fic;اغواگر ماهر🔮✨♠ 💫 ♥ kapel؛kookmin♥🔞🎼 🍭ma._.ri🍭
➷🔞🌃...♣♡♣...🌃🔞➹ جیمین؛با عصبانیت دستشو پس زدم و گفتم؛ چیکار داری میکنی...!!!???¿¡ جونگکوک همون جور که به من نزدیک میشد کنار گوشم اروم زمزمه کرد؛مگه نشنیدی که نباید به محدوده ی من نزدیک شد...!!! اب دهنمو قورت دادم و با صدای لرزونی گفتم؛ خـ..خب..مـ..من، من حتما...دلیلی داشتم... »»---->**✿❀ ❀✿**...