Select All
  • Casino
    82.1K 9.8K 8

    Completed کیم تهیونگ کسی نبود که چیزی رو ببینه، بخواد، و بدست نیاره.. و اون شب توی یکی از سرنوشت سازترین بازی‌هاش توی کازینوی شخصی خودش، چشمش به پسری افتاد که قسم می‌خورد تاحالا مثلش رو ندیده! و اون عروسک از خوش شانسیش، پسر رقیب اون شبش بود و بزرگ‌ترین اشتباه اون مرد شرط بستن روی پسرش بود.... *پسرتو می‌خوام... *چی...

    Completed  
  • •🔞vkook _ kookv🔞•
    100K 2.7K 10

    از کاپل ویکوک و کوکوی وانشات مینویسم ⚠️توجه⚠️ ▪اگر سنتون کمتر از ۱۸ ساله و علاقه ای به ژانر اسمات ندارین توصیه میکنم از همین الان نخونیدش▪ نویسنده: Hwang_jiwoo

  • my man
    2.8K 54 20

    جونگکوک یه پسر هورنی هس . حالا چی میشه با بزرگترین رئیس مافیا که به سکس علاقه ی شدیدی داره ، آشنا بشه؟

  • 𝗖𝗜𝗥𝗜𝗟𝗟𝗔 | 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞
    157K 16K 34

    لب هایی که به روی هم لغزیدند و عشق خلق شد! شاید تمام این لغزش ها و بوسه ها، تنها در امتداد جوهر مشکی رنگ پسر، رخ داده بود.. _ _ _ _ برای بدست اوردن هر چیزی، باید یه چیزی دیگه رو از دست بدی! و من برای بدست اوردنت، خودمو از دست دادم هیونگ.. Wr: Akuma Couple: VKOOK Genre: KINK-MAFIA-FULL SMUT- ROMANCE-TRAGEDY-TW- ANGST...

  • Tame me baby boy🔞
    1M 116K 79

    🔥 پربازدیدترین فیک فارسی ویکوک واتپد🔥 ⛓جونگ کوک کسیه که توسط باباش تو قمار به عنوان برده باخته شده و اربابش کسی نیس جز کیم تهیونگ ... ⛓برای زنده موندم رامت میکنم ! قول میدم. ⛓مواظب باش وقتی رامم میکنی خودتان رام نشی! 📌روزهای آپ:‌ نامعلوم(فعلاً نمی‌نویسم) 🏆بهترین رنک 🥇رتبه‌ی #1 در: #taekook #جانگکوک #بنگتن

    Mature
  • CLOUDY SEOUL
    38.7K 3.7K 57

    بهار خیلی نزدیک بود و عطر گل ها رو به همراه داشت ولی هنوز هم هوا سرد بود.. گویی زمستان‌ سئول تمومی نداشت و یا شاید این قلب خودش بود که یخ زده بود! - - - نمیتونم صدای قلبمو نادیده بگیرم جونگکوکا سعیم ندارم اینکارو بکنم.. تو هم‌ بهتره نادیده نگیری چون موفق نمیشی! 𝗚𝗲𝗻𝗿𝗲 : romance . drama . smut . mystery 𝗖𝗼𝘂𝗽𝗹�...

    Completed  
  • رویای شبانه
    679 56 2

    جونگ کوک نوه ارشد خانواده جئون که وارث ثروت بزرگ خانواده است ، اما روز انتقال ارث و میراث متوجه میشه پسر عمش رقیبشه ! - فسقل ! - دندون خرگوشی ...

  • 𝗢𝗿𝗮𝗻𝗴𝗲 ᴷᵛ ᴬᵁ
    149K 17.5K 47

    • خـلاصـه: کیم تهیونگ مجبور می‌شه مدتی به جای مادرش توی محل کارش حاضر بشه؛ اما فکرش رو هم نمی‌کنه رئیسِ مادرش همون کسیه که قراره برای اولین بار عشق رو باهاش تجربه کنه. • بـرشی از داسـتان: - مثل اینکه یادت رفته چرا اینجایی. + مگه می‌شه بدبختی‌ای که برام به وجود آوردی رو از یاد ببرم؟ زبونِ اون پسر همیشه همین‌قدر دراز بو...