Select All
  • laferrari
    1.2K 232 9

    زمانی که اسمان رو به تاریکی میرود و خورشید را با بی رحمی درون خود میبلعد زیر سایه خروشان ماه یاد اور چشم هایی میشوم که بعد از هر اشتباه ،دستان من را سفت تر گرفت ، همراه من شد ، و به وقت لذت من را تیکه ای از بهشت دانست. اما حالا در این لحظه خانه ما خاکستری شده...‌ . خاکستری که از جنس نگاه شعله ور زین مالیک. زین...

  • LIGHT RED
    74.6K 12.6K 45

    I'm Devil And Evil Lust is In Your Veins Ziam Mayne ⌲ Fan-Fiction By: sören Update: Completed

    Completed   Mature
  • Muted(Ziam Mayne)
    9.9K 2.1K 37

    از سیگار خوشت میاد، برای همینه که اونطور بین لب‌هات سوزوندیم؟

    Completed  
  • This man is still alive
    112K 17.6K 29

    به یاد بیار.. ببخش.. ببین

    Completed  
  • This man dies to night
    279K 40K 58

    Highest ranking: #1 in fanfiction [complete] by sadafiiiii &saba حقیقت یا وظیفه؟ عشق یا نفرت؟؟ خانواده یا...‌خانواده!

    Completed   Mature
  • Sweet Grief
    137K 15.2K 58

    " به خونه‌ی من خوش اومدی پین کوچولو... قراره اینجا تبدیل به جهنمت بشه، طوری که برای فرار ازش مجبور بشی به خودم پناه بیاری..." کاپل: زیام (زین تاپ) ژانر: دراما، رومنس، انگست محدودیت سنی: NC 18+ کاور: ziam_malec

    Mature
  • My Mysterious Bodyguard (S1&2)
    173K 25.2K 115

    چیزی که لیام در مورد بادیگارد اسرارآمیزش نمی‌دونست این بود که اون مرد چشم طلایی قراره ازش محافظت بکنه یا بهش آسیب بزنه!!! با این حال اهمیتی نداشت چون لیام بدون اینکه بدونه، عاقبت عاشق اون مرد شدن رو به جون خریده بود. فصل اول کامل✅ فصل دوم درحال آپ❌ کاپل: زیام، لری، (جی تو) ژانر: جنایی، اکشن، عاشقانه، میستری محدودیت سن...

    Mature
  • Royal Blood
    4.4K 823 22

    خاندان سلطنتی همیشه مقدس بود، حتی اگر هزاران خون ریخته میشد. سیطره پادشاهی بریتانیا جهانیان را وادار به تعظیم میکرد، همانطور که شاهزاده ی هند در مقابل ولیعهد بریتانیا زانو زده بود. ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.

  • Black Bunny
    739 149 4

    جنگ هیچ گاه مقدس نیست؛ مگر برای رهبران سیاسی. هیچ جنگی به آزادی نمی انجامد، مگر اینکه اندیشه ای آزاد در پس آن باشد. در هیاهوی گلوله ها و آتش توپخانه، آنگاه که بوی تند باروت راه تنفس را بسته بود، عشق از نفیر جنگ گریزان بود. همچون خرگوش سیاهی که ناگهان، از میان بوته ها بیرون پرید... . ⚠️ WARNING: THERE MIGH BE VIOLENT...

  • Aphrodite(completed)
    42.7K 7.4K 30

    [COMPLETED] ز-از یه جایی به بعد تنها کاری که‌ از دستم برمیاد از دست دادنه؛ موهام و مژه هام، خیلی چیزا رو قراره از دست بدم.. ل-اما عشق من رو‌ هیچوقت از دست نمیدی آفرودیت ⚠️WARNING: SEXUAL CONTENT

    Completed   Mature
  • Eden
    20.2K 3.2K 23

    بهشت برای من همینه، وقتی از پشت جهنم چشمات به من نگاه میکنی و پایانم رو میخوای "و خداوند آدم و حوا را به تاوان خوردن میوه ممنوعه از باغ عدن بیرون راند" هر چیزی تاوانی دارد، حتی شیفتگی به آتش؛ شیفتگی به چشمهایت... ⚠️ WARNING FOR SEXUAL CONTENT AND HIGH VIOLENCE.

  • Paradox [z.m]
    215 28 2

    پارادوكسِ طلايي هاي ترسيده ي اون و امنيت و آرامش شكلاتي هاي اون يكي... نه... پارادوكس عشق اون و نفرت اون يكي... [زيام],[جنايي،معمايي] 🔞اسمات🔞

  • Absolute Calm(ziam Mpreg)
    121K 11.5K 72

    "آرامش با یه لبخند شروع میشه و منو تو ، بیست سال لبخند زدیم ، ما تا ابد لبخند میزنیم ، چون به آرامش ابدی محتاجیم!" ⚠"Mpreg"

  • Azalea
    2.8K 473 37

    شاید خالق اغازی را شروع کرد و اکنون منتظر است مخلوقش پایانی را به پایان برساند... پایانی که اکنون هم شروع شده.

  • Bake-Neko
    19.6K 5.3K 40

    [completed] لیام فقط یه دانشجوی سال آخری تنها بود که سخت کار می‌کرد تا بتونه زندگیش رو جمع کنه، همه چیز عادی بود البته فقط تا قبل از راه دادن اون گربه به خونه اش. +زین؟ تو چطوری شکل آدم شدی؟ میدونی؟ لب و لوچه ی پسر آويزون شد. -نمیدونم که، ماما بهم نگفته بود منم میتونم عوض شم. +تو تنها نیستی؟ مامان داری؟ پسر با چشم های...

    Completed  
  • |𝗗𝗘𝗦𝗘𝗢|
    950 264 10

    +گلبرگ سفید لب هاتو با بوسه هام خونین میکنم

  • Foredoom [ ziam ]
    3.2K 1.2K 15

    ~COMPLETED~ به دنیا اومدن تو یه قصه‌‌ی نوشته شده... زندگی کردن با یه سرنوشت مقدر شده... و مردن توسط یه محکومیت از پیش تعیین شده... . . . اما اون هیچوقت نمی‌دونست در پایان راه، به شروع خودش می‌رسه... ~ZIAM~ ~Short Story~ ~High Fantasy~ ~Parallel World~

    Completed  
  • Never Again [Ziam]
    252K 27.5K 73

    - when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه ؟ - نه دیگه از دستت نمیدم - اما نه ، هیچوقت دیگه .

    Completed