5 stories
US | NACHEOL by ZuhalR8
ZuhalR8
  • WpView
    Reads 588
  • WpVote
    Votes 221
  • WpPart
    Parts 6
ما؟ ما فقط یه زوج کاملا معمولی هستیم یا حداقل این چیزیه که همه فکر می‌کنن... _______________________________________ ⛓️𝗚𝗘𝗡𝗥𝗘: #Mystery #Criminal #Dark Romance
Jeongcheol | کوپید by Simwtsd
Simwtsd
  • WpView
    Reads 3,667
  • WpVote
    Votes 1,271
  • WpPart
    Parts 23
اسمم یون‌جونگهانه، ولی حالا اینو ولش کن. اگه بخوام صادق باشم، یه کم تیکه‌پرون و کنایه‌زنم. زیاد با بقیه نمیجوشم و فقط یه دوست صمیمی دارم، همین. شایدم یه جورایی از همه بچه‌های مدرسه بدم میاد... ولی یه پسر تو مدرسه هست که... چطور بگم؟ انگار از یه دنیای دیگه‌ست. اون‌قدر جذابه که فکر میکردم حتی نگاهمم نمیکنه. همون پسر رویایی که انگار برای من زیادی خوبه، برای همه زیادی خوبه! میدونی چی میگم؟ همون پادشاه باحال و محبوب مدرسه‌ست که با یه لبخند میتونه دل همه رو ببره... اوف، اینو بد گفتم، نه؟ خلاصه، وقتی یه روز اومد سمتم، قلبم داشت از ذوق وایمیستاد. اما فکر میکنید برای چی؟ ...برای اینکه ازم خواست کمکش کنم تا مخ صمیمی‌ترین دوستم رو بزنه... از همون اول میدونستم نباید دل ببندم و فکر کنم یه روزی ممکنه به من نگاه کنه. ولی بازم گفتم: «باشه، کمکت میکنم.» حتی اگه این کار دل خودمو بشکنه یا حتی دل دوستم که همیشه پشتم بوده، آخه چی ممکنه خراب شه؟ جز اینکه همه‌چیز به هم بریزه؟ فکرم این بود که اونا رو با هم جور کنم، بعد همه‌چیز روبراه میشه... مگه نه؟ ولی خب، زندگی هیچ‌وقت نمیذاره همه‌چیز به این راحتی پیش بره. .......
You lied by ofjnls
ofjnls
  • WpView
    Reads 29,831
  • WpVote
    Votes 3,496
  • WpPart
    Parts 18
•jenlisa fanfiction •وقتی که جنی به هم گروهیاش دروغ میگه که با دوست‌پسرش کای عضو گروه معروف اکسو بهم زده و لیسا تنها کسی هست که از این موضوع باخبر میشه. جنی از لیسا می‌خواد که این راز رو بین خودشون نگه داره، اما آیا لیسا قراره به جنی کسی که مخفیانه عاشقش هست کمک کنه و اجازه بده عاشق آدم دیگه‌ای به جز اون باشه؟
RED WOLF 3 (The Story Only I Didn't Know) by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 85,372
  • WpVote
    Votes 10,936
  • WpPart
    Parts 51
تو یه رویا بودی بعد واقعیت و حالا فقط یه خاطره ای... -فصل ٣ ردوولف📔 "داستانی که فقط من نمی دونستم"
Avi○r by taenes_
taenes_
  • WpView
    Reads 70,545
  • WpVote
    Votes 7,915
  • WpPart
    Parts 48
وی، اون یک خدای طرد شده بود که برای رهایی از بند اسارتش با من پیمان بست و خدمتگزارم شد. اون استاد سحر و اهریمن دانشگاه اسمرالدو و یک ققنوس با بال های آتشین بود که قلبی نداشت و به گفته اطرافیانم "هزاران سال بود که بدون هیچ احساسی به راحتی زندگی میکرد"؛ وی، اون موجود شیطانی در جسم یک پسر جذاب با چشمانی گیرا، کسی بود که من، ارباب ٢٠ ساله اش، عاشقش شدم... 📔آویور