_bunisa
- Reads 37,735
- Votes 6,482
- Parts 16
کیم تهیونگ یه نویسنده ی موفق و پر طرفداره. توی آخرین کتابِ منتشر شده اش، اون معشوقه ای رو خلق کرده که هر روز از زندگیش انتظارش رو میکشیده و وقتی که انتظارش رو نداره، پسری رو ملاقات میکنه که اون خصوصیات رو داره. جئون جونگکوک زیبا که انگار که به دستِ فرشته ها برای اون خلق شده، و تهیونگ، کسی که از کلیشه ها نفرت داره اولین کلیشه ی زندگیش رو رقم میزنه. برای بودن با اون پسر.
"ببخشید، من اون ور کافه نشسته بودم و از وقتی که اومدی داشتم تماشات میکردم، نتونستم جلوی خودم رو بگیرم و اینو بهت نگم... تو- یعنی شما.. مثل یه اثر هنریِ زنده اید...یه الههی زیبایی."
----❦ 𝘤𝘰𝘮𝘱𝘭𝘦𝘵𝘦𝘥
𖦹 ɴᴀᴍᴇ: اون پسر
𖦹 ᴄᴏᴜᴘʟᴇ: ویکوک، نامجین، یونمین
𖦹 ᴇɴᴅɪɴɢ: هپی
𖦹 ɢᴇɴʀᴇ: روزمره، فلاف، عاشقانه
🥇 in #Lovestory
🥉 in #Soft