کاپل: کریسهو، هونهان ژانر: روزمرگی، درام، امگاورس

جونمیون که دلش می‌خواست راه چندساله رو یک شبه بره برنامه عجیبی رو برای مدت زمان کوتاهی چیده بود. همه چیز به خوبی پیش رفت تا اینکه پاش رو تو خونه‌ای که نباید گذاشت و با بزرگترین کابوس زندگیش مواجه شد... کاپل: کریسهو ژانر: ددی کینک، اسمات🔞

وو ییفان، بازیگر و مدل سرشناس، و کیم جونمیون، پزشک پر مشغله، از همون لحظه اولی که تو دوران دبیرستان با هم آشنا شدن از همدیگه متنفر بودن. اما حالا بعد از مرگ صمیمی ترین دوستاشون باید برای نگهداری از بچه هاشون کنار هم باشن. ییفان اصلا از این قضیه راضی نیست و جونمیون هم فاصله ای با به قتل رسوندن ییفان نداره و مسلما نگهداری از سه تا بچه اصلا کار آسونی نیست!

خلاصه فیک؛ سوهو بعد از طلاق با همسرش دیگه دنبال رابطه نمیگرده و خودش رو با شغلش سرگرم میکنه اما، کریس بدون اینکه بخواد و ازش خبر داشته باشه وارد زندگیش میشه و ازش میخواد وارد رابطه بشن و در طی این رابطه یک سری اتفاقات براشون میفته...

نام فیک: جادوی ابدی/ Eternal magic کاپل:کریسهو - چانبک - کایسو نویسنده:☁️ kim.cotton ☁️ وضعیت : ‌کامل شده ‌^^✅💚 خلاصه: اون باید بخاطر شرط بندیش، بچه‌ای رو به عنوان پارتنره چانیول میخرید. از سازمانی که با همین هدف بچه هارو جمع کرده و آموزششون میداد اما تو همون روز، با پسربچه ای با موهای سبز رنگ، که همه شلغم صداش میکنن مواجه میشه داستانهای پشت پرده زندگی پسرکه شلغمی چی بود که باعث درد اومدنه قلبه کریس شد؟ چه‌کسی حدس میزد آخره آشنایی اونا چی میشه..؟¡! ـــــــــــــــــ کریس: چرا سوهو اینقدر از سوک میترسه؟ بکهیون: شما بودین ، اگه زورتون به هیشکی نمیرسید و هیچ پشتوانه ای نداشتین و تنها سرپنهاتون اون سازمان میبود، نمیترسیدین؟ همه بچه های سازمان از ماما میترسن ولی بلاهایی که سر سوهو اومده سر هیچکدوممون نیومده. باورتون میشه یبار ماما با قاشق ، باسن سوهو رو داغ کرده؟ ـــــــــــــــــ _سوک داره انتقامه پدره سوهو رو، از سوهو میگیره و دلش رو خنک میکنه.سوک یه مادر نیست! اون یه جانیه ـــــــــــــــــ کریس: اگه بدونی چجوری و چقدر گریه کرد. فکر کرد سر اینکه باعث شده رازمون لو بره میخوام ببرمش حموم که تنبیهش کنم...کای...رو بدنش پره رد تیغه، پشتش یه جای سالم نداره...روی شکمش زخمهای جدیده زیادی هست...بدجور آسیب دیده ه

༆𝗰𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲: 𝗸𝗿𝗶𝘀𝗵𝗼 (ᵐᵃⁱⁿ), 𝗸𝗮𝗶𝘀𝗼𝗼, 𝗰𝗵𝗮𝗻𝗯𝗮𝗲𝗸, 𝗵𝘂𝗻𝗵𝗮𝗻 ༆𝗴𝗲𝗻𝗿𝗲: 𝗮𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 , 𝗰𝗿𝗶𝗺𝗶𝗻𝗮𝗹, 𝗿𝗼𝗺𝗮𝗻𝗰𝗲 , 𝘀𝗺𝘂𝘁 _ من... عاشقت شدم جونمیون! چشماش رو بست و لبخندی زد... شنیدنش، یه نوشیدنی انرژی زا بود، بعدِ کلی دویدن... درجا زدن... حالش، حالِ دونده ای بود که بعد از کلی دویدن، امیدش رو انتهای مسیر دیده بود... انتهایی که هنوز ازش دور بود و اون، برای رسیدن بهش مصمم تر شده بود... حالا باید به دویدنش سرعت می‌بخشید... تند و تند ترش میکرد تا بتونه زودتر خودش رو تو آغوش امنش فرو ببره و از اون هوا نفسی بگیره، آغوش امنی که شاهد تک تک تلاش های مکرر این دونده بود... شاهد دونده ای که تمام راه رو بی طاقت با پاهای زخمی دوید و دوید... تا به اینجا رسید.... ارزشش رو داشت... ارزش اون همه درجا زدن، دویدن.. نفس نفس زدن.... ارزش همه اون اتفاق های گذشته رو داشت. شنیدن "عاشقتم" برای جونمیون.... همون آغوش برای دونده بود... به همون گرمی... ‌‌‌

اسم وانشات: فریب کار کاپل: هونهو ژانر: اسمات، برشی از زندگی ...سرانجام کراش ۵ ساله اوه سهون چی میتونه باشه

جونمیون تا وقتی که مطمئن بشه اون پسر عجیب کت شلواری ازش به اندازه کافی دور شده خندشو با گازگرفتن لب پایینش نگه داشت و بعد منفجرشد. - این چی بود؟! °••••••••••----------••••••••••° کاپل: کریسهو ژانر: روزمرگی، اسمات وضعیت: وانشات