Jeongcheol(My favorite🤍)
156 stories
 Duke's Secret Love by HLxllii
HLxllii
  • WpView
    Reads 12,974
  • WpVote
    Votes 5,360
  • WpPart
    Parts 44
در سال ۱۸۶۸ میلادی، در دوران ویکتوریایی انگلستان، جولیان، دهقان جوان، برای کار به عنوان خدمتکار به اصطبل‌های عمارت اشفورد راهی میشود. ارباب عمارت ، لئو چارلی هرینگتون، که قرار است به زودی دوک شود، پس از جنگ کریمه بعد سال ها بازگشته است. شایعات بی‌شماری، هر یک نا‌پسندتر از دیگری، درباره او بر سر زبان‌هاست. برخی او را متهم به عیاشی و بی‌بندوباری میکنند، در حالی که برخی دیگر از سرشت سادیسمی او و لذتی که گویی از بدرفتاری با خدمتکاران عمارتش میبرد، سخن می‌گویند. جولیان جوان، که در محیطی روستایی و سخت‌گیر پروتستانی بزرگ شده و به اشرافی‌ها به شدت بدبین است، تلاش میکند جای خودش را در این عمارت مرموز پیدا کند. اما ناخواسته، توجه چارلی را به خود جلب میکند... بدین ترتیب، بازی‌ای از وسوسه و فریب، آمیخته با سلطه و ممنوعه‌ها، بین این دو مرد که از هر نظر با هم در تضادند آغاز میشود: یک خدمتکار جوان و ساده، و یک اشرافی‌زاده در آستانه به قدرت رسیدن. *فیک ترجمه و بازنویسی شده* *اسم ها تغییر داده شده* ⚠️دارای صحنه های شدیدا حساس (صحنه‌‌های‌جنسی،قتل،خشونت،تجاوز) جونگهان> جولیان سونگچول> چارلی
Room No.0017🏥 by akidultSnow
akidultSnow
  • WpView
    Reads 159
  • WpVote
    Votes 21
  • WpPart
    Parts 1
-ببین چه‌قدر قشنگه! با ذوق به گلبرگ‌های سفید و نازک گلدون کوچیک و موردعلاقه‌م که لبه‌ی پنجره جا گرفته اشاره میکنم و باز هم لبخند بزرگی روی لبم نقش میبنده! همیشه این‌کار سر ذوقم میاره! نشون دادن چیزهایی که خوشحالم میکنه به آدمی که خوشحالم میکنه! داشتنش عین خوشبختیه! couple: jeongcheol Genre: Romance, Psychological, Angst Fiction, oneshot
Love At First Sight |SoonHoon by XanJunjin
XanJunjin
  • WpView
    Reads 424
  • WpVote
    Votes 132
  • WpPart
    Parts 5
روزی که جیهون برای اولین بار چشمش به گل‌فروش جدید افتاد، حتی تصورش رو هم نمیکرد که قراره تو اون پارک آروم، با سبد گل‌ها و نسیم خنک، اولین جرقه‌های عشقش رو حس کنه. ______________________________ 📎کاپل ها: سونهون 📎ژانر: داستان کوتاه، کمدی ، رومنس 📎وضعیت: پایان یافته.... 🔝: Hoshi
LOVELY, DARK AND DEEP | JEONGCHEOL by KukabZ
KukabZ
  • WpView
    Reads 917
  • WpVote
    Votes 144
  • WpPart
    Parts 5
مدتی است که پادشاه گوریو با دختری اشراف زاده ازدواج کرده، ولی رابطه آنها آنطور که می بایست پیش نمیرود. زیرا پادشاه همجنسگرا است و با کسی رابطه دارد که....
Hunting The Stars♡ by Vidalili0
Vidalili0
  • WpView
    Reads 7,466
  • WpVote
    Votes 1,651
  • WpPart
    Parts 18
سکوت همیشه رفیق قدیمی جونگهان بود. نه فقط به‌خاطر آرامش ذاتیش، بلکه چون ناشنوا به دنیا اومده و صداها هرگز راهی به زندگیش پیدا نکردند. از همون آغاز، روزگار با اون مهربون نبود؛ آزار و اذیت‌های بی‌رحمانه و مشکلاتی که انگار تمامی نداشتند، سایه‌ای سنگین بر زندگیش انداخته بودند. اما با ورود اون ستاره‌ یا اونطور که خودش دوست داشت اسمش رو بذاره. زندگی سیاه و سفیدش بالاخره جون و رنگ پیدا میکنه.... ═════════════════════ Name × fic | -Hunting The Stars- Couple ×| - Jeongcheol - Genre ×| -Romance//Angst//Tragedy- Writer |໑ -V- ═════════════════════
Jeongcheol | کوپید by Simwtsd
Simwtsd
  • WpView
    Reads 3,467
  • WpVote
    Votes 1,225
  • WpPart
    Parts 23
اسمم یون‌جونگهانه، ولی حالا اینو ولش کن. اگه بخوام صادق باشم، یه کم تیکه‌پرون و کنایه‌زنم. زیاد با بقیه نمیجوشم و فقط یه دوست صمیمی دارم، همین. شایدم یه جورایی از همه بچه‌های مدرسه بدم میاد... ولی یه پسر تو مدرسه هست که... چطور بگم؟ انگار از یه دنیای دیگه‌ست. اون‌قدر جذابه که فکر میکردم حتی نگاهمم نمیکنه. همون پسر رویایی که انگار برای من زیادی خوبه، برای همه زیادی خوبه! میدونی چی میگم؟ همون پادشاه باحال و محبوب مدرسه‌ست که با یه لبخند میتونه دل همه رو ببره... اوف، اینو بد گفتم، نه؟ خلاصه، وقتی یه روز اومد سمتم، قلبم داشت از ذوق وایمیستاد. اما فکر میکنید برای چی؟ ...برای اینکه ازم خواست کمکش کنم تا مخ صمیمی‌ترین دوستم رو بزنه... از همون اول میدونستم نباید دل ببندم و فکر کنم یه روزی ممکنه به من نگاه کنه. ولی بازم گفتم: «باشه، کمکت میکنم.» حتی اگه این کار دل خودمو بشکنه یا حتی دل دوستم که همیشه پشتم بوده، آخه چی ممکنه خراب شه؟ جز اینکه همه‌چیز به هم بریزه؟ فکرم این بود که اونا رو با هم جور کنم، بعد همه‌چیز روبراه میشه... مگه نه؟ ولی خب، زندگی هیچ‌وقت نمیذاره همه‌چیز به این راحتی پیش بره. .......
Breaking Walls by tifani2h
tifani2h
  • WpView
    Reads 38,254
  • WpVote
    Votes 2,138
  • WpPart
    Parts 51
Jeonghan learnt the hard way how emotions and trust could ruin someone. At the age of fifteen, he learnt that the only way he would be able to live happily despite his traumatizing past was to enjoy meaningless physical companionships. And that was how he lived, for the next few years, until he decided to play around with a pretty alpha who seemed innocent enough to catch his interest. Seungcheol had always known how emotions and trust could ruin someone. He had been hurt again and again by his lover but somehow he could never give it up. However, after having his heart broken yet again that first week of college, this time with no chance of reconciliation, the alpha decided it was time to stop investing his feeling and time finding a mate. Yoon Jeonghan never gave him that chance though...
J&C [✔️] by bunniecarrot
bunniecarrot
  • WpView
    Reads 9,326
  • WpVote
    Votes 854
  • WpPart
    Parts 4
_____________ Hidup Seungcheol mendadak jungkir balik sejak ia bertemu dengan Jeonghan yang terus mengajaknya bercinta! _____________