دنیای یک لیتل
یک لیتلم میخوام حرف هام واینکه دنیای لیتل ها رو بهتون بیگمم 🍧🍦🍨🧁🍭🍬
ورتیگو د ویتو، رئیس دوم و جانشین مافیای ایتالیا، مردی مرموز که زندگیش رو متعلق به پدرخواندهاش میدونه، برای ماموریتی به کره جنوبی برمیگرده. اما رفتن به اونجا و دیدارش با ژنرال ارتش کره جنوبی، جئون جونگکوک، خیلی چیزها رو عوض میکنه و خیلی از رازهارو برملا میکنه! ژنرالی که ممکنه ماشین آدمکشی رو تبدیل به فردی متفاوت...
• 𝐍𝐚𝐦𝐞 : 𝐇𝐚𝐩𝐩𝐢𝐞𝐫 • 𝐌𝐚𝐢𝐧 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤 • 𝐎𝐭𝐡𝐞𝐫 𝐜𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞 : 𝐬𝐞𝐜𝐫𝐞𝐭 • 𝐆𝐧𝐫𝐞 : 𝐌𝐚𝐟𝐢𝐚 , 𝐃𝐚𝐝𝐝𝐲 𝐤𝐢𝐧𝐤 , 𝐬𝐦𝐮𝐭 , 𝐡𝐚𝐩𝐩𝐲 𝐞𝐧𝐝 « کیم تهیونگ فکر نمیکنی برای رئیس مافیا بودن زیادی مهربون و سافتی ؟ » _ اشتباه نکن ، این رفتار رو فقط با کوکی خودم دارم _ حالا دیگ...
دستمو با شتاب از دست قویش کشیدم بیرون. ؟:دست از سرم بردار.... چرا همه جا دنبالم میای. ؟؟: خودت چی فکر میکنی کیتن؟ به سمتم خم شد جوری که لباش به گوشم بخوره زمزمه کرد. ؟؟:شایدم واسه این باشه که زیادی شیرین بودی..😏 ازش فاصله گرفتم. خواستم فرار کنم که با سدی از مردان سیاه پوش مواجه شدم. با ترس قدمی به عقب برداشتم. ؟؟: م...
Everything is meaningless SKZ fic کاپل: هیونلیکس ژانر:مافیایی _جنایی_عاشقانه_حقوقی_سد اند خلاصه : لی فلیکس همراه برادر و دوستش در استرالیا در رشته محبوبش مشغول به تحصیل هستن اما در این میان اتفاقاتی رقم میخوره که فلیکس داستان مارو از هدف اصلی زندگیش دور میکنه ... ❗️اگر دنبال فیکی با لفظی عامیانه و وایب ام وی فریز میگ...
|تکمیل شده| دو وکیل در قرن ۱۹ میلادی به هم دیگه علاقه مند میشن اما مشکلات زیادی سر راهشون قرار میگیره. هردوی اونها متاهلن و جامعه ی اون زمان، درکی از عشق بین دو همجنس نداره...
"میدونستی وقتی روی کارت تمرکز کردی ناخوداگاه لب پایینت رو جلو میدی رز آبیه من؟" couple:Taekook genre:Mini ficfion/romance/-sad end-!
جونگکوک از وقتی چشم باز کرد فقط تهیونگ رو میشناخت. توی پرورشگاه تهیونگ همیشه مواظبش بود و خودش رو فداش میکرد ، حتی الان هم تهیونگ مثل یک الماس باارزش ازش مواظبت میکرد الماسی که خیلی ها میخواستند با دزدیدن یا شکستنش کیم ویکتور رو نابود کنند.... _________________ بخشی از داستان : سیگار رو از بین لب هاش برداشت و همونطو...
+عشق یعنی وقتی یه نفر قلبت و میشکنه و حیرت انگیزه که با قطعه قطعهی قلب شکستت دوستش داری ! جیمین خوناشامی که به عنوان پرستار به عمارت قدرتمند ترین روسای مافیا یعنی جئون جونگ کوک و کیم تهیونگ میره اما حتی تصورشم نمیکرد شخصی که باید ازش محافظت کنه پسر 18ساله شر و شیطونی باشه که هرکاری برای منصرف کردن و استعفا دادنش انجا...
تهیونگ یه الفاست که اعتقادی به عشق نداره،اون به خوشگذرونی هاش ادامه میده با وجود اینکه جفتش رو پیدا کرده... کارما بازی بدی رو با امگای ما شروع کرده بود! ༺┈──-----──┈༻ کاپل اصلی: تهکوک کاپل های فرعی: یونمین،نامجین،هوکی ژانر: امگاورس،ومپایر "اسمات ندارد"
Vkook [completed] -من از ماشینت سواری گرفتم کیم... -میتونستی با صاحبش انجام بدی جعون... ... -ازت خواستم بمونی... -اره ازم خواستی... اما قرار نیس خواسته هاتو براورده کنم... ... دو نفر... از دو خانواده ی متفاوت... پشت نقاب سادگیشون یه شیطان پرورش دادن... اما خب... کسی یادش نبود... اون دو شیطان هرشب باهم... میرقصن... ▪︎...
Taekook [completed] شایعه ای به گوشتون خورده؟ که میگه جونکوک تو سن ۱۷ سالگی خودکشی کرده... و تهیونگ یه نسخه ازش ساخته... ... این شایعه واقعا وجود داره...بین ارمیا و طرفدارا... شاید واقعیه هوم؟ تا حالا بهش فکر کردین؟ که جونکوک ما فقط یه نسخه ی کپی شده باشه... ... اما اگه حقیقت چیز دیگه ای باشه؟ اگه جونکوک برگرده ؟ ... ...
چقدر ساده بود... فکر میکرد دوسش داره ولی...همش الکی بود یعنی توی این چهار سال همش بازیچه دست اون دوتا شده بود؟ اینقدر بی ارزش بود؟ کاپل: ویمینکوک ژانر: امگاورس_عاشقانه_تریسام_غمگین_هپیاند_آمپرگ؟ روز آپ: پنجشنبه امیدوارم خوشتون بیاد💜 به بقیه ی بوک هاهم سر بزنید❤️
〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حسهایی که به روزهات آهنگ میبخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خوانندهی دلشکسته رو درک میکرد. با این وجود، چقدر باید میگذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حسهاش رو داشت، دردها...
• خـلاصـه: جئون جونگکوک، پسری با عطر بلوبری که در کنج تنهاییهاش، غم رو در آغوش گرفته بود. زمان زیادی از دلباخته شدنش میگذشت؛ اما کیلومترها فاصله از کسی که عاشقش بود، قلب دلتنگش رو آزار میداد. زمزمههای "فراموشش کن" از هر طرف توی سرش اکو میشد؛ اما واقعاً اجازه میداد رویای آبیش رنگ ببازه و دلیل تپشهای قلبش به دست...
- عام تهیونگی، به فاک دادن یعنی چی؟ جونگکوک گفت و با چشمای گرد و کنجکاوش به تهیونگ نگاه کرد. + ها؟ چی گفتی؟! اونو از کجا یاد گرفتی؟! 🐰🍧🐰🍧🐰🍧 تهیونگ بعد از سه تا رابطه جدی و ناموفقی که داشت، تصمیم گرفت برای یه مدت بیخیال عشق و عاشقی بشه. ولی همه چیز همیشه طبق خواسته ها و برنا...
-بعضی وقتا اینجوری که خیلی چیزا اشتباه میشه ، مسیر که انتخاب میکنیم ، جوری که رفتار میکنی .. حتی بعضی وقتا به دنیا اومدن بعضیا اشتباهه ... من هم اشتباه بدنیا اومدم .. هم اشتباه عاشق شدم. ^wrong^ اشتباه کاپل : ویمینکوک ژانر : انگست ، درام...
+صاحبت کیه بچه؟ _ها؟ جونگکوک مردی که سرد و خشن و عصبیه که به عنوان شاهزاده مافیا میشناسنش و تهیونگ هیبرید لیتلی که با برادر ناتنیش یونگی و دوست پسر برادرش جیمین زندگی میکنه و تا به حال کسی جرعت نکرده سرش داد بزنه چی میشه اگه اینا باهم آشنا شن و دیدار اولشون چجوری پیش میره؟ کاپل: کوکوی،سپمین،نامجین،یونیون(یونگی و...
كيم تهيونگ، كاپوى قدرتمندِ مافياى نيوجرسى، باید با دخترِ مشاورِ مافیایِ بوستون به قصد صلح ازدواج كنه، اما درست قبل از مراسم نامزدى با خبر فرار اون دختر، همه چيز بهم ميريزه و تهيونگ براى حفظ غرور و تحقيرى كه در خفا صورت گرفته، خبرِ ازدواجش با پسرِ اون خانواده رو اعلام ميكنه... قوىِ وحشى! ↳Name: Capo ↳Couple: Vkook ↳Gen...
couple : taekook ; yoonmin ; namjin genre : school ; comedy ; Daddy Kink ; Smut ; family privates : kim namjoon kim seok-jin min yoongi jung hoseok park jimin kim taehyung jeon jung kook kim jennie lalisa manoban park chanyeol byun baekhyun چند نفر دیگه هم هستن که توی معرفی شخصیت ها باهاشون آشنا میشین ♡
ژانر=کمی بی دی اس ام/تریسام /درام/هپی اند/امپرگ خلاصه :جیمین پسر 22ساله که بخاطر گناه نکرده برده ی کیم تهیونگ میشه ،اون هیچ رحمی نداره و همش دنبال شکنجه وتجاوز به جیمینه تا اینکه یه روز جیمین موفق میشه ازدست تهیونگ مافیایی فرارکنه همون موقع که فک میکنه آخر راهه جئون جونگ کوک فرمانده نیروهای ویژه پلیس ومیبینه وبهش پناه...
writer:@candymicheal فیک ترجمه ای یه دل سرد و دردسر ساز به اسم جئون جونگکوک یه فاک بوی به اسم کیم تهیونگ یه پولدارِ لوس و خرابکار به اسم پارک جیمین چه اتفاقی میوفته وقتی پدراشون اونارو مجبور به یک ازدواج ناخواسته برای طمع منفعتشون بکنن؟ اونا مثله یک همسر یا همدیگه رفتار میکنن درحالی که با هم زندگی میکنن و چیزی که می...
کاپل : تهکوک ، یونمین ، نامجین و یک عدد هوسوک سینگل که خودم حالا بعدا یکی رو براش جور میکنم 😐😂 ژانر : کمدی ، ددی کینگ ، اسمات و آمپرگ =) یه توضیح همین اول کاری بدم ، اینکه تو این فیک تهیونگ تاپه و جونگ کوک باتم و ورس نداریم جونگ کوک به لباسای دخترونه علاقه داره و اگر یه همچین بوکی دوست ندارید خواهشا نخونید => خب...
جونگکوک ته تغاری خانواده جئون برای اولین از طرف پدرش اجباربه انجام کاری میشه انهم ازدواج اجباری با یک مرد... کاپل:کوکمین/ جیکوک♥️💋 ژانر: داستان کوتاه /عاشقانه/روزمره / اسمات. قسمتی از متن: _ازدواج ؟؟؟؟ اپا من فقط ۲۴ سالمه این ظلمههههه اونم با یک پسررررر؟فکر من هیچ فکرشرکتتون نیستید ؟ +کوک خیال نکن نمیدونم با پسرا هم...
𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐌𝐘 𝐂𝐎𝐌𝐌𝐀𝐍𝐃𝐄𝐑🔞 - اگه اینقدر علاقه به مردن داری... میتونم زودتر از این تمرینهای کشنده دخلت رو بیارم! جونگکوک که گونه و چونهاش توی دست بزرگ فرماندهاش تحت فشار بود، نالهی آرومی کرد و جوابش رو داد: - آه...فرمانده... اینقدر دوست داری من رو با دستهای خودت بکشی؟ تهیونگ نیشخندی زد و با ولکردن چو...
قلبم بدجور درد میکنه💔 هیچ راهی ندارم خودمو آروم کنم 😔گفتم شاید با نوشتن آروم شم اسم این داستان اسمی هست که من رو همه چی میزارم مثلا همه پروفایل هام چون حال منو نشون میده تصمیم گرفتم از شخصیت جیمین استفاده کنم حتما پارت توضیحات رو بخونید🖤🖤🖤💔💔😔🌌🌌
جونگ کوک یه لیتله ولی به خواطر مرگ پدر و مادرش مجبور میشه همراه هیونگش توی بار کار کنه تهیونگ رئیس بزرگترین کمپانی سرگرمی کره که همراه هیونگاش به بار میره و بارمن بانی فیس توجهشو جلب میکنه و برای همین پیشنهادی بهش میده !! چه اتفاقی برای لیتل این داستان میوفته اون پیشنهاد رو قبول میکنه ؟ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~...