Yizhan
16 stories
Patient Of the Bed Number 85 by KuiYangFiction
KuiYangFiction
  • WpView
    Reads 5,060
  • WpVote
    Votes 1,149
  • WpPart
    Parts 31
ییبو یه نقاش و بچه ی شاد و شوخی که طی یه ماجرایی زندگی گذشته اشو به یاد میاره و همه فکر میکنن دیوونه شده و میفرستنش تیمارستانی که جان دکترشه... حالا جان بعد دیدن ییبو دقیقا مثل ییبو داره گذشته اشو به یاد میاره... این داستان در دو بازه زمانی روایت میشه حال و آینده و این دو نفر تو آینده به طرز دردناکی از هم جدا شدن:) ꩜𝗪𝗿𝗶𝘁𝗲𝗿 : Hana ꩜𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : : Angst, Romance ꩜𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹𝗲 : LSFY
پرتگاه🥀🥀 by sayeros121
sayeros121
  • WpView
    Reads 8,174
  • WpVote
    Votes 1,434
  • WpPart
    Parts 22
شیائو جان پسری مظلوم و ارام که توسط پدر و همسر پدرش اذیت میشه. وانگ ییبو رئیس یه گروه مافیایی اسلحه چین که پدر جان همکار و شریکشه. ایا ازدواج اجباری عاقبت خوشی داره؟میشه گذشته و فراموش کرد و بخشید؟ ییجان
وابی سابی by suzilv
suzilv
  • WpView
    Reads 14,832
  • WpVote
    Votes 4,251
  • WpPart
    Parts 36
وابی سابی هنر اصیل ژاپنی در یافتن زیبایی در نقص و ژرفی در طبیعت، پذیرش چرخه طبیعی رشد، پوسیدگی و مرگ است. ساده، تنبل و بی نظم است و بیش از همه به اصالت احترام می گذارد. معنای اصالت برای ژان و ییبو چیست؟ دو مرد از دنیای کاملا متفاوت. یکی مردی از هنر جنگ, دیگری مرد هنر معانی قدیم. آیا این دو خط در نقطه ای به هم میرسند یا تا بی نهایت پیش می روند؟
واندروال by fiction_crystal
fiction_crystal
  • WpView
    Reads 30,896
  • WpVote
    Votes 4,903
  • WpPart
    Parts 24
[کامل شده] «وانگ ییبو! قلب من بازیچه‌ی تو نیست که هر دفعه از راه می‌رسی می‌خوای از هم بشکافیش! توی لعنتی فکر کردی چه حقی داری که بیای بگی من مال توام؟!» اسم: وانْدِروال (کسی که همیشه بهش فکر میکنی و کاملا شیفته‌اش شدی.) ژانر: بی ال، عاشقانه، امگاورس، اسمات کاپل: ییجان نویسنده: 𝑴𝑨𝑺𝑼𝑴𝄢 ادیتور: ♧Fatemeh
Step father (Completed)  by mirror_77
mirror_77
  • WpView
    Reads 67,768
  • WpVote
    Votes 14,527
  • WpPart
    Parts 73
با تو همه چی برام قشنگ تره... همه چی متفاوت تره... وقتی با توام دنیا رو جور دیگه ای میبینم... برام دیگه مهم نیست کجا باشم... چون بعد از اون اتفاقا تازه متوجه شدم عشق یعنی چی! عشق یعنی تو!!! پس تو هرجا بری...منم باهات میام! ای آن که آن چنان دوستت داشتم که عشق آتش گرفت! دوستت دارم❤️ داستان پسری که پدر خوانده اش خانواده، دوست و معشوقش شد.
Freedom of exile  by ptfm5yizhan
ptfm5yizhan
  • WpView
    Reads 12,411
  • WpVote
    Votes 2,133
  • WpPart
    Parts 21
عنوان فیک: آزادی تبعید نویسنده: ᴘᴛꜰᴍ5 کاپل: ییجان ژانر: امگاورس، جنایی-معمایی روز آپ: دوشنبه‌ها اپ اصلی: UkyioStory تعداد چپتر: فصل اول ١٠ (تمام شده) فصل دوم ١١ (تمام شده) خلاصه ای از داستان: با شنیدن کلمۀ "تبعید"، اسارت و انزجار توی ذهن هر انسانی تداعی می‌شد و چهره‌ش درهم می‌رفت؛ حتی برای منی که به این حکم محکوم شدم دلسوزی می‌کرد. اما برای من این تبعید، کلیدی برای باز کردن و رهایی از قفسی بود که تمام عمر من رو اسیر خودش کرده بود. برای من آزادی این تبعید، به عروسک خیمه شب بازی بودن میلیون‌ها بار می‌ارزید.
وانشات { آرامش } by Mhd_wangxin
Mhd_wangxin
  • WpView
    Reads 2,105
  • WpVote
    Votes 281
  • WpPart
    Parts 3
برشی از وانشات : لان وانگجی وی ووشیان رو از بغلش در آورد و گفت: با من به گوسو برگرد وی ووشیان خواست حرفی بزنه که لان وانگجی با گذاشتن انگشت اشاره روی لبای وی یینگ نذاشت و ادامه داد : به عنوان همسرم با من به گوسو برگرد ... وانگجی هیچ وقت احساسات ش رو بروز نمیداد اما به خاطر وی ووشیان از طلوع تا غروب آفتاب بالای صخره ای که ییلینگ لائوزو ازش پرت شده بود وایساده بود و با بهت و ناباوری مثل مجسمه به پایین صخره خیره شده بود و قطره های اشکش روانه ی صورتش شده بود ... اگه مثل گذشته ها بود میرفتم ازش در مقابل سگا محافظت میکردم این قولی بود که بهش داده بودم و همیشه بهش عمل کردم اما اون نه اون بد قولی کرد زد زیر قولش تنهام گذاشت زمانی که بهش احتیاج داشتم دستمو ول کرد زمانی که باید کنارم میموند رفت زمانی که باید به قولش عمل میکرد نکرد چرا من باید به قولم عمل کنم ؟ وانگشیان ژوییلینگ شیچنگ
Tears Of An Angel ♡. by _parisa86_
_parisa86_
  • WpView
    Reads 82,873
  • WpVote
    Votes 15,862
  • WpPart
    Parts 84
میتونی صدای گریه بهشت رو بشنوی؟ این اشک های یک فرشته است... . من سالهاست که با عشق پنهان تو در بهشت خداوند فرمان برده ام... ~ WangXian FanFic🐇 ~ MoDaoZushi🍂