Alexi6104's Reading List
6 histórias
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸 de golabaton
𝓐𝓴𝓪𝓲 𝓲𝓽𝓸
golabaton
  • Leituras 124,281
  • Votos 25,187
  • Capítulos 66
🦋عنوان: نخ قرمز سرنوشت 🦋ژانر: فانتزی، سوپرنچرال( تلفیقی از دنیای امگاورس، ومپایری، هایبردی)، انگست، رمنس، اسمات، کمی خشن 🦋کاپل ها: چانبک.....کای و سهون....کایهون یا سکای بودنش در طول داستان مشخص میشه...ورس نیست... 🦋خلاصه: مثل تمام اُمگاهای پروانه‌ای با یه طرح نصفه ققنوس روی کمرش به دنیا اومد...طبق رسم هالونیا قرار بود به محض تولدش از بین خفاشی‌های سرزمینش "جفت حقیقیش" به آغوش بکشتش و آواز عاشقانه‌ای براش بخونه...اما بر عکس تمام پروانه‌ها هیچ آلفایی بزرگتری وجود نداشت که نشانش مکمل و نصفه دیگه "ققنوسش" باشه... اولین اُمگای پروانه‌ای بود که جفتی نداشت..‌.این شروع یه نحسی بود یا یه خوشبختی.... فصل اول تکمیل شد...
chocolate and ice de shr_ksL
chocolate and ice
shr_ksL
  • Leituras 189,905
  • Votos 32,311
  • Capítulos 70
♧اسم فیکشن: شکلات و یخ ♤ژانر: رومنس، اکشن، انگست، رازآلود، اسمات ♧کاپل: کایهون/سکای ورس ، چانبک (هردو اصلی) ♤ فصل اول کامل. قرار بود فقط یه جیب زدن ساده از یه مرد خوشتیپ توی کلابی که کار میکنه باشه، نفهمید چی شد که از جیب زدن به چشیدن یه شکلات جهنمی رسید؟ شکلات ممنوعه ای که شاید تاوان مزه کردنش، زیر رو شدن زندگیش بود.. ....... بکهیون ، برادر کوچیک تر و دردساز سهون ، میدونست نباید عاشق چانیول بشه اینجا قصه های پری نبود که شاهزاده و گدا بتونن کنارهم خوشحال زندگی کنن اما دست خودش هم نبود که دلش با دیدن شاهزاده ی این روزای زندگیش ، تند تر می تپید..!
𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢 de mellirora
𝘩𝘺𝘱𝘰𝘱𝘩𝘳𝘦𝘯𝘪𝘢
mellirora
  • Leituras 42,291
  • Votos 11,473
  • Capítulos 72
«کامل شده» لویی پارک، مامور سازمان بین دولتی FATF برای هدفی که تمام عمرش رو پاش گذاشته بود به عنوان مربی موسیقی وارد خونه‌ی بی‌بی هکر و هوش لوتو کلاب میشه، کلابی که در ظاهر هیچ چیز غیر قانونی‌ای جز قمار و مواد فروشی‌های خرده ریزه درونش دیده نمیشد، اما فقط تعداد محدودی می‌دونستند پولشویی های میلیونی‌ای که اوه سهون برنامه‌ش رو میچید تا چه حد حساب‌های اعضای لوتو رو پر از پول میکنه! همیشه گناهکار ها قربانی میدن! این تقاصیه که پس میدن، چی میشه اگه قربانی سهون معشوقه‌ی بازی خورده‌ش باشه و قربانی بکهیون دختر پنج ساله‌ش؟ "ون گوگ قبل از مرگ‌ش فقط تونست یکی از نقاشی هاش رو بفروشه، اما بعد از مرگش یکی از تاثیر گذار ترین هنرمند های تاریخ شد... جونگین ون گوگ من بود، درست وقتی که دیگه هیچ جوره نداشتمش فهمیدم چه شاهکاری بوده!" Hypophrenia: [noun] نام دیگری برای ناتوانی ذهنی. این اصطلاح همچنین می تواند به فردی اشاره کند که احساس غمگینی یا افسردگی می کند بدون دلیل شناخته شده ای برای این غم و اندوه. ══ Chanbaek X Sekai ══ ══ dram angst criminal Smut══ ══@Parkfamily_fictions ══
PARANOID de LITHINKS
PARANOID
LITHINKS
  • Leituras 91,923
  • Votos 18,741
  • Capítulos 60
" پـارانوئیــــد " اما هیچکس بی‌گناه نبود. نه سهون که عاشق دوست صمیمیش شد: «به سایه‌ات نگاه کن. نزدیکتم. در حالی که هرگز نمی‌تونم لمست کنم. من سایه‌ی توام جونگین!» و نه جونگین که با اسلحه‌اش قلب دوستِ عزیزش رو نشونه گرفت و بی‌درنگ، شلیک کرد. «کسی که شلیک کرد تو بودی، اما کسی که مُرد هم تو بودی.» . MAIN COUPLE: SEKAIHUN. . SIDE COUPLE: KAISOO. . GENRE: ANGST. CRIMINAL. ROMANCE. . RATE: +18 . COMPLETED FAN FICTION . SINCE: 15 JUL 2021 . TO: 4 SEP 2024
⌊☠ Cursed Hour☠⌉ de TheRealUniqueY
⌊☠ Cursed Hour☠⌉
TheRealUniqueY
  • Leituras 222,376
  • Votos 65,354
  • Capítulos 64
༻خلاصه؛ پیرمرد مرموزی که تو همسایگی زندگی می‌کرد می‌گفت بعد از مرگ اون پیانیست، واحد طبقه‌ی بالا خالی مونده. ولی من هر شب ساعت ۳ نیمه شب با صدای پیانو از خواب میپرم. صدایی که از طبقه‌ی بالا به گوش میرسه. ساعت ۳ نیمه شب... دقیقا همون زمانی که مرگ پیانیست جوان ثبت شد. 🛑 رده‌ی سنی این فیک +18 و اگه روحیه‌ی حساسی دارید از خوندن فیک امتناع کنید. ●این داستان ژانر معمایی داره پس برای فاش شدن اسرار عجله نکنید و انتظار نداشته باشید تو ده چپتر اول همه چیز فاش بشه. 🚨 🧶این داستان ژانر ماورایی، خون‌آشامی، تخیلی و فانتزی نداره. ژانر: رمنس، اسمات، جنایی، رازآلود، انگست. نویسنده: یونیــــــڪ🌸🍃 وضعیت: کامل شده. ══════════════❈ ||✍🏼𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳:[ @Therealunique🍃] ||🔔𝘊𝘩𝘢𝘯𝘯𝘦𝘭 𝘪𝘥:[ @unyland🌸]
⌊ Enigma ⌉ de TheRealUniqueY
⌊ Enigma ⌉
TheRealUniqueY
  • Leituras 310,112
  • Votos 74,445
  • Capítulos 99
‌‌❦→ E N I G M ᗩ ←❦ 🕯Cᴏᴜᴘʟᴇs: Cʜᴀɴʙᴀᴇᴋ/ Hᴜɴʜᴀɴ /Kaisoo 🕯Gᴇɴʀᴇ: Rᴏᴍᴀɴᴄᴇ | drαм | Myѕтerιoυѕ | Sмυт | angst وقتی به خونه‌ی جدید اثاث‌کشی کردم، صاحب‌خونه می‌گفت خونه‌ای که پنجره‌ی اتاقم رو به حیاطش باز میشه سال‌هاست که متروک و خالیه اما من نیمه‌های شب می‌شنوم که از خونه‌ی خاک گرفته و متروک، صدای به هم خوردن ظروف و باز شدن شیر آب به‌ گوش می‌رسه. وقتی از پنجره به حیاط نگاه می‌کنم هیچ صدایی نمیاد. فقط خاموشیه و مه غلیظ. ══════════════❈ ||✍🏼𝘞𝘳𝘪𝘵𝘦𝘳: @Unita13🍃 ||🔔𝘊𝘩𝘢𝘯𝘯𝘦𝘭 𝘪𝘥: @UnyPv🌸