Vkook
65 stories
4427 by EUGENIEandDANIYAR403
EUGENIEandDANIYAR403
  • WpView
    Reads 288,390
  • WpVote
    Votes 24,696
  • WpPart
    Parts 47
وضعیت: پایان یافته❤️ جئون جونگکوک سارق چیره‌دستی که به نظر احمق میاد به خواسته خودش دستگیر میشه و وبه زندان میره، و اونجا امپراطوری خودش رو برپا میکنه، چطوری؟ قطعا همه‌ی زندانی ها به گنده ترین سارق کره احترام میگذارند! البته بجز یک نفر! کیم تهیونگ رئیس باند قاچاقی که برخلاف میلش دستگیر شده و در تلاشه که یه جوری از زندان بیرون بره... تهیونگ یک عمر به باند خودش که بعضی‌هاشون توی زندان همراهش اند دستور داده و براش سخته زیر سلطه‌ی یه دزد احمق بره! 🔞💲👣🕷 کاپل های فیک به ترتیب: تهکوک، نامجین، یونمین هستند #action #fanfiction #taekook #vkook #mafia # smot #mystery
-3101- | Vkook | Completed  by V_kookiFic
V_kookiFic
  • WpView
    Reads 129,348
  • WpVote
    Votes 17,790
  • WpPart
    Parts 20
خلاصه: تهیونگ یک نظامیه و توی ارتش کار میکنه و چند سالی هست که با دوست پسرش جونگکوک یک زندگی ساده ولی پر از استرس رو میگذرونن! چون دوست پسرش هر بار که اون به ماموریت میره روز و شبش رو با استرس و دلهره میگذرونه... -3101- Wr: @Moonlike_Rmy Main Couple: Vkook Genre: Angst. Romance. Drama. Imaginary
+12 more
✧HOME✧ by timi_vkook
timi_vkook
  • WpView
    Reads 633,114
  • WpVote
    Votes 61,933
  • WpPart
    Parts 43
وضعیت عمارت کیم افتضاح بود. همه جا سکوت کر کننده ای جیغ میکشید و تنها کسی که این وسط با آرامش دمنوشش رو مزه میکرد تهیونگ بود و این رفتار خونسردانه اش داشت تمام نورون های عصبی خانواده رو بیشتر و بیشتر تحریک میکرد.. انگار ک متوجههِ ماجرای پیش اومده نشده بود! این ماجرا نه تنها زندگی خودش بلکه تمام اطرافیانش،حتی باغبون عمارت هم تحت تاثیر خودش قرار میداد. هنوزم صدای مجری مو کوتاه و خوش قیافه شبکه خبر توی گوشاشون پخش میشد "کیم تهیونگ،تنها فرزند تاجر بزرگ،کیم دهیون گی است؟" _______________________________ قسمتی از داستان: ×گول چندتا بوس و بغل و نگاه پر لذت و نخور بدبخت! اینا همش شهوته..تهیونگ آدم خودخواهیه حالا که فرصتشو داره میخواد تمام استفاده اش رو ازت بکنه.اونی که اول و آخرش واسش میمونه منم مننننن! + تو به قول خودت چند سال جلو چشمش،بیخ گوشش و توی بغلش بودی ولی من و ندید انتخاب کرد.. اونم نه برای یه وان نایت برای ساختن تموم زندگیش توی بغلم!! _______________________________ کاپل:ویکوک ژانر:زندگی روزمره_رمنس_اسمات وضعیت:درحال آپ نوبسنده:@tiam_vkook
Pinocchio by findehistori
findehistori
  • WpView
    Reads 11,163
  • WpVote
    Votes 951
  • WpPart
    Parts 19
•ویکوک. یونمین. نامجین °لیتل اسپیس‌‌. مافیا. دارک. جنایی. انگست. رمنس. اسمات ...... لبخند پررنگی روی لب‌هاش خونه کرد. بدون اینکه نگاهشو از آسمون شب و ستاره‌های آویزون شده ازش بگیره، با تر کردن لب‌هاش، ادامه داد: _میخوام بدونی که توی این دنیا کسی هست که میتونی توی هر لحظه و تو هر شرایطی پیشش برگردی ته! یادته وقتی یونجونی از عمد توپ‌ بسکتبالو تو شکمم زد و تو هم زدی صورتشو بنفش کردی؟! من همونجا همه‌ی قلب و روح و جسممو بهت دادم ته‌ته! من آدم عجیبیم و غیر عادی رفتار میکنم... میدونم! اما میخوام تا وقتی که بمیرم و این دنیای ترسناک و آدمای زشت و خسته‌کنندش رو تنها بذارم، دوستت داشته باشم و بهت نشون بدم اون هیولای ظالم و بی‌رحمی که توی ذهنت از خودت ساختی نیستی!! میخوام تا آخر عمرم و روزهای بعد اون هم دوستت داشته باشم ته‌ته..
Fast Draw by Moonchild_fiction
Moonchild_fiction
  • WpView
    Reads 125,955
  • WpVote
    Votes 11,284
  • WpPart
    Parts 50
کیم تهیونگ رئیس مافیای خشن که برای استراحت خودشو در شهر کوچکی معرفی میکنه! و در این بین از افسر جئون تازه کار خوشش میاد و اونو میدزده چه اتفاقاتی قراره از این به بعد بین افسر ترسو و مافیای خشن بیوفته؟ ▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎▪︎ پارتی از فیک: _ حالا برمیگردیم؟ _نه کوک اخمی کرد اون از دیشب بیدار بود و احساس خستگی می‌کرد. _چرا؟ _چون شمع هنوز آب نشده _هاه؟! قبل از اینکه کوک کلمه‌ای بگه با صدای انفجار حرفش قطع شد اون سریع گارد گرفت و به زیر صندلی رفت و صدای فریادش بین امواج انفجار گم شده بود اون باید میفهمید مایع چسبناک زیر کفش، بو ،شمع، طرح فرار همه چیز از قبل برنامه ریزی شده بود! کوک به ته نگاهی کرد حالت چهرش عادی بود و هیچ تغییری نکرده بود انگار که اتفاقی نیفتاده اما چیزی باعث شد نفسش در گلو حبس بشه پوزخندی دیوانه روی لب تهیونگ بود. اون قهقهه ای زد و به فرمون ماشین کوبید. _احمقا احمقا استیو احمق این نتیجه در افتادن با کیمه. Couple:Taekook,Namjin Gener:BDSM,Smut,Crime,Angst Translator:Deity Up:Thursday
𝐁𝐨𝐮𝐧𝐝 𝐛𝐲 𝐋𝐎𝐕𝐄 {𝐯𝐤} by Teahkook_writer
Teahkook_writer
  • WpView
    Reads 342,476
  • WpVote
    Votes 33,739
  • WpPart
    Parts 44
{Completed} فصل دوم " bound by honor" هیچ‌کس انتظار نداشت عاشق هم بشند. وقتی جونگکوک به ازدواج الفایی مثل تهیونگ دراومد، همه مطمئن بودند گُرگ خون خالص تهیونگ اونو می‌شکنه. جونگکوک به بدترین شکل ممکن از مردی مثل اون می‌ترسید. اعضای مافیا، خیلی سریع هر اعتراض و حرف مخالفی رو خیانت تلقی می‌کردند. امگا ها باید حرف‌های شوهر و آلفا هاشون رو مثل قانون می‌دونستند، مخصوصا جونگکوک که با رهبر مافیا ازدواج کرده بود. ********************* ❤️‍🔥فصل دوم از جلد " محدود به افتخار " 🥀 💋فصل اول رو میتونید در همین اکانت بخونید 🌹 Couple : : Vkook side Couple :: yoonmin, jhope and girl Jenre : : omegaverse, mafia, romance, smut , criminal, drama , mpreg, hapy end🤗 up time: : اتمام یافته ❤️لطفا پارت توضیحات مطالعه کنید 🌹 برای دونستن فیک زیاد مهم نیست که فصل اول حتما خونده باشید . فصل دوم داستان جدیدی رو تعریف میکنه .
⊱Wtf?!I Fall In Love With A Bunny?!࿐💯 by silvereyes_moonstone
silvereyes_moonstone
  • WpView
    Reads 185,886
  • WpVote
    Votes 25,614
  • WpPart
    Parts 20
《کامل شده》 تهیونگ هیچوقت فکر نمیکرد کارما اینقدر بِچ باشه که بخواد با فرستادن یه خرگوش انسان نما توی زندگیِ کوفتیش عذابش بده...اما اون اشتباه کرد اشتباهِ بزرگِ دست کم گرفتن کارما....! ▪به مناسبت تولد کوکی! ¤Couple: TAEkook ¤Genre: fantasy , comedy , fluf , romance
My Boyfriend Is My Bodyguard 💵 by Saghar_Stories
Saghar_Stories
  • WpView
    Reads 997,543
  • WpVote
    Votes 84,253
  • WpPart
    Parts 39
💵دوست پسرم بادیگاردمه💵 جئون جونگکوک ... اون معنی اصلی کلمه بدبخت بود ! از زمانی که بدنیا اومد داشت با مشکلاتی که نمیدونست چرا هیچوقت تموم نمیشن سر و کله میزد و حالا اون اینجا بود ... کجا ؟ خودشم نمیدونست ! یه جایی که احتمالا پایان زندگی نکبت بارشو رقم میزد و باعث میشد اون به دردناک ترین شکل ممکن بمیره □■□■□■□■□■□ -میخوای اول بهم تجاوز کنی بعد بکشیم ؟ -الان قرن بیست و یکه ... کی دیگه همچین کاری میکنه ؟ با چشمای گرد شده داد زد -یعنی فقط بهم تجاوز میکنی ؟ نمیکشیم ؟ □■□■□■□■□■□ -من مخ اینو میزنم ! -شبیه آدمایی نیست که بشه مخشونو زد -باشه .. من میزنم ! -احمق من میگم نمیشه تو میگی میزنم ؟ -من منم ! تو نیستم که ! من اگه بخوام .. میتونم مخشو بزنم ! □■□■□■□■□■□ Story Genre:fiction,fluff,romance,action,smut🥊 Couple:Vkook,Yoonmin,secret🎡🪤 "Completed"⛓️
| 𝗛𝗲 𝗶𝘀 𝗺𝘆 𝗣𝗲𝘁𝗿𝗶𝗰𝗵𝗼𝗿 | ⱽᵉʳˢ by Chakavakvk
Chakavakvk
  • WpView
    Reads 601,514
  • WpVote
    Votes 57,768
  • WpPart
    Parts 53
{ وضعیت فیکشن: ﮼اتمام‌ یافتــه } ''' - احمق تو پسرعمه‌ی منی! - ولی هیچ پسردایی‌ای زبونشو تو حلق پسرعمه‌ش فرو نمی‌کنه، هیچ پسردایی لعنتی‌ای نمی‌تونه تو همون حرکت اول نقطه‌ی فاکینگ لذت پسرعمه‌شو پیدا کنه!" ''' - جونگ‌کوک، ما مریضیم؟ - نه تهیونگ، من مریضتم. «عشق نامتعارف بین دو اُمگا در خانواده‌های هم‌خون و جامعه‌ای کاملا پایبند به سنت» - پی‌دی‌اف فول پارت رو می‌تونید از چنل بردارید. 🗨 تلگرام : @cityofcrazypeople . . . ┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾 : 𝗏𝗄𝗈𝗈𝗄 / 𝗄𝗈𝗈𝗄𝗏 [𝗏𝖾𝗋𝗌] 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾 : 𝖮𝗆𝖾𝗀𝖺𝗏𝖾𝗋𝗌، 𝖱𝗈𝗆𝖺𝗇𝖼𝖾، 𝖲𝗆𝗎𝗍، 𝖠𝗇𝗀𝗌𝗍، 𝖲𝗈𝖼𝗂𝖺𝗅 𝖼𝗋𝗂𝗍𝗂𝖼𝗂𝗌𝗆. 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 : 𝖢𝗁𝖺𝗄𝖺𝗏𝖺𝗄﮼ ┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄┄
𝖳𝗁𝗂𝗋𝗍𝗒 𝖾𝗂𝗀𝗁𝗍 𝖣𝖾𝗀𝗋𝖾𝖾 𝖢𝗂𝗋𝖼𝗎𝗂𝗍 by Nazanin_low
Nazanin_low
  • WpView
    Reads 207,925
  • WpVote
    Votes 22,500
  • WpPart
    Parts 46
•𝗖𝗼𝗺𝗽𝗹𝗲𝘁𝗲𝗱• [مـدار 38 درجــه] تاریکی و خون تمام دنیای من بود! یک سایه از اشتباهاتم حتی نمی‌ذاشت نفس بکشم تا وقتی که تو... تو پاتو توی زندگیم گذاشتی جونگکوک! تو من رو درهم شکستی، بهم بگو کی بهت اجازه داد من رو عاشق کنی سربازِ اعزامی از یگان ضربتی؟ 𓂃ᬉ🪖 نمی‌تونست اشک‌هاش رو کنترل کنه. دست زخمی ولی هنوز زیبای فرمانده‌اش رو بالا آورد و چشم‌هاش رو بست. روی زخمش رو بوسید و بدون توجه به چشم‌های گرد شدۀ مرد، بوسه‌هاش رو تا بازوی عضلانیش ادامه داد و جای باند پیچی شدۀ گلوله رو روی سینۀ برهنۀ مرد بوسید! هنوزم گریه می‌کرد. +اگه از دستتون می‌دادم... می‌مردم فرمانده... لب زد و چشم‌های خیس و نگرانش رو باز کرد و به چشم‌های فرمانده کیم داد... وقتی سکوت مرد رو دید با همون بغض خندید و دستش رو زیر بینیش کشید. +به چی این‌طوری خیره شدین فرمانده؟ -می‌خوام ببینم تا کجا می‌تونی گستاخانه پیش بری! +واقعا؟ واقعا می‌خواین بدونین؟ 𓂃ᬉ🪖 ミ𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝟑𝟖 𝐃𝐞𝐠𝐫𝐞𝐞 𝐂𝐢𝐫𝐜𝐮𝐢𝐭 ミ𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞: 𝐕𝐤𝐨𝐨𝐤, 𝐘𝐨𝐨𝐧𝐌𝐢𝐧 ミ𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞: 𝐑𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞, 𝐀𝐧𝐠𝐬𝐭, 𝐖𝐚𝐫, 𝐂𝐥𝐚𝐬𝐬𝐢𝐜, 𝐒𝐦𝐮𝐭 ミ𝐖𝐫𝐢𝐭𝐞𝐫: 𝐄𝐜𝐡𝐨