تسخیر قلب یخی
part 1 👾
سلام گایز ! خیلی با خودم فکر کردم که خب کاپل دراری بزارم یا نه و خب بلاخره به این نتيجه رسیدم که بزارم🤌 .... داستان از اونجایی شروع میشه که ، دراکو مالفوی از دنیای جادو اخراج میشه و به دنیای ماگل ها تبعید میشه و یک کتابخانه سیار و البته جادویی رو میسازه. حالا چی میشه اگر بعد از دوسال زندگی توی دنیای ماگل ها یک نوزا...
Dracoxharry hpdm + un couple mystère Draco Malefoy vient d'avoir 18 ans, désormais majeur que cela soit dans le monde magique ou dans le monde moldu ( 17 ans chez les sorciers et 18 chez les moldus) il apprendra qu' il est un veela, une sorte de créature magique qui dès qu'elle rencontre son âme sœur doit se lier d'...
Harry Potter et Draco Malfoy, les ennemis de toujours. Mais si en réalité cette haine était quelque chose de plus profond ? Si en réalité, notre Gryffondor et notre Serpentard s'aimaient ou se désiraient ? Si, bravant tous ces interdits, Harry et Draco s'avouaient tout ? Recueil d'OS sur le prince de Gryffondor et...
❌لطفا این فیک را بدون اجازه و رضایت بنده جایی منتشر نکنید⛔️ سپاس از درک و فهم و شعور‼️ یه وقتایی... هرچقدر تلاش میکنی... هرچقدر نفس داری... نمیرسی.... نمیتونی.... شکست رو باور نمیکنی ولی.... نمیشه... تقصیر تو نیست...تاریکی روی سرت خراب شده؟ حداقل با شیطان برقص و.... فراموش کن زورم به قلب تاریکت نرسید.. ولی ارمغان...
روز ازدواج هری پاتره؟ آیا کسی میتونه نظرش رو تغییر بده؟ این داستان متعلق به من نیست و متعلق به @-saintdrarry هستش من فقط ترجمه میکنم ۱۰ پارت:تکمیل شده
همه چیز توی داستان از اتفاقات تا دیالوگا عوض میشد اگه سوروس اسنیپ میتونست یه رفیق پایه و دیوونه کنار خودش داشته باشه.
ازش متنفره و این احساس دو طرفست. اما گیر کردن به یک نفر میتونه چیز های عجیبی یه ذهن بکنه، مثل عاشق شدن.. Writer: M-blackhart
[COMPLETED] حتی اگه از هم دیگه دور هم باشیم بازم قلب من برای تو میتپه و اینو میدونم که تیکهای از وجود تو هم دقیقا همینو میخواد. (فصل دوم: Some Guy)
drarry این یه فن فیک از عشق بین دریکو و هری نیس بلکه از عشق بین نوه هاشونه بنظرتون شاید مسخره و چرت بیاد ولی من عاشقش شدم و از نظرم جالبه اینکه نوه هاشون هم اسمشونن و توی مدرسه همو میبینن قراره چیکار کنن راه پدربزرگاشونو پیش بگیرن؟ یا راه جدایی برن
_اوم.... خب، مادرت مثل تو بود. خوشگل، زیبا، با چشمای سبز و موهای سرخ... همه او را بد خطاب میکردند... "کسی که نفرتش از گریفیندور شهره بود" اما مگر مردم خوب یا مرگخوار اند؟ "ردای سیاهش... " آیا کسی که خوب است نمیتواند مرگخوار باشد؟ "همیشه ولدمورت را لرد سیاه خطاب میکرد" آیا تمام مرگخواران بد اند؟ "نفرتش از پاتر در لحظ...
وقتی که دراکو این ایده به ذهنش میرسه که طی مسابقات جام آتش با هری پاتر درگیر بشه... آیا اون کسیه که در پایان... خواهد سوخت؟ Written by : @Write_me227
این داستان راجب پسری به اسم هری پاتره که اسیر یک مافیای قدرتمنده. اون تو این داستان قراره چالش هایی رو رد کنه تا به ارامش و ازادی برسه. همون طور که میدونید فرار کردن از دست مافیا کار آسونی نیست! پس اون به کمک یه نفر احتیاج داره. یه ادم که حرفه ای، سریع، کارکشته، اگاه و با تجربه باشه. اون بدون دراکو مالفوی از پسش بر نم...
هلو لیدیز*🪐 فنفیک هریپاتر⏳️ با حضور کاپل دراری*☃️ 🎃 =دوست دارم پاتر. =مگه نگفتی ازم متنفری؟..،همیشه اذیتم میکنی،حالا چی؟. =بگم دروغ گفتم باورت میشه؟،از سال اول،دست دوستیم رد کردی،انتظار چیز دیگه داشتی؟،میخواستم توجهت همیشه سمت من باشه،تمام توجهت،نمیخواستم کسی رو جز من دوست داشته با... *هری دستاشو دور گردن دراکو حلق...
[کامل شده✓] one shot American frontier (غرب وحشی) . . . و در اخر، تنها منی مانده ام که برای تو زنده است. . . . [Drarry]
+ تو برای من همون شیشهی شکسته بودی ولی من هنوزم لمست میکردم با وجود اینکه میدونستم صدمه میبينم. پس از من فرار نکن چون وجود من به وجود تو وابستست هپی اند
هری پاتر فکرش رو نمیکرد روزی عشق پنهانیش نسبت به دراکو مالفوی توی همچین دردسر شیرینی بندازتش!
همه چیز از اعتراف عاشقانه ی هری شروع شد...اعتراف عاشقانه به یک پسر...پسری که در بازه ای از زمان، به اجبار دشمنش بود. " کنار گذاشتن رابطه مون برای تو کار آسونی بود. ولی برای من نه. من جون کندم تا فراموشت کنم. میفهمی؟" *** Gener: dram, angst, enemy to lover main couple: drarry writer: nastaran
[کامل شده✓] . . هر لمس، دستان سردت جوانه ای را در قلب تهی ام، هر دم، صدای نفس هایت مرا قوت، هر لحظه، در کنارت مرا، زنده نگه میدارد.. . [Drarry] start:[2021-06-07] End:[2021-12-12] [#1_dracomalfoy] [#1_draco] [#1_هرماینی] توجه : سلف هارم، قتل، خونریزی، پدوفیل [داستان رو از مقدمه قضاوت نکنین.]
{دستمو بالا آوردم و اشکامو پاک کردم ، با چشمای خیس تو چشماش نگاه کردم . تا چشمامو دید با لحنی که انگار ضعف کرده باشه گفت: اوووو مرلیننن چشمای بارونیشووو. الهی دراکو فدای چشمای خوشگلت بشه. تکخند ذوق زده و خجالتیی کردم:خدانکنه...} سلام به بروبچ واتپد .مخلص همه داداشیا با نامِ منتخبه لیلیث حضور پیدا کردم و همونطور که میب...
هری پاتر یه پسر بچه که خانوادش جادوگرن اما خودش نه یک شب تو پارک سعی میکنه جادو کنه که یه اتفاق خیلی عجیب میوفته
"کسی بهم تنه میزنه و از کنارم میگذره،میچرخم به عقب.باز هم مالفوی.نگاهی بهش می کنم و بی حوصله میگم:خدا رو شکر کورم شدی مالفوی. و دوباره میچرخم سمت پنجره ی قطار.مالفوی میاد جلو کنارم می ایسته و با لحنی که تمسخر از توش حس میشه میگه:حواست به حرفات باشه پاتح.من امسال دانش اموز ارشدم.فکر نکنم تا به حال کسی قبل از رسیدن به م...
"کاش تنها نقطه ضعف نقشه ام رو پیش بینی می کردم. نقشه ای که باعث شد کاملا شیفتت بشم." تا اطلاع ثانوی اپ نمیشه~ Credit to the author: @Write_me227 This is the Persian edition of "It was all just a game" and I'm only translating this masterpiece! "فقط ترجمه میکنم و صاحب این بوک نیستم."
"قبول کن مالفوی،تو یه ترسویی"لبخند هری جاشو به یه اخم داده بود. همونطور که حرف میزد به سمت دراکویی که با عصبانیت نگاهش میکرد برگشت و الان درست روبروش وایستاده بود. "من.ترسو.نیستم" مالفوی که دندوناشو از عصبانیت رو هم فشار میداد،جواب داد. دستاشو مشت کرده بود و بند انگشتاش رفته رفته سفید تر میشدن. "ثابت کن" هری همونطور...
در لندن هتلی وجود داره که زنها و مردهای زیبا مثل پرنده های تو قفس،ازشون نگه داری میشه و زندانی ها ی اون مکان ملزمن عمیق ترین و تاریک ترین خواسته های شما رو براورده کنن.......
وقتی دو رقیب مجبور به حرف زدن میشن تا حوصلشون سر نره، دوستی ذهنی بینشون ایجاد میشه. ولی وقتی دریکو ملفوی و هری پاتر ، راز هایی که بقیه دوستاشون نمیدونن رو فاش میکنن، تصمیم میگرین که به هم دیگه کمک کنن. *این داستان توی قطار سال شیشم موقع برگشت به خونه اتفاق می افته* امیدوارم ازش لذت ببرین ❤
وان شات فلتکلیف / زندگی دنیل ردکلیف و تام فلتون با الهام از اتفاقای واقعی