𝗧𝗮𝗲𝗷𝗶𝗻(𝘂𝗽𝗱𝗮𝘁𝗶𝗻𝗴)
13 stories
love spell  by Jeon_Petrichor
Jeon_Petrichor
  • WpView
    Reads 3,539
  • WpVote
    Votes 507
  • WpPart
    Parts 18
تهیونگ دورگه ای نیم خون آشام و جادوگر که برای اینکه بتونه وارد اجتماع انسان ها بشه شخصیت واقعیش رو با ماسکی بپوشونه با از خطرات احتمالی حفظ بشه ژانر:ومپایر،فانتزی،اسمات،رومنس کاپل:تهجین،(؟)
𝒎𝒊𝒅𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕  by Esmeray_tj
Esmeray_tj
  • WpView
    Reads 1,312
  • WpVote
    Votes 181
  • WpPart
    Parts 3
𝒎𝒊𝒅𝒏𝒊𝒈𝒉𝒕 | نیمه شب همه چیز با مرگ پدر و برادرم تغییر کرد، حالا من مونده بودم با دشمنانی که با ظاهری دوستانه قصد شکست دادنم را داشتن... فکر میکردم بین تمام آدم های اطرافم، حداقل تو یکی واقعیِ اما تو هم به من ثابت کردی که هم چیز در این دنیا، جز دروغ نیست، تمام اون حرف ها و احساساتی که باهم لمس کردیم همش دروغ بود مثل دوست داشتنت. حالا من تنها ایستادم بین نزدیک ترین افراد زندگیم که در آخر روزی مرا خواهند کشت! writer: Lana Genre: Drama, Action، Mystery Couple: Taejin " این داستان متعلق به تخیل نویسنده است و هیچ ارتباطی با زندگی شخصی و واقعی آرتیست ها ندارد "
Believe me [باورم کن] by decemberboys430
decemberboys430
  • WpView
    Reads 5,829
  • WpVote
    Votes 618
  • WpPart
    Parts 13
[Completed] چیزی به عنوان سرنوشت از قبل تعیین شده وجود داره!؟ یا ما آدم ها با تصمیماتمون سرنوشتمون رو می‌سازیم!؟ اگه ما خودمون سرنوشتمون رو میسازیم پس باید پای عواقبِ تصمیم هات درست و اشتباهمون بایستیم. ژانر:romance،angst
[BITTER COFFEE] by TAEJINLOVER25
TAEJINLOVER25
  • WpView
    Reads 680
  • WpVote
    Votes 40
  • WpPart
    Parts 1
«قهوه تلخ» همه چیز از یک ورود غیر منتظره به خونه‌ی یه مرد تنها شروع شد. به قهوه‌ای که هنوز بهش حتی لب هم نزده بود نگاه کرد،تیره و تار بود درست مثل زندگیش. ماگ رو به لبهاش نزدیک کرد و یک قلپ ازش نوشید،تلخ بود درست مثل سر گذشتش.
Hatred  by Arghavan7982
Arghavan7982
  • WpView
    Reads 52,791
  • WpVote
    Votes 7,774
  • WpPart
    Parts 81
✨️وضعیت آپ: کامل شده✨️ +سوکجینا..... زودتر آرزو کن الان کیکت آب میشه... -خیلی خب..... هولم نکنید.... سوکجین بایه لبخند دندونی تودل برو آرزویی کردو به قصد فوت کردن شمعا سرشو جلو برد درست همون لحظه ای که شمعا خاموش شدنو دود حاصل از اونا داخل فضای کافه پخش شد تازه فهمید که یه پسربچه چند قدم اونطرف تر ایستاده و عین یه مجسمه داره تماشاش میکنه پسری که همزمان با وقتی که خودش داشت آرزو می‌کرد توی این کار شریکش شده بودو باتموم وجودش میخواست که سوکجین دیگه هیچوقت لبخند نزنه!!! روزی که سوکجین ده ساله باخوشحالی توی اون کافه ی کوچولو همراه باخانواده اش شمعای کیک تولدشو فوت می‌کرد مطمئنن حتی یه لحظه ام احتمالشو نمی‌داد همون پسری که بی دلیل بهش زل زده بود 15سال بعد اونو به عنوان یه برده صاحب میشه و اسیر عمارت خودش میکنه.... حالا بعد از اون همه سال.... بالاخره نوبت به برآورده شدن آرزوی تهیونگ رسیده بود!! ژانر: انتقامی معمایی راز آلود کاپل اصلی : تهجین کاپل های فرعی : 1) کوکمین 2) سپ 3)؟؟؟؟
white rose❁ by HukaM93
HukaM93
  • WpView
    Reads 6,274
  • WpVote
    Votes 1,609
  • WpPart
    Parts 28
𖤐White rosè𖤐 Write by huka_VJ.YG Couple: taejin Gener: Angst, Romance ×وضعیت :در حال آپ× روز آپ چهارشنبه +++ بوی شکوفه های گیلاس توی فضا پیچیده بود. فصل بهار و شکوفه های بهاری سوکجین رو به خوشحال ترین حالتش میرسوند. چشماش رو بسته بود و تمام این رایحه رو وارد ریه هاش کرد و مثل همیشه تو تفکرات بچگانه ی خودش غرق شده بود خوشبختیه سوکجین در همین احساسات کوتاه و زیبا خلاصه میشد خوشبختی... کلمه ای که فقط لفظش توی زندگیش باقی مونده بود. +++ چهره ی غرق رنجش نشونه ای از کابوس هایی بود که میدید،اما ازشون رهایی پیدا نمیکرد. اشکاش کل گونه اشو خیس کرده بودند،انگار توی این خواب حل شده بود و نمیتونست از واقعیت این خواب فرار کنه،با صدای هق هق خودش از خواب پرید،ترسیده به اطراف نگاه کرد،نمیتونست اشک هاشو کنترل کنه،پنجره ی اتاقش رو باز کرد پس کی قرار بود کارما دست از سرش برداره؟ کی قرار بود خودش رو به خاطر گناهاش ببخشه؟ اما سرمای کشنده ی وجودش هر لحظه پاسخ کوبنده ای بهش میدادند...هرگز؛هرگز نمیتونست فراموش کنه آخرین باری رو که عزیز ترین کسش رو،عشقش رو، بین بازو هاش گرفته بود،درست مثل الان اشکاش کل صورتش رو پوشونده بود،دست های یخ کرده ی کارمای وجودش رو تو دستاش گرفت بود و برای آخرین بار لب های یخ زده اشو بوسید
why? by jeon_aram
jeon_aram
  • WpView
    Reads 8,188
  • WpVote
    Votes 1,699
  • WpPart
    Parts 40
یه ریل لایف از زندگی خودم در قالب داستان من معتقدم درون گراها هم یه جایی کم میارن و دلشون میخواد از خودشون و زندگیشون برای دیگران حرف بزنن من الان دقیقن توی همون نقطم؟ ___________________________________ +تو...تو چطور با وجود این همه سختی بازم طاقت آوردی سوکجین؟ _میدونی... من معتقدم هرکس چرایی زندگی رو درک کنه از پس چگونگیش هم برمیاد فقط باید دنبال یه دلیل بگردی که تورو به زندگی وصل کنه و اون میشه چرایی زندگیت و من اون چرا رو پیدا کردم... ___________________________________
⊰ 𝐓𝐇𝐄 𝐆𝐑𝐔𝐃𝐆𝐄 ⊱ by nick_joy
nick_joy
  • WpView
    Reads 13,403
  • WpVote
    Votes 2,058
  • WpPart
    Parts 25
ྉ༻────────ྉ༻ ༄ 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝙏𝙝𝙚 𝙂𝙧𝙪𝙙𝙜𝙚 ~ ~ [ کینه ] : [گرادج] ~ به خودم نگاه میکنم ، حتی مرگ هم از نگاهم می‌ترسه... چه حسی داره کل زندگیت تو یک کابوس خلاصه بشه؟ برخلاف بقیه نمی‌خواستم از این کابوس بیدارشم بیدار شدن برا زنده هاست نه برامنی که خیلی وقته مردم ! بهم میگفتن قاتل ولی خبر نداشتن خودمم یه مقتول بودم... _در دیواره های قلب کیم جین کدام یک پررنگ تر حکاکی شده؟ عشق یا کینه؟ [زمان آپ : دوشنبه ها] ྉ༻────────ྉ༻ ༄ 𝘄𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : 𝙉𝙞𝙘𝙠 𝙟𝙤𝙮 ~ ༄ 𝐠𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝘾𝙧𝙞𝙢𝙞𝙣𝙖𝙡 / 𝘼𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣 /𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 / 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚 / 𝙎𝙢𝙪𝙩 ༄ 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝙏𝙖𝙚𝙟𝙞𝙣 ༄ 𝐒𝐢𝐝𝐞 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝙠𝙤𝙤𝙠𝙢𝙞𝙣 ༄ 𝐅𝐢𝐜𝐭𝐢𝐨𝐧 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐧𝐞𝐥 : @𝙜𝙧𝙪𝙙𝙜𝙚_𝙛𝙞𝙘𝙩𝙞𝙤𝙣
doctor kim  by Jeon_Petrichor
Jeon_Petrichor
  • WpView
    Reads 4,710
  • WpVote
    Votes 873
  • WpPart
    Parts 21
کیم تهیونگ پسری که مبتلا به اوتیسمه ،میتونه از پس فراز و نشیب های زندگی متفاوتش بر بیاد ؟ کاپل:تهجین کاپل فرعی:جیکوک ژانر:آکادمیک،رومنس،انگست
be mine by rahaa_taejin
rahaa_taejin
  • WpView
    Reads 9,986
  • WpVote
    Votes 1,629
  • WpPart
    Parts 21
یعنی فقط عبور کنم و برم؟ نمیتونم بذارم به خاطر من آسیب ببینن ولی... نمیتونین به منم یه فرصت بدین؟