intractable(رام نشدنی)
اسلحه اش رو به سینه ی پسر فشرد و با دستش از پشت به گردنش چنگ زد و سرش رو جلوتر کشید "بهتره همین الان تسلیم بشی" مرد با حس سردی اسلحه ای که به چونه اش فشار میآورد حرفش رو قطع کرد. "حالا حالا... بهتره تو تسلیم من بشی جئون تهیونگ" ابرویی از نحوه ی صدا زده شدنش، بالا انداخت و نیشخندی زد. "من قرار نیست یک جئون بشم، کیم جو...
Mature