی:یونمین/نامجین} {اپ: نامعلوم} {تریسام نیست!} {کیم تهیونگ الفای اصل قدرتمندی که با معشوقش زندگیه اروم و لذتبخشی داره. حالا چی میشه جفت ضعیف و یتیمیش سرو کلش توی زندگیش پیدا بشه؟ چی میشه جونگکوک به قدری تحقیر بشه تا تهیونگ مجبور بشه تا ا...
( پایان یافته) بخشی از دیالوگ جونگکوک شاید تنها دلیل من برای ادامه دادن زندگیم تو بودی... شاید تنها درمان درد های من تو بودی... شاید من بلد نبودم بدون تو زندگی کنم... شاید این پسر مریض احتیاج داشت تا آخرش تو فقط کنارش بمونی تا بتونه با وجود همه مشکلات شاد زندگی کنه اما کنارم نموندی و منم یادم رفت چه جوری باید زندگی کن...