waiting
61 stories
MINE ( VKOOK )  by SKY_7272
SKY_7272
  • WpView
    Reads 2,606
  • WpVote
    Votes 484
  • WpPart
    Parts 10
متوقف شده ❌❌❌ در مافیا زمانی که بزرگان تصمیم می گیرند کوچک تر ها مجبور به اطاعت می شوند ...... فرزندانی که در مافیا به دنیا آمدند موظف می شوند بهای آنچه مافیا به آن ها بخشیده است را بپردازند امگا جئون جونگکوک ..... نوه دختری خاندان هوانگ زمانی که خاندان جئون از بین می روند و پدر و مادرش به مرگ دچار می شوند تحت سرپرستی خاندان هوانگ قرار می گیرد و تبدیل به یک جراح داخلی می شود او نیز باید بدهی اش را به مافیا بپردازد ..... او پیشکش می‌شود در ازای سایه ارباب کیم برای خاندان هوانگ .... پیشکش می‌شود تا توله های ارباب کیم را بدنیا بیاورد اما ؟ چه میشود اگر ارباب کیم عاشق پیشه ای باشد از گذشته ؟ یعنی گذشته ای این بین وجود دارد ؟ Couple: Vkook gener: omegavers _ smut _ mafia
Forgiveness by NAFAtysss
NAFAtysss
  • WpView
    Reads 1,052
  • WpVote
    Votes 160
  • WpPart
    Parts 9
جونگکوک ایدل مشهوریه که بخاطر سبک و ظاهر متفاوتش با بقیه کیپاپ شهرت زیادی به دست اورده. اون نمونه واقعیه یه پسر بده. تتو، پیرسینگ، مواد و سکس لایف استایل عادیه اونه اما چی باعث شده اون از یک بچه معصوم با رویا های بزرگ به اینجا برسه؟ کیم تهیونگ وارث کمپانیه DY و یک خواننده سولو مشهوره. همه چیز از جایی شروع میشه که اونا توی مهمونی کمپانی با هم میخوابن. ژانر: روانشناسی، رمنس، انگست، اسمات، دارک کاپل: تهکوک ( ورس) ( این بوک شامل صحنه های باز جنسی، استعمال مواد، الفاظ رکیک و مضامین تلخ اجتماعی ست و به افراد زیر هیجده سال و با روحیه حساس توصیه نمی‌شود. )
Hyung Crash | AU by Vk_12300
Vk_12300
  • WpView
    Reads 204,899
  • WpVote
    Votes 26,801
  • WpPart
    Parts 47
روزی روزگاری یه پسر روی هیونگ عزیزش کراش میزنه... و این خیلی خوبه البته تا وقتی که هیونگش دوست دختر نداشته باشه!! اینجاست که همه چی به فنای سگ میره! ولی ایا همیشه قراره اینجوری بمونه؟ شاید اره شایدم نه کی میدونه.. توی اکیپ دوستانه شون کلی اتفاقات پاره کننده میوفته بخونش پشیمون نمیشی ژانر: کمدی، روزمره، عاشقانه، اسمات، یه کوچولو با احتیاط وارد شید شروع: 1404/1/3 پایان:1404/3/17 VK ✨ #1 au #1 jungkook #1 romance #1 taekook #1 bts
Noctis Kookv by llTARAll
llTARAll
  • WpView
    Reads 10,516
  • WpVote
    Votes 1,323
  • WpPart
    Parts 4
(متوقف شده) بعداز حمله‌ی شکارچی‌های بی‌رحم به گله‌ی پژواک، همه‌ی خانواده‌ی تهیونگ کشته می‌شن و اون تنها بازمانده می‌مونه. تنها امگای خون‌خالصِ جهان. چند روزی رو زخمی و بی‌پناه توی جنگل می‌چرخه، تا اینکه با یه گله‌ی مرموز روبه‌رو می‌شه؛ گله‌ای با چهار گرگ خطرناک، به رهبری انیگمایی به اسم لوبو. تهیونگ که چیزی برای از دست دادن نداره، به رهبر پیشنهاد می‌ده که در ازای تقدیم‌کردن بدنش، بذاره توی گله‌اش بمونه. - داری بدنت رو بهم تقدیم می‌کنی که اجازه بدم توی گله‌ام بمونی؟ این خیلی... هرزه‌وار نیست؟ + کسی که حاضره برات یه جانشین به‌دنیا بیاره رو هرزه صدا می‌زنی؟ ‌ ژانر: امگاورس، عاشقانه، اسمات، امپرگ.
Enigmas Reino Kookv by llTARAll
llTARAll
  • WpView
    Reads 47,163
  • WpVote
    Votes 5,765
  • WpPart
    Parts 6
تهیونگ به مدت هفده‌سال، پرستار وارث نیکولاس کورتز و رهبر آینده‌ی انیگماها بود؛ شهری که هیچ امگا یا بتایی حق نداشت داخلش زندگی کنه. بعداز هفده‌سال تصمیم می‌گیره اونجا رو ترک کنه و به زندگی خودش برسه؛ اما خبر نداره که جئون جونگ‌کوک کله‌شق‌تر از این حرف‌هاست و بهش چنین اجازه‌ای نمی‌ده! به زندگی خودشون برسن؟ برای جئون، زندگیش توی بودن اون امگا خلاصه می‌شد. ‌ ژانر: امگاورس، فلاف، رومنس، اسمات. کاپل: کوکوی.
The Glass Knife | VK by eluvarv
eluvarv
  • WpView
    Reads 165,411
  • WpVote
    Votes 29,725
  • WpPart
    Parts 47
جونگکوک فکر میکرد قراره یک الفا بشه و تمام تصمیمات و اهدافش رو بر همین اساس در نظر گرفته بوداما روز تولد 18 سالگیش همه چیز برخلاف تصورش رقم خورد و حالا نمیدونست برای ادامه مسیر باید چیکار کنه. الان که دیگه الفا نبود باید رو تصمیمات قبلیش میموند یا روی خواسته هاش خط میکشید و مثل خیلی ها مطابق میل گرگ درونش و جنسیت ثانویه ش عمل میکرد؟ Writer: runa Name: The Glass Knife |چاقوی شیشه‌ای Couple: VKOOK Genre: Omegavers , Action , Romance , Little Comedy , Little Angst , Mperg چنل بنده رو با سرچ کردن runasafeplace در تلگرام میتونید پیدا کنید☕️
Hella Soldier | KOOKV by smokinhosup
smokinhosup
  • WpView
    Reads 67,773
  • WpVote
    Votes 9,007
  • WpPart
    Parts 21
[ hell of a soldier ] فرمانده‌ی انیگمای کشور به دستور ملکه علاوه بر سربازهاش باید حواسش رو به اون امگای زال که دردسر خاصی داخل چشم‌های آبی رنگش موج میزد هم میداد؛ اما قرار نبود به قدری ازش مراقبت کنه که حتی بار رسوایی‌ای که به بار آورده بود رو هم به دوش بکشه! فرمانده جئون نباید انقدر وظیفه شناس می‌بود؛ تهیونگ در ابتدا قصدش فقط شیطنت بنظر میرسید؛ نباید عاشقش میشد. 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : امگاورس، تاریخی، رمنس، اسمات
𝐕𝐞𝐭𝐢𝐯𝐞𝐫🌱 by _Moonsan_
_Moonsan_
  • WpView
    Reads 348,082
  • WpVote
    Votes 45,816
  • WpPart
    Parts 37
࿐[کامل شده] داستانِ پسرک امگای شیرین و پدر آلفاش که قراره به دست دکتری جوان و کاربلد به نام کیم تهیونگ رقم بخوره؛ دکتری که با دل‌سوزی و مهربانیِ دل‌نشینش، جایگاه مهم و ارزشمندی در دل پدر و پسر ایجاد خواهد کرد!~ 𝀤𝀤𝀤 «جه‌هویا می‌دونه که آقا سفیده خیلی دوستش داره!» «تو نمی‌تونی این‌قدر تهیونگ رو دوست داشته باشی! من حسودی‌ام می‌شه.» «بابایی... اختاپوس توی کارتون باب‌اسفنجی خیلی شبیه توئه. «یعنی من... من شبیه اون دماغ‌گنده‌ام، وروجک؟!» ــــــــــــــــــــــــــــ༺Vetiver༻ــــــــــــــــــــــــــ ✤ganer: Omegaverse, Romance, smut ✤Couple: Kookv Telegram: @lunenoire_6 ~𝓜𝓸𝓸𝓷𝓼𝓪𝓷 𝓵𝓸𝓿𝓮𝓼 𝔂𝓸𝓾♡
Agnosthesia by Senior_yuheng
Senior_yuheng
  • WpView
    Reads 17,402
  • WpVote
    Votes 2,667
  • WpPart
    Parts 49
یونگی به گیسوان سفیدش چنگ زد و درحالی که قطره اشکی از روی بیچارگی از پلکش چکیده بود فریاد زد: "به چی قسم بخورم تا باورم کنی؟ به اعتماد از بین رفتت؟ به جون خواهرم؟ به روح پسرمون؟ به خون پایمال شده ی مردمم؟ به کدوم خدا پناه بیارم تا باورم کنی؟" هوسوک چانه ی اورا محکم در دست گرفت و به چهره ی رنگ پریده و بیمارش زل زد.بوسه ای خشن را شروع کرد، بوسه ای که ترس و درد را به دل امگا مینداخت. آلفا آنقدر بوسه را ادامه داد تا طعم گس خون، دهان جفتشان را پر کند. از او فاصله گرفت و غرید: "باور داشتن به تو، آخرین چیزیه که درون وجودِ سوختم می تونی پیدا کنی لادا!" ᨏᨐᨓ ᨓᨐᨏ کاپل اصلی:سپ(هوسوک تاپ) کاپل فرعی: وانگشیان_جیمین×کران ژانر:امگاورس،تاریخی،امپرگ،رمنس،درام نویسنده:یوهنگ
Andamaina..زیبا by erigna78
erigna78
  • WpView
    Reads 59,840
  • WpVote
    Votes 6,170
  • WpPart
    Parts 35
داستان یه شاهزاده که زیادی شبیهه مادرش کیم تهیونگه .. زیادی شبیه‌ش چیه.؟اون یه نسخه کوچولو از تهیونگه. ... ×میدونم نباید از اتاق بیرون بیام اما باید برای تاتا گل میچیدم..دوتا چیدم..پس یکیشو میدم شما... ..... ×اینو بگیرین..این هدیه من به شماست‌...من گم شدم میشه کمکم کنین برگردم قصر؟قول میدم دیگه از اتاق بیرون نیام... .... ×کاش منم یه بابا داشتم تا الان که منو سیلی زدی میرفتم بهش میگفتم تا بیاد جلوتو بگیره. ..... ×ولی ازش متنفرم که نیست...از توام متنفرم که بابای هیونگی هستی ... آرزو میکنم بمیری... سرزمین فارین ..یه سرزمین جادویی که پادشاه برای ایجاد صلح و امنیت کوچکترین پسر خودشو برای فرزند آوری به پادشاه جئون پیشکش میکنه