سریع بخونم
13 stories
Emmanuel | Taekook, Sope | Completed  by Mamacita_01
Mamacita_01
  • WpView
    Reads 157,209
  • WpVote
    Votes 27,867
  • WpPart
    Parts 49
خلاصه ی آیو: امانوئل(جونگکوک) رقاص و ساقی 24 ساله، اهل مکزیکه که تصمیم میگیره برای دیدن نامزدش یو جی‌ته که رئیس یکی از باندهای قاچاق مواد مخدره، به سئول بیاد. اما با اومدنش به این شهر از طریق هوسوک مشاور شخصی جی‌ته، متوجه میشه که نامزدش قصد جوش دادن معاملاتی رو با کیم تهیونگ، دلال و رابط پر سابقه ای که توی زندگیش برای برای اطرافیانش مثل یک راز بوده رو داره. چی میشه اگر این پسر مکزیکی تصمیم بگیره دور از چشم نامزدش به تهیونگ پیام بده و سعی کنه سر از کارش در بیاره؟! پیج نویسنده: @sylvie_fic Up: Sunday Couple: Vkook, Sope Genre: Dram, Romance, Crime, Smut 🔞🔥 Writer: Sylvie Editor: Noyan
🔞Seducer daddy🔞 by taevau
taevau
  • WpView
    Reads 356,835
  • WpVote
    Votes 37,858
  • WpPart
    Parts 36
جانگکوک پسر گی ای🏳️‍🌈 که تو بار کار میکنه و تهیونگ پسری که مطمئنه استریته و از گیا بدش میاد چی میشه اگه جانگکوک نقطه ضعف پسر رو پیدا کنه و بخواد اذیتش کنه؟ ⛓ کاپل : کوکوی (کوک : تاپ_ته : باتم) کاپل فرعی : (یونمین ) ژانر : رومانتیک ، دراما ، یکم کمدی ، مدرسه ای ، اسمات 💦 ، (میبی بی دی اس ام 🔞👩🏻‍🦯) وضعیت : تموم شده ***** خبب بزارین چند تا نکته رو بگم بهتون • اول اینکه این فیک شامل صحنه های باز اسماته🔞 پس اگه بدتون میاد نخونین❌ •دوم اینکه هر دوشون سال اخر دبیرستانشونه کوک یه سال عقب افتاده و چون از همه بزرگتره همه ازش حساب میبرن •و در اخر اینم بگم که ته یجورایی هموفوبیکه (یجورایی...نه اینکه تنفر داشته باشه) بخاطر همین کوک تصمیم میگیره اذیتش کنه و ... خب بقیشو خودتون بخونین دیگه🥲😂 Ranking : 1 => jungkook 1 => boyxboy 1 => btssmut 1 => btssuga 1 => fanfic 1 => btsboys 1 => btsfanfic Start at : 01/1/1 => 1 , farvardin , 1401 Finished at : 01/6/13 => 13 , shahrivar , 1401
Alpha[taekook]  by shopicopa
shopicopa
  • WpView
    Reads 496,578
  • WpVote
    Votes 74,864
  • WpPart
    Parts 27
[کامل شده! ] (تهیونگ پسریه که همه منتظرن یه امگای ضعیف بشه... اما سرنوشت داره به تک تکشون پوزخند میزنه) _اینکه جز کدوم دسته قرار بگیرین به طور عمده بستگی به این داره که پدرومادرتون جز کدوم بودن،یا اینکه اکثر اعضای خانواده متعلق به کدوم دستن. واقعا یه چیز نسبیه... ⚠️#1in Vkook ⚠️#1in Taekook ⚠️#1in Omegaverse ⚠️#1in Rm ⚠️#1in Suga ⚠️#1in Btsfanfic ⚠️#1in BTS
امگای شرورمن/☆MY EVIL OMEGA/☆ by Parminbanoo
Parminbanoo
  • WpView
    Reads 390,590
  • WpVote
    Votes 44,479
  • WpPart
    Parts 78
خلاصه داستان: پسری به اسم جیمین که بعدورشکستگی ومریضی سخت پدرش مجبورشدازبوسان به سئول بیادوبه سختی کارکنه تابرای خانوادش پول بفرسته.جیمینی که حالا18سالش شده و مطمئنه که قراره یه گرگ الفابشه چون ازپدرومادرالفابه دنیااومده چی میشه که درست یه مدت قبل ازتولد18سالگیش یه الفای خشن و ثروتمندترین وپرنفوذترین والبته عوضی ترین مردکره روتاسرحدجنون عصبانی کنه؟؟!! چی میشه وقتی بفهمه قرارنیست یه الفای قوی بشه و حساب اون عوضیوبرسه؟؟!! شایدم این امگابودنش به دردش بخوره و بتونه ازنظرجنسی حسابشوبرسه...!! 💦🔞😜 قسمتی ازفیک: همونطوری که دستموروچاک باسن خیس ازابم میکشیدم سعی میکردم فورمون بیشتری ازادکنم....وخبــــــــــــ همه ی ایناجلوی چشمای بشدت وحشی اون الفای تشنه به بدنم بود، نفسای تندش حتی ازاین فاصله ام حس میشدو... البته که حق دست زدن نداشت... اون بایدتنبیه میشد... دستموکه روباسن خیسم میکشیدم به سمت سوراخ پرازابم بردموانگشت اشارموکمی داخل کردم... انگشتای من خیلی کوچیک و ظریف بودن فقط نصف یه بندانگشتم داخلم شدومن تااین حددردکشیدم.....!!!! بااین حساب اگ دست این وحشی بااون عضوهیولاییو غول پیکرش بهم برسه... وضعیت:درحال آپ. ‼️در حال ادیت‼️ امگاورس، رمنس، امپرگ، کمی انگست کاپل: کوکمین، تهگی، نامجین
sweet school's  diaries  by Lucymay94
Lucymay94
  • WpView
    Reads 194,610
  • WpVote
    Votes 22,798
  • WpPart
    Parts 48
-جونگ کوکا کاش میتونستی لبای خودتو بچشی -نیازی بهش ندارم چون خودم یه چیز بهتر دارم ژانر:مدرسه ای،عاشقانه،زندگی روزمره کاپل:ویکوک-یونمین-نامجین وضعیت:تمام شده
Teach me by SetiSin
SetiSin
  • WpView
    Reads 294,253
  • WpVote
    Votes 24,037
  • WpPart
    Parts 30
تهیونگ قراره با بهترین پسری که توی تمام زندگیش شناخته به زودی ازدواج کنه ولی تابحال هیچ چیزی رو جز بوسیدن با هوسوک تجربه نکرده و از طرفی هم میخواد توی رابطه با همسرش بهترین باشه. دوستش دکتری رو در همین زمینه بهش معرفی میکنه که توی این قضایا کمکش کنه. اما اتفاقاتی رخ میده که تمام معادلات بهم میریزه. Name: Teach Me Couple: Verse Translator: Seti Genre: Smut , Romance , Fluff
Oblivion | Sequel to PWHD 🔫 by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 28,301
  • WpVote
    Votes 6,194
  • WpPart
    Parts 58
در ادامه ی داستان مردمی که وجود ندارند، پسر ها برای ماموریتی به یک جزیره فرستاده میشن . کریس بعد از از دست دادن سوهو افسرده شده و بقیه نگرانش هستن... اما توی اون جزیره چیزی منتظرشونه که نمیتونن باورش کنن. شوگا که در داستان اول نقش یه پسر عیاش رو داشت توی این کتاب سر از رازی بر میداره که هیچکس تصورش رو هم نیمکنه. رازی که فقط گروهی به اسم " پسران ضد گلوله میتونن کمکش کنن ازش سر در بیاره.
Pirate Prince Namjin Ver. by StoryTeller_Mia
StoryTeller_Mia
  • WpView
    Reads 246,351
  • WpVote
    Votes 34,817
  • WpPart
    Parts 62
+18 هشدار کیم سئوک جین، وارث سر زمین چوسان؛ در کشتی در حال مسافرت به پیونگیانگ (بخش شمالی کره) بود که کشتی اش توسط کیم نامجون، بدنام ترین دزد دریایی شیلا معروف به شاهزاده ی هفت دریا مورد حمله قرار گرفت. ورژن نامجین همین داستان خودم که تو پروفایل اصلیم نسخه لری و لویی استریتش رو گذاشتم! نمیخواستم اونطرف زیادی شلوغ بشه ... مطمئن بشید که اون پروفایل رو هم فالو کنید!
Will you be my boy again? by sleepyland
sleepyland
  • WpView
    Reads 393,235
  • WpVote
    Votes 36,711
  • WpPart
    Parts 27
میگفتن عشق بچگانه نمی تونه پایدار باشه و هوس زودگذره ولی این دیگه چه جور عشقی بود که جئون تهیونگ بیخیالش نمیشد. جانگکوکی که بعد از سه سال همسرش رو پیدا میکنه و با چیزا غیر منتظره رو به رو میشه...
Last Keeper + Season 3 updating 🔰 by maedeh1
maedeh1
  • WpView
    Reads 90,818
  • WpVote
    Votes 18,349
  • WpPart
    Parts 109
خونه رو ترک کردم. تمام چیزی که اون روز با خودم داشتم کوله پشتی و تخته اسکیتم بود، به علاوه ی مبلغ نسبتا قابل توجهی پول که پدر بزرگم برام به ارث گذاشته بود. خوشبختانه سن قانونی در مورد وراثت تو کشور من 16 سال بود و وقتی دو ماه پیش پدر بزرگ ما رو ترک کرد پول نسبتا زود به حساب من واریز شد. بنابراین دیگه دلیلی نداشت که اونجا بمونم. بهتر بود از اون ساختمون بی روح که تقریبا 17 سال بهش می گفتم خونه می رفتم اون دو نفری که با عنوان پدر و مادر این چند سال بین دعواهاشون تلاش می کردن زندگی من رو هم کنترل کنن تنها می ذاشتم. از اونجا دور شدم بدون اینکه بخوام دوباره در این باره فکر کنم. بیرون از اونجا من آزاد بودم که که ایده هام رو به واقعیت تبدیل کنم برنده ی جایزه فیکشن سال در سال 95 توسط امپایر فیک